اندیشکده «شورای سیاست خارجی آمریکا» در مطلبی به قلم ایلان آی برمن، معاون ارشد رییس جمهورآمریکا به رخدادهای جاری در دریای سرخ پرداخته و نوشت : دولت بایدن، در تلاشهای خود برای بازدارندگی در مقابل حوثیها، که اکنون امنیت دریایی را تهدید میکنند، راهبرد جدیدی را رو کرده و آن درخواست کمک از پکن است. طی چند هفته گذشته، مقامات ارشد کاخ سفید بارها از دولت چین درخواست کردهاند تا با جمهوری اسلامی ایران، حامی اصلی حوثیها، برای جلوگیری از تکرار حوادث دریایی، میانجیگری کند. مشاور امنیت ملی آمریکا حتی، با وزیر خارجه چین در تایلند دیدار داشت تا این موضوع را به صورت جد پیگیری کند.
شرکای راهبردی
در ادامه گزاش آمده: همانطور که جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی توضیح داد، "چین بر تهران نفوذ دارد... و آنها توانایی گفتگوهایی را دارند... که ما نداریم." کربی به صراحت اعلام کرد که دولت از پکن می خواهد که از این نفوذ برای "کمک به توقف جریان سلاح و مهمات به حوثی ها" استفاده کند.
توانایی چین، برای تاثیرگذاری بر رفتار ایران گسترده تر از آن چیزی است که بیشتر مردم تصور می کنند. جمهوری خلق چین، اکنون بزرگترین شریک تجاری جمهوری اسلامی است که حدود 25 درصد از کل تجارت ایران را به خود اختصاص داده است. این کشور همچنین بزرگترین مشتری نفت ایران است و به طور میانگین در سال گذشته بیش از یک میلیون بشکه در روز واردات داشته است.
رهبران چین همچنین نفوذ سیاسی و استراتژیک قابل توجهی بر تهران دارند. در سال 2021، پکن و تهران یک قرارداد چهارصد میلیارد دلاری به مدت ربع قرن منعقد کردند. این رویکرد در راستای کاهش اثرات نامطلوب سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ طراحی شده بود و به جمهوری خلق چین امکان اولین ورود را در مواردی مانند دسترسی به بنادر ایران، توسعه شبکه مخابراتی ایران و ساختوساز زیرساختها و پروژههای حملونقل در ایران داده است.
روی چین حساب نکنید!
اندیشکده مذکور در انتها با طرح این پرسش که آیا رهبران چین تمایل به استفاده از نفوذ خود علیه ایران دارند؟ آورده: به نظر می رسد که پاسخ «واقعاً نه» است. مقامات چینی اخیراً با اشاره به درخواست های آمریکا، با همتایان ایرانی خود تماس گرفتند و از آنها خواستند که فعالیت های حوثی ها را محدود کنند. با این حال، فشار پکن قطعا سطحی بوده است. به نظر میرسد جمهوری خلق چین صرفاً به حفظ منافع اقتصادی خود علاقه دارد.
برخلاف آنچه دولت بایدن ممکن است امیدوار باشد، واقعاً به نفع پکن نیست که تهران یا نمایندگان آن را مهار کند. سالهاست که چین تلاش کرده تا کشورهای خاورمیانه را متقاعد کند که میتواند جایگزین قانعکنندهای برای نظم منطقهای مستقر به رهبری آمریکا ارائه دهد. این کشور این کار را از طریق ابتکارات دیپلماتیک (مانند میانجیگری برای تنش زدایی در بهار گذشته بین عربستان سعودی و ایران) و از طریق مفاهیم امنیتی جدید، مانند «معماری امنیتی جدید برای خاورمیانه» انجام داده است.
در حال حاضر، تشدید تحریکات توسط ایران و گروههای نیابتی آن به افشای ورشکستگی سیاست خاورمیانهای دولت بایدن و ضعف فعلی بازدارندگی ایالات متحده کمک کرده است. این مسئله، به افزایش جذابیت رو به رشد چین به عنوان یک جایگزین بالقوه در منطقه کمک کرده است که به طور طبیعی سودش به جیب پکن خواهد رفت.
شاید کاخ سفید همه اینها را درک کرده باشد و صرفاً به عنوان یک تشریفات با چین تماس بگیرد. یا شاید تیم بایدن واقعاً معتقد است که جمهوری خلق چین می تواند به رغم "رقابت مدیریت شده" خود با ایالات متحده، انگیزه ای برای ایفای نقش سازنده تری در منطقه داشته باشد. اگر این مورد دوم باشد، دولت بایدن به شدت ناامید خواهد شد. خوانش هوشیارانه از رویکرد چین در قبال رفتار ایران در خاورمیانه، روشن می کند که تهران اکنون واشنگتن را دقیقاً در جایی که پکن می خواهد، قرار داده است.
نظر شما