نتایج نمرات امتحانات نهایی در حالی به عنوان یکی از شاخصها برای بررسی عملکرد و کیفیت آموزش و پرورش کشور شناخته میشود که افت نمرات دانشآموزان در امتحانات نهایی به همراه عملکرد ضعیف دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز نشان میدهد که وضعیت کیفی در آموزش و پرورش اصلا مطلوب نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه با اشاره به اینکه نهاد آموزش و پرورش باید خودش را با نیازهای روز و جامعه مطابقت دهد، می گوید: مثلاً در چند سال گذشته به واسطه رشد رسانه های اجتماعی و کسب و کارهایی که در این حوزه ایجاد شده و درآمدزایی هایی که در این حوزه می شود(بلاگرهای آموزشی)همه اینها مرجعیت اجتماعی آموزش و پرورش را تغییر داده است.
میثم مهدیار در گفت و گو با قدس با تأکید بر اینکه اگر قبلاً استادان دانشگاه، نویسندگان و...مرجعیت علمی اجتماعی داشتند الان رسانه های اجتماعی و شبکه های اجتماعی موبایلی یا رسانه های نوین و پلتفرم های جدید بازی قبلی را بهم زده و مرجعیت جدید را ایجاد کرده اند، بیان می کند: درحال حاضر شرایط به گونه ای شده است که برخی افراد می توانند با داشتن حتی سواد اندک و با جذب دنبال کننده های فراوان به کسب درآمد بپردازد.
وی با اشاره به اینکه این موضوع تلاش های افراد برای کسب سواد را دچار بحران می کند، ادامه می دهد: یعنی الان برای اینکه فردی بخواهد به درآمدزایی زیاد و شهرت بالا برسد چندان نیاز نیست کار خاصی انجام دهد، همین که کار خلاف قاعده انجام دهد و در رسانه های اجتماعی منتشر شود، می تواند مشهور شود و کسب درآمد کند؛بنابراین مدرک گرفتن و سواد داشتن موضوعیت چندانی نخواهد داشت و به نوعی اتوریته درس خواندن و مدرک دانشگاهی برای دانشجوها و حتی دانش آموزان از بین رفته است.
وی می افزاید: اتفاقی که در دو دهه اخیر در حوزه تعلیم و تربیت افتاده است این است که دانش آموزسالاری به جای مدرسه سالاری و یا خانواده سالاری شکل گرفته است و دانش آموزانی که در این چارچوب تربیت می شوند تحمل رنج و سختی تحصیل و مشقت های آنرا ندارند و می خواهند همه چیز بسیار سریع و آسان برای آن ها فراهم شود و اگر فراهم نشود آن را به سرعت کنار می گذارند.
وی ادامه می دهد: تنها چیزی که برای این دانش آموزان دستاورد سریعی داشته باشد موضوعیت دارد و اگر قرار باشد برای کاری وقت بگذارند و انرژی بگذارند تا در بلندمدت به نتیجه برسند این موضوع برای آن ها قابل پذیرش و جذاب نیست و این مسئله در امتحانات پایان ترم و نمرات پایین دانش آموزان در سال های اخیر نمود خود را آشکار کرده است.
ناامیدی و یاس از آینده شغلی در رشته تحصیلی
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه دانش آموزان در حال حاضر انگیزه چندانی برای درس خواندن ندارند، می گوید: ناامیدی و مأیوس بودن از آینده شغلی در رشته تحصیلی و اینکه دانشآموزان با مشاهده اطرافیان خود می بینند با وجود تحصیل در دانشگاههای برتر و رشتههای سطح بالا باز هم نتوانسته اند شغلی مناسب با رشته تحصیلی خود پیدا کنند، هیچ انگیزه و تلاشی برای درس خواندن باقی نمی گذارد.
مهدیار با گلایه از اینکه زیربنا و پایه آموزش و پرورش فاقد ساختار مناسب برای تزریق انرژی به دانش آموزان است، می افزاید: آموزش و پرورش در سال های اخیر نتوانسته انگیزه درس خواندن و مطالعه و پژوهش کردن را به دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی منتقل کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تأکید می کند: اصولاً متون آموزشی و محتوای آموزشی در آموزش و پرورش خیلی ارتباطی با زیست روزمره و نیازهای روزمره دانش آموزان برقرار نمی کند و هنوز درگیر آموزش یک سری فرمول ها در ریاضی، زیست و شیمی به دانش آموزان هستیم که بچه ها نمی دانند چرا باید اینها را یاد بگیرند و کجا بکارشان خواهد آمد.
هنوز بالای ۹۰ درصد از آموزش هایی که به ما داده می شد و می شود به درد زیست روزمره ما نخورده و نمی خورد. بسیاری از کتابهای درسی در دوره های تحصیلی دانش آموزان در محفوظات خلاصه می شود و دانشآموزان از این همه حفظیات فرمول و مطلب خسته شدهاند؛ نظام تعلیم و تربیتی و آموزش کشور نیازمند تغییرات اساسی است که علوم را به سمت کاربردی شدن ببرد.
مهدیار می افزاید: ما نیاز داشتیم که مثلاً اصول معامله کردن را بیاموزیم و اینکه چه کنیم که کسی سر ما را کلاه نگذارد، اینکه چطور می توانیم یک قرارداد خوب ببندیم، چگونه می توانیم از حقمان دفاع کنیم و یا اصلاً چگونه می توانیم بنویسیم.
وی به تعدد مراکز تصمیم گیری در آموزش و اتخاذ رویکردهای منسوخ در امور آموزشی که نتیجه آن چیزی جز افت تحصیلی دانشآموزان نیست اشاره می کند و ادامه می دهد: دانش آموزان اغلب کارهایشان را ناتمام می گذارند، اگر به مشکلی برخورد کنند، برای حل کردن آن تلاشی نمی کنند و از روش حل مشکل بی بهره هستند و نمی توانند برای خودشان تصمیم بگیرند.
این استاد دانشگاه با تأکید براینکه یکی از عواملی که موجب دلزدگی دانش آموزان از محیط مدرسه میشود، محیط خشک و بدون جذابیت آن است، می افزاید: بسیاری از مدارس محیطی فرسوده و با معماری خشک دارند و از نظر فضای سبز، تزیینات و رنگ آمیزی و نورگیر بودن کلاسها در وضعیت نامطلوبی به سر می برند؛ اما مهمتر از اینها، فضای خشک و یکسویه کلاس هاست، تدریس به شیوه های سنتی، تک گویی معلم، الزام پذیرش بیچون و چرای دانش آموز و برگزاری کلاس بدون گفت و گو و نشاط جمعی از بزرگترین ضعفهای سیستم آموزشی کشور است.
مهدیار می افزاید: محتوای آموزشی در آموزش و پرورش چه در قسمت معلم و چه در بخش کتاب و چه در برنامه درسی به صورت کیفی، نسبتی با نیازهای اساسی جامعه امروز ما برقرار نمی کند و یک بیگانگی و شکاف عمیقی بین دانش آموزان و درس خواندن ایجاد کرده است.
افت تحصیلی سال ها پیش آغاز شده است
یک کارشناس آموزشی هم در این خصوص با بیان اینکه این یک اشتباه است که نمرات یکسال اخیر دانش آموزان را ملاک افت تحصیلی دانش آموزان مد نظر قرار دهیم، می گوید: این مشکل از سال ها پیش آغاز شده و به اتفاقی که الان می بینیم رسیده است که دانش آموزان با نمرات و معدل های بسیار پایین سال تحصیلی را سپری می کنند و احتمالاً این روند اگر ریشه های آن پیدا نشود، همچنان ادامه خواهد داشت.
محمدرضا نیک نژاد به افت شدید دانش آموزان ایرانی در آزمون های جهانی مثل تیمز و پرلز اشاره می کند و تأکید می کند: ما هیچ آزمون هماهنگ نهایی جز در سال دوازدهم نداریم و اتفاقا اگر افتی هم داریم ریشه این افت در سال های پایین هم است و میانگین معدل بسیار پایین دانش آموزان بی انگیزگی آن ها به درس خواندن را آشکارا نشان می دهد.
وی با اشاره به اینکه چون امتحانات به شکل داخلی برگزار می شود نمرات اعلامی نمرات واقعی دانش آموزان نیست، می افزاید: مدارس و بویژه مدیران به دلایل امتیازی که یک مدرسه ممکن است برای خودش در نظر بگیرد و بخواهد در رقابت با مدارس دیگر در مناطق آموزشی خودشان سطح بالایی داشته باشند عموماً در نمره دانش آموزان دست می برند تا هم خانواده و دانش آموز راضی باشند و هم مدیران بالاتر این نمرات را در ارزیابی ها و امتیازدهی ها تأثیر داشته باشد.
این کارشناس آموزشی با اشاره به اینکه آموزش ها در مدارس ما فاصله زیادی با آموزش های کارآمد گذشته دارد، می افزاید: دانش آموزان ما امروز با فضای مجازی در ارتباط هستند و گسترش این فضا و ارتباطات موجب شده آموزش های رسمی را تنها راه افزایش آگاهی و مهارت و بدست آوردن آن چیزهایی که به درد امروز و فردای دانش آموزان می خورد، ندانند.
هدایت تحصیلی بدون سازمان و غیرهدفمند دانش آموزان در۸۰ درصد مدارس دولتی وجود شکاف عمیق بین دیدگاه کارشناسی و دیدگاه خانواده ها را موجب شده است؛ بگونه ای که هیچ برنامه هدفمندی برای هدایت تحصیلی موثر اجرا نشود و صرفاً نوعی رفع تکلیف و مسئولیت برای به دست آوردن رضایت خانواده ها دنبال می شود.
اگر هدایت تحصیلی مبتنی بر واقعیت هایی امروز جامعه چه به لحاظ پیدا کردن شغل و چه به لحاظ فرهنگ آموزشی و به لحاظ خواسته خانواده ها در زمینه درس دانش آموزان باشد، موثر خواهد بود، اما متأسفانه آنقدر ساختار آموزشی ما در بعد اجرایی مشکل دارد که کارآمدی خود را در زمینه هدایت تحصیلی از دست داده است و انگیزه آن ها را پس از مدتی برای درس خواندن از بین می برد.
نیک نژاد با تأکید بر اینکه این روزها آموزش های رسمی دچار یک چالش اساسی در مقایسه با آموزش های غیررسمی که منابع در دسترس تری دارند شده است، ادامه می دهد: آموزش های رسمی در کشور ما و البته دیگر کشورها بر پایه های ایدئولوژیک همان کشورها نهاد شده است و این پایه های ایدئولوژیک، برای آموزش برخی از آموزه ها که ممکن است به درد دانش آموزان بخورد و یا علاقه داشته باشند از آن ها استفاده کنند محدودیت هایی قائل می شود.
درس خواندن فقط برای عبور از سد کنکور
وی با بیان اینکه امروز دانش آموزان خیلی خودشان را دربند آموزش های رسمی نمی دانند و علاقه ای هم نشان نمی دهند، می افزاید: اگر برخی از دانش آموزان انگیزه ای برای یادگیری و ماندن در چرخه آموزش دارند برای عبور از مسیری است که به کنکور و آموزش های آکادمیک منتهی می شود که اگر این موضوع هم نباشد همین تعداد هم انگیزه ای برای یادگیری مطالب درسی و گرفتن نمرات بالا نخواهند داشت.
وی به بحران اشتغال در کشور اشاره می کند و می گوید: زمانی تنها راه و حتی بهترین راه اشتغال رفتن به دانشگاه و به دست آوردن مدرک بود، اما الان این امر موضوعیت خودش را از دست داده و دانش آموزان می بینند که اطرافیان دانشگاه رفته آن ها یا بیکار هستند و یا کاری که دارند ربطی به رشته تحصیلی آن ها ندارد؛ بنابراین عقل سلیم به آن ها می گوید که چرا باید درس بخوانند برای گرفتن نمرات بالا که در نهایت به درد دانش آموز هم نخواهد خورد.
نظر شما