تحولات منطقه

سخت‌گیری‌ها و آزار امامان شیعه و شیعیان هر چه می‌گذشت سخت‌تر و بی رحمانه‌تر می‌شد تا اینکه دوران امام هادی(ع) رسید و او با سنگدل‌ترین و ستمکارترین خلیفه روبرو شد. متوکل عباسی که دشمنی با علی و اولاد علی و شیعیان را نصب العین خود قرار داده بود و بالاترین هدفش نابودی نام و آثار امامان شیعه بود.

امام هادی(ع)؛ ستیز با ستمگران و پاسداری از شیعیان
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

سومین روز از ماه رجب، یادآور سالروز شهادت امام علی النقی الهادی(ع) است. یکی از مظلوم‌ترین امامان شیعه که در دوره 34 ساله امامت، با وجود هم عصر بودن با 6 نفر از خلفای رو به زوال، ظالم و ستمگر عباسی، شیعیان را ساماندهی کرد و سبب نظام و انسجام در اسلام شد.

گفت‌وگوی ما با حجت‌الاسلام دکتر موسی دانش، پژوهشگر بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی درباره دوران خاص زندگی آن امام و شیوه‌های هدایت و گسترش تشیع در آن عصر ظلمت است.

امام هادی(ع)؛ ستیز با ستمگران و پاسداری از شیعیان

امام هادی هم عصر سنگدل‌ترین و ستمکارترین خلفا

حجت‌الاسلام دانش با اشاره به دوران پس از رحلت رسول اکرم(ص) می‌گوید: پس از پیامبر(ص) دو مکتب خلافت و امامت به وجود آمد. مکتب خلافت از سوی حزب قریش پشتیبانی می‌شد و رهبری مکتب امامت را اهل بیت(ع) بر عهده داشتند. مکتب خلافت بر پایه رأی بنیاد و مکتب امامت بر پایه وحی بنا نهاده شد و به همین دلیل، مکتب خلافت به نام مکتب رأی یاد می‌شود زیرا بسیاری از سیاست‌ها، ارزش‌گذاری‌ها و احکام دینی آن بر اساس رأی و قیاس است و در برابر آن مکتب امامت را مکتب وحی می‌نامند زیرا سیاست گذاری‌ها، ارزش گذاری‌ها و احکام دینی این مکتب بر پایه وحی است. مهمترین عامل اختلاف میان این دو مکتب، مسئله تعیین نظام حکومتی پس از پیامبر(ص) بود که آیا این نظام، نظام خلافت باشد یا امامت و جانشین پیامبر را امام بنامند. وقتی مکتب خلافت، به ظاهر پیروز و خلیفه تعیین می‌شود، این خلیفه برای اینکه نظام خلافت را میان مردم نهادینه کند و خلافت و خلیفه را مقدس جلوه دهد دو سیاست عصمت و تقدس زدایی از پیامبر(ص) و اهل بیت او را در پیش می‌گیرد. او چنین وانمود می‌کند که گویی پیامبر(ص) مانند انسان‌های معمولی دچار خطا می‌شده است و هدف از این کار توجیه خطاهای خلیفه و بالابردن مقام او و پایین آوردن مقام پیامبر(ص) و اهل بیت بود. از آنجا که اهل بیت(ع) از پایگاه مردمی نیرومندی برخوردار بودند، خلیفه می کوشید ارتباط مردم با آنان را قطع کند و برخوردهای تند و شدید با اهل بیت(ع) از اینجا آغاز شد.

او در ادامه توضیح می‌دهد: این سیاست تند و سخت‌گیری با اهل بیت پیامبر(ص) و امامان شیعه به یک سیاست دائمی و همیشگی خلیفگان، به ویژه خلفای اموی و عباسی تبدیل شد. این سخت‌گیری‌ها و آزار امامان شیعه و شیعیان هر چه می‌گذشت سخت‌تر و بی رحمانه‌تر می‌شد تا اینکه دوران امام هادی(ع) رسید و او با سنگدل‌ترین و ستمکارترین خلیفه روبرو شد. متوکل عباسی که دشمنی با علی و اولاد علی و شیعیان را نصب العین خود قرار داده بود و بالاترین هدفش نابودی نام و آثار امامان شیعه و کشتار پیروانشان بود. به همین دلیل رفتن به زیارت کربلا را ممنوع اعلام کرده و دست زائران را قطع می‌کرد و سرانجام دستور داد تا مرقد مطهر امام حسین(ع) را تخریب کرده و آب را به سوی آن رها کرد تا بلکه آثار آن مرقد مطهر از میان برود.

امام هادی(ع)؛ ستیز با ستمگران و پاسداری از شیعیان

کودکی که دشمن اهل بیت(ع) را شیعه کرد

مترجم کتاب «امام هادی(ع)، زندگی سرشار از جهاد و معجزه» در پاسخ به این پرسش که در این شرایط سخت و خفقان آور، امام هادی(ع) چه کرد و برای پاسداری از مکتب تشیع و حفظ شیعیان چه سیاست و تدبیری را پیش گرفت، بیان می‌کند: متوکل عباسی که در دشمنی با علی(ع) و آل او شهرت داشت، سیاست خلیفگان سلف خود را درباره اهل بیت(ع) فرا پیش گرفت و به همین دلیل از یک سو تقدس زدایی آغاز کرد و دلقک‌ها در مجالس و محافل به دستور متوکل آشکارا به علی(ع) توهین می‌کردند و از سوی دیگر به منظور قطع رابطه مردم با امام هادی(ع)، او را از مدینه به سامرا فرا خواند و در یک منطقه نظامی اسکان داد تا مردم از هیچ راهی نتوانند با او تماس و رابطه برقرار کنند. زیرا متوکل می‌دانست امام هادی(ع) جاذبه‌ای دارد که هر که با او دیدار کند، مجذوبش می‌شود.

دانش به نمونه‌ای از این اقدامات اشاره کرده و می‌گوید: خلیفه معتصم، امام هادی(ع) را که کودک بود در خانه جدش امام کاظم(ع) در بیرون مدینه زندانی کرد تا او را از تماس با شیعیان باز دارد. معتصم یکی از نزدیکان خود را مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت(ع) است پیدا کند و این بچه را به دست آن شخص بسپرد تا او به عنوان معلم، امام را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد. این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه به نام الجُنَیدی که جزو مخالف‌ترین و دشمن‌ترین مردم با اهل بیت(ع) بود، برای او تعیین کرد تا به خیالش به او ادبیات عرب آموزش دهد اما نتیجه برعکس شد. بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچه‌ای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدی گفت: بچه؟ این بچه است؟ من یک مسئله از ادب برای او بیان می‌کنم، او باب‌هایی از ادب را برای من بیان می‌کند که من استفاده می‌کنم. این‌ها کجا درس خوانده‌اند؟ این‌ها عالمند. حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند. این ارتباط تا جایی ادامه پیدا کرد که الجنیدی یکی از شیعیان مخلص اهل بیت شد.

زیارت جامعه کبیره و غدیریه دو یادگار امام هادی(ع)

این استاد حوزه و دانشگاه به تدابیر امام هادی(ع) برای حفظ اندیشه تشیع نیز اشاره کرده و توضیح می‌دهد: یکی از این اقدامات اثرگذار تقویت سازمان وکالت بود. در زمان امام هادی(ع) شیعیان در جاهای مختلف از سرزمین اسلامی حضور داشتند. حضرت با تعیین و انتصاب وکلای فراوان در مناطق مختلف و ارجاع مردم به آنان به ترویج و تبیین اندیشه تشیع و ایجاد ارتباط میان خود و مردم توسط وکیلان و نمایندگان خویش پرداخت و فعالیت‌های سیاسی خود را گسترش داد و مرزهای اندیشه تشیع را حفظ کرد.

او با اشاره به یادگار ماندگار امام هادی(ع) بیان می‌کند: زیارت جامعه کبیره، درس توحید و دوره امام‌شناسی است و مقام شامخ امامت از طریق منشور زیارت غدیریه و زیارت جامعه کبیره به شیعیان منتقل شد. عقیده متوکل و ناصبیان بر دو پایه دشمنی علی و اهل بیت(ع) و باور داشتن به جسم بودن خداوند استوار است. دشمنی متوکل با علی(ع) همچون کفر ابلیس شهره است. او مجالس آوازه خوانی و رقص بر پا کرد و علی(ع) را در دارالخلافه به باد تمسخر می‌گرفت اما امام هادی(ع) وقتی با این دو گمراهی روبرو شد به طور آشکار به بیان منزه بودن خداوند از جسم و نشر فضایل جدش امیر مؤمنان(ع) پرداخت. هادی امت(ع) هجدهم ذی‌الحجه را فرصت مناسبی برای طرح دوباره حدیث غدیر دانست و در آن روز امیرمؤمنان(ع) را زیارت کرد و حقایق فراوانی از جمله، ماجرای غدیر را بازگو کرد.

پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ادامه می‌دهد: در جامعه کبیره به بهترین شکل اوصاف و ویژگی‌های امام معصوم و مفترض الطاعه تبیین شده است و این زیارتنامه را می‌توان منشور امام شناسی نامید، به طوری که در کلام برخی بزرگان زیارت جامعه، منشور بلند امامت و هدایت نام گرفته است. این منشور بلند در لباس شرح فضایل و کمالات انسان‌های کامل و خلفای برجسته الهی، یعنی ائمه اطهار (ع) بیان شده و مطالعه و دقت در فقرات آن موجب معرفت و شناخت هر چه صحیح‏تر و بیشتر امامان شیعه می‏‌شود.

دکتر دانش در پایان تصریح می‌کند: سومین تدبیر امام هادی(ع) بهره‌گیری از تقیه است که یکی از اصول مهم در مذهب تشیع به شمار می‌رود. رویارویی فکری و عملی از امام چهارم تا امام یازدهم بر اساس تقیه بود به گونه‌ای که هر چه سختگیری و فشار خلیفگان ستمگر بر علویان و شیعیان بیشتر می‌شد، تقیه نیز ضرورت بیشتری پیدا می‌کرد تا جان و مال شیعیان از این طریق حراست و پاسداری شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.