از سیر گرفته تا پیاز؛ از مسائل مربوط به حجاب و مشکلات اقتصادی گرفته تا مسائل مربوط به زنان و مباحث مربوط به سیاست داخلی.
اما بازار تحلیلهای مربوط به بینالملل داغ تر از همیشه است. اکنون مسائلی مانند عملیات طوفانالاقصی و سیاست خارجی و مسائلی مانند اوکراین هم تبدیل شده به ابزاری برای اثبات حقانیت و برتری خود و اثبات ضعف دیگران.
در مسئله حمله ایران به پاکستان و پاسخ متقابل هم دیگر به اندازه کافی آش شور شده است. متأثر از فضای احساسی حاکم، برخی بهاصطلاح کارشناس نیز تلاش کردند بهترین راهبرد امنیت ملی را راهبرد پیشنهادی خودشان نشان دهند و چون اجرا نشد، فریاد
وا اسلاما سر دادند.
مشکل اصلی کجاست؟
مشکل اصلی آنجاست که افراد به خود اجازه نمیدهند در فضای پزشکی و فنی و مهندسی بهراحتی اظهارنظر کنند اما در مسائل سیاست خارجی و بهخصوص بینالملل! یقین دارند از آنان فردی مطلعتر و یا آگاهتر وجود ندارد. البته عمده این افراد از فضای سوگیرانه رسانههای معاند تأثیر پذیرفتهاند.
مشکل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن نبود مرجعیت رسانهای واحد است.
حرفها در فضای مجازی براساس میزان فالوورها سنجیده میشود. دختر ۲۰ سالهای که ۲۰ هزار عضو دارد، ارزش صحبتهایش بسیار بالاتر از کارشناس امنیت ملی است که سالها از نظر علمی، آموزش دیده و تجربه کسب کرده است. آنان که فالوور ندارند، حرفهایشان شنیده نمیشود.
از سوی دیگر درد آنجاست که افراد جریانساز و مؤثر در بدنه تصمیمساز رسانهای نقش جدی ندارند. متأسفانه در رسانه مثل بسیاری از جاهای دیگر روابط بر ضوابط چربیده است. نورچشمیها و وابستگان خبرگزاریها و رسانه(ملی) همه جا اثرگذارند. حرف حرف آنان است.
از کانالهای چیپ و زرد که بگذریم، کانالهای تحلیلی زیادی وجود دارند که از روی دست هم کپی میکنند و حتی برای اطلاعرسانی در مسائل امنیتی نیز از یکدیگر سبقت میگیرند.
اما چاره چیست؟
چاره کار صرفاً کار تخصصی بر پایه مهارت، تخصص و تجربه است؛ چرا که اگر این فضای فعلی، مهار نشود، فضای احساسی بر مسائل مربوط به امنیت ملی سایه خواهد افکند و فضای حاکم بر کشور نه عقلانی، بلکه غیرمنطقی خواهد شد.
قطعاً جوزدگی و ورود هیجانی در هر مسئلهای آسیبزاست. اینکه افراد بدون هیچ تخصصی به خود اجازه میدهند فعالیت غیرعلمی داشته باشند، هم غیراخلاقی است هم این افراد با ورود غیرحرفهای به هر موضوعی جریانسازی اشتباه میکنند.
تحلیلهای صداوسیما هم از این امر مستثنا نیست؛ بهخصوص در فرایند تحلیل خبر عمدتاً تحلیلها حول محور افراد خاصی میچرخد. بیشتر، کسانی که در فضاهایی مانند توییتر و اینستاگرام بالا آمدهاند، صاحب فضل محسوب میشوند، در حالی که متخصصان اصلی عمدتاً خارج از گود نشستهاند و تحلیلهایشان در فضاهای محدودی منتشر میشود.
البته که بخش محدودی از این افراد مجازی از صدها کارشناس نیز خبرهترند اما عمدتاً اینگونه نیست. جالب آنجاست که دستگاههای تصمیمساز نیز حتی نیم نگاهی به هیچ کدام از جریانات رسانهای ندارند و در فضایی خاص تصمیم میگیرند. وقت آن است که در رویکرد رسانهای خانهتکانی جدی اتفاق افتد، اگر امروز به فکر نباشیم؛ فردا شرایط ملتهب و بحرانی زیادی متأثر از جوسازیهای غلط رسانهای خواهیم داشت و در نهایت این ره به ترکستان خواهد رفت...
نظر شما