حالا را نگاه نکن که عکسهای یادگاری خود نگارههای پر از خودخواهی ما شده و همگی در قاب تلفن همراه حبس شدهاند، تا همین ۲۰-۱۰ سال پیش، آلبومهای خانوادگی گنجینهای مقدس در هر خانواده بود که چون موزهای عکسهای کودکان، عکسهای دستهجمعی میهمانیها، عکسهای عروس دامادی، عکسهای سیزده بهدر و تولد را در پوشش چرمی خود حفظ میکرد. در این میان، جای یک عکس بیشتر از آنکه در آلبوم خانوادگی باشد، روی تاقچه، بالای پیشبخاری یا کنار قاب آینه بود، چون در کنار عکس بزرگترها یا رفتگان خانه، عزیزترین و مقدسترین عکس اهالی خانه بود. عکسی از زیارت علی بن موسیالرضا(ع) که سوغات و تحفه دیدار بود. تحفهای که گاه نسلها نگهداری میشد.
عکسی که برات زیارت بود
به آن عکس میگفتند عکس «حرمبارگاه». اگر خاطرهای از دهه۶۰ داشته باشید، عکاسخانههایی را به خاطر دارید که در و دیوارشان پوشیده از شمایلها و پوسترهای قدی و بزرگ از ضریح و گنبد و گلدسته حرم مطهر بود و زائرانی که فرصت و امکان عکاسی در حرم را نداشتند، معمولاً پس از زیارت، به قصد داشتن یادگاری از سفر مشهد به این عکاسخانهها میآمدند و دست بر سینه، مقابل پرده عکاسی میایستادند و خاطره زیارتشان را ثبت میکردند. عکسی که مقابل این پردهها و شمایلهای پرزرق و برق ثبت میشد، انگار برات زیارت زائر بود. سندی که میگفت او به زیارت امام هشتم(ع) نائل شده و جز یادگار، حامل احترام و عزت هم بود. صاحبخانه با این عکس هم خاطره زیارتش را نگه میداشت و هم به نوعی عقیده و احترامش را به امام هشتم(ع) نشان میداد. این است که در بهترین قابها مینشست و جایش بالا بالاها بود. افراد با تماشای دوباره عکس اصلاً تصور نمیکردند به تصویری در مقابل پرده نقاشی شده نگاه میکنند؛ عکس ثبت شده در قلب زائر و تماشاگران بعد از او تکه مقدس از شهری بود که آنها به صاحبش معتقد بودند. به همین خاطر عکس حرم بارگاه در خاطرات ایرانیان جایگاه ویژهای دارد و از این نظر مرور تاریخچهاش خالی از لطف نیست.
ثبت زیارت برای یک خاطره شخصی
آنطور که در پژوهشها آمده، از ابتدای ورود صنعت عکاسی به مشهد، زائران در پی آن بودهاند که خاطرهشان را از زیارت ثبت کنند. در زمان قاجار عکس و امکانات عکاسی در خدمت دربار و رجال بود و مردم معمولی از این امکان بیبهره بودند و پس از ورود عکاسخانهها به مشهد نیز محدودیتهایی برای عکاسی در حرم وجود داشت. محدودیتهایی هم ازسوی خادمان برای عکس گرفتن در داخل حرم اعمال میشد. به جز این، شرایط آب وهوایی همیشه مساعد نبود و بردن وسایل به حرم پرزحمت بود. به همین دلیل برخی از عکاسان، عکاسخانههایشان را بالای ساختمانهای مشرف به حرم مطهر راهاندازی کردند و از پشت بامهایش برای گرفتن پرتره زائر استفاده میکردند و حرم نیز میشد پس زمینه طبیعی آن. پس از آن پای پردههای نقاشی شده از گنبد و گلدستهها به عکاسخانهها باز شد. پردههایی که نمایشگر ضریح، صحن کهنه، صحن نو و همچنین روایات مشهور درباره امام رضا(ع) بودند. سازندگان این پردهها، واقعیت موجود را به روایات پیوند زده و در برخی پردهها از پردههای قهوهخانهای هم وام میگرفتند و به همین دلیل برخی از پردهها دارای شمایل هم بودند و به جز تصاویر مربوط به امام رضا(ع) شمایلی از حضرت ابوالفضل(ع) و همچنین سایر ائمه(ع) در برخی از پردهها وجود داشت. این پردهها معمولاً تکنسخه بودند و عکاسان به دنبال ثبت یک تصویر خاص یا تکرار آن نبودهاند. همه چیز در این پردهها بزرگ، پررنگ و با دورگیریهای ضخیم و مشکی بود. این تصاویر اغراق شده و گلدرشت که در حافظه تصویری بیشتر ما ثبت شده، معروفترین پسزمینهها در عکسهای مشهور به حرم بارگاه هستند که عکاسان با لباسها و وسایلی مانند چوبپر، عبا، زیارتنامه و... که در اختیار زائر میگذاشتند، سعی میکردند این فضاسازی را تکمیل کنند. اما به جز این پردهها، عکاسان از هنر مونتاژ نیز در عکسهای حرم بارگاه استفاده میکردند.
دست بر سینه، گنبد در پسزمینه
بهطور مثال عکسهایی از گذشته وجود دارد که عکس پرتره زائر در کنار تصویری واقعی از صحن و سرای حرم یا گنبد و گلدستهها آمده است. ظاهراً عکاسان، این عکسها را از بلندیهای مشرف به حرم مطهر میگرفتند و در آرشیو خود داشتند و بعد پرتره زائری را که به عکاسخانه میآمد به این تصاویر اضافه میکردند. این فرایند یک جور مونتاژ دو مرحلهای بود. عکاسان، پرترهای از زائر میگرفتند و آن را میبریدند و آن را روی عکس دیگری از حرم یا کنار آن میگذاشتند و سپس از آن ترکیب، عکس میگرفتند. اینطوری عکس حرم پس زمینهای میشد برای عکس پرتره و برای هر زائر، شخصی میشد. گفته شده اولین عکسهای این سبک را ابراهیم ذهبی در سال ۱۹۳۷میلادی گرفته است. حالا که به نام ابراهیم ذهبی رسیدیم خوب است اشارهای به پیشکسوتان عکاسی حرم بارگاه داشته باشیم. مشخص است عکس حرم بارگاه مانند سایر گونههای عکاسی، پیشکوت و نخستینهایی نیز دارد. در پژوهشها از ابراهیم ذهبی به عنوان پیشکسوت عکس حرم بارگاه یاد میکنند. او که عکاسخانهای در محدوده نزدیک به حرم داشت، با موافقت آستان قدس اجازه داشت از قسمتهای مختلف حرم مطهر نیز عکاسی کند. ذهبی آرشیوی از این عکسهای انحصاری داشت و آنها را در تعداد بالا چاپ کرده و به زائران میفروخت. در اسناد موجود در آستان قدس سندی از او موجود است. در این سند از ذهبی خواسته شده بابت گرفتن عکسهایی از در طلای پایین پای مبارک وجهی پرداخت کند. این سند مربوط به سال ۱۳۵۰است و نشان میدهد ه او تا آن زمان همکاریاش با آستان قدس رضوی ادامه داشته است. رسول عرب لین نیز یکی دیگر از پیشکسوتان عکاسی حرم بارگاه است. عکاسی حرم بارگاه در این دوره تنها در عکاسخانهها انجام نمیشد. گفته میشود ذهبی و همین آقای عرب لین با دوربین و چهارپایه در کنار بساطهای سوغاتی و... در خیابان میایستادند و از زائران عکاسی میکردند.
از عکاسباشیهای دورهگرد تا عکاسخانه
در آن دوره دو نوع سنت عکاسی مرسوم بوده است؛ عکاسی خیابانی با عکاسان دورهگرد و عکاسی عکاسخانهای. عکاسان دورهگرد معمولاً در خیابانهای اطراف حرم میایستادند و همانطور که گفته شد، دوربین جعبهای معروف آن دوره را به همراه داشتند. دوربین چوبی جعبهشکلی که داخلش حکم تاریکخانه را داشت. عکاسان خیابانی از آنها استفاده میکردند تا پرتره فوری بگیرند. این عکسها مانند کارت پستال چاپ میشد و عکاسان آنها را در قاب گذاشته و به زائران تحویل میدادند. گفته میشود برخی عکاسان پیش از دادن عکسهای سیاه و سفید به مشتریان، با دست رنگشان میکردند تا زائر را به ذوق آورده و از آنها دستمزد بیشتری بگیرند. برخی عکاسان، اول کارشان را از عکاسی خیابانی و دورهگردی شروع کردند و سرانجام کارشان را به عکاسخانهها بردند؛ برخی دیگر همین شیوه را ادامه دادند. هر دو گروه تا سالهای سال حتی با ورود دوربینهای خانگی، به کارشان ادامه دادند و این روزها شاید بتوانید نشان اندکی از آنها در اطراف حرم مطهر رضوی پیدا کنید. سبک کار هر دو همزمان با زمان پیش میرفت و تنها تفاوت مربوط به هزینهای بود که از زائر گرفته میشد. آنچه این عکاسان از هنر و فن و شگرد در عکاسی رو میکردند با گذشت زمان و ایجاد شیوههای متنوع، تاریخچه تکامل عکس زیارتی را ساختند.
به یاد ضامن آهو
یکی از کارهای خلاقانه این عکاسان، لباسهای مبدلی بود که در اختیار زائران قرار میدادند تا عکسهایشان در کنار پردههای عکاسی به حال و هوای درون پرده عکاسی نزدیک شود. لباسها معمولاً ردای عربی، چفیه و شماق بوده و در کنار اینها اساس درویشی هم مانند تبرزین (سلاحی قدیمی) و کشکول، کاسهای برای جمع کردن صدقات و خیرات، وجود داشته است. این لباسها و ابزار درویشی احتمالاً به خاطر پیوند پردههای عکاسی با پردههای نقالی سر و کارشان به عکاسخانه افتاده بود؛ هر چند در برخی تحقیقها آمده چه ردا و عبای عربی و چه وسایل درویشان همه به عنوان نماد و نشانهای از دین و دینداری به عکسها اضافه میشده است. ایدههای خلاقانه عکاسان به همینجا ختم نمیشده و برخی عکاسخانهها مجسمههایی از حیوانات مثل شیر، شتر یا آهو نیز داشتند که زائر میتوانست در کنار آنها ژست گرفته و عکس بگیرد. مجسمههایی که هر کدام نماینده داستانی عامیانه از دل مردم بود. این مجسمهها ارزش نمادین داشتند و به دلبستگیها و باورهای مذهبی زائران اشاره میکردند. باورهایی که از اعتقاد آنها به آقایی میگفت که ضامن آهو و در حقیقت پناه ضعیفان و زیارت او حج فقراست.
یادگاری خاص مردمان معمولی
سفری زیارتی که برای بسیاری از خانوادههای ایرانی هم بهخاطر باورهای مذهبی و هم بهخاطر ارادت قلبی به امامی که در کشورشان غریب بود، ارزشمند بود؛ اما به دلیل دشواریهای راه و هزینههایش برای بسیاری آرزویی دیرینه بهشمار میرفت. آرزویی که هر چند از حج و زیارت خانه خدا دستیافتنیتر بود اما در گذشته، دشوار و بعیدتر به نظر میرسید و اگر خانوادهای به شکل دستهجمعی توفیق این سفر زیارتی را پیدا میکرد، اتفاق ویژهای بود. اتفاقی که ممکن بود دوباره نصیبشان نشود و توفیقش را به این شکل پیدا نکنند. این است که عکس یادگاری از زیارت، اهمیت ویژهای پیدا میکرد و همه به این یادگار عزیز هم باور مذهبی و هم علاقه قلبی داشتند. گواهش چشمهای مشتاق، ناباور و گاه خیس زائران هنگام تحویل عکس ظهور یافته از عکاسباشی است که یکی از خاطرات پرتکرار عکاسان قدیمی مشهدالرضا(ع) است.
در این گزارش از اطلاعات مقاله ثبت گذشتهای عزیز: عکاسی زیارتی در حرم امام رضا(ع)، نوشته پیمان اسحاقی، مقاله عکاسی زیارتی نوشته نسرین ترابی و... بهره گرفته شده است.
نظر شما