اگرچه پس از سریال «احضار» ساخته علیرضا افخمی، تلویزیون سراغ سریالهای ماورایی نرفت اما بازگشت دوباره این گونه به کنداکتور مجموعههای رمضانی، هر چقدر هم با انتقادهایی همراه باشد اما در بهترین زمان پخش سریالهای تلویزیونی قرار دارد که موجب دیده شدن این سریال میشود، ضمن اینکه دهنمکی برای ساخت این اثر از جلوههای ویژه جدید بهره برده است. نفیسه روشن، علیرضا استادی، حمیدرضا هدایتی، رامین راستاد، مهدی سلوکی، رضا توکلی و... بازیگران این مجموعه تلوزیونی هستند.
در این سریال پربازیگر، «محمود پاکنیت» ایفاگر یکی از نقشهای اصلی است. او که سال گذشته در مجموعههایی چون «گیلدخت»، «آتش و باد» و «تب و تاب» به طور همزمان در قاب تلویزیون دیده شد، این بار در قالب نقشی دیگر در سریال ماورایی دهنمکی نقشآفرینی دارد.با این بازیگر پیشکسوت درباره نقشش در «رستگاری» و نخستین همکاریاش با مسعود دهنمکی گفتوگو کردیم که میخوانید.
چند سال بود که خبری از سریالهای ماورایی در کنداکتور مجموعههای رمضانی تلویزیون نبود، این بازگشت را با «رستگاری» چطور میبینید؟
«رستگاری» جزو سریالهایی است که در سالهای اخیر، جای خالی آن در تلویزیون احساس میشد. این سریال، موضوعات و مضامینی که مردم از آن غافل شده یا فراموش کردهاند را یادآوری میکند. متأسفانه گاهی فراموش میکنیم که دنیا دار مکافات است و اگر حقی از کسی ضایع کنیم، روز بازخواستی چه در این دنیا یا آن دنیا وجود دارد. به نظرم جوانان ما کمی از نظر مسائل مذهبی، غافل شدهاند و یادآوری این موضوعات برای آنها بسیار مهم است. من آدمی نیستم که بخواهم درباره مسائل مذهبی اظهار نظر کنم و کاری ندارم که دیدگاه آدمها نسبت به مسائل مذهبی و دینی چیست ولی به یک چیزی اعتقاد دارم؛ اینکه اگر ظلم کنید در همین جهان یا آن جهان عقوبت میشوید. در این دنیا نتیجه اعمال خوب و بدمان را خواهیم دید.
حتی کسانی که به مسائل مذهبی و ماورایی اعتقادی ندارند به مسائل روزمره خودشان که معتقدند. به باور من اگر به کسی محبت کنید در این دنیا محبت خواهید دید و اگر ظلم کنید، جوابش را خواهید دید. حتی محبت به حیوانها هم بازخورد دارد. به قول سعدی «تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز» در این سریال به مسائل روز جامعه، هم از دیدگاه وجدان آدمها پرداخته شده و هم از زاویه دید مذهبی و دینی. معتقدم روز حساب و بازخواست وجود دارد.
از چالشهای بازی در این ژانر به عنوان نقش اصلی بگویید.
بازی در این نقش، کار سختی بود چون بخش جلوههای ویژه این سریال برای ما فضای جدیدی را به وجود آورده بود و باید طوری بازی میکردیم که روی آن صحنهها، جلوههای ویژه پیاده شود. کار کردن با پشت زمینه پرده سبز یا آبی، کار بسیار سختی بود چون برداشتها در زاویههای مختلف و چند باره گرفته میشد. از زاویههای مختلف فیلمبرداری میشد و چندین بار این برداشتها را تکرار میکردیم تا بتوانند روی جلوههای ویژه آن کار کنند. نخستین باری است که در سریالسازی تلویزیون چنین اتفاقی افتاده و جلوههای ویژه این سریال، تماشایی و جذاب است مثلاً برای نشان دادن روح، شفافیت روح را نشان میدهند که نور هم از آن عبور میکند، این کار جدیدی در سریالهای تلویزیونی است. جلوههای بصری این مجموعه بسیار سخت و سنگین بود.
فیلمبرداری سریال چقدر طول کشید؟
فیلمبرداری کار اوایل پاییز ۱۴۰۲ به پایان رسید و حدود چهار ماه طول کشید ولی چهار ماه سخت و فشرده. تمام گروه به طور شبانهروزی کار میکردند. ما سه دوربین داشتیم و از سه زاویه مختلف، سکانسها ضبط میشد ولی باز هم تکرارهای مختلف داشتیم تا بتوانند روی جلوههای ویژه آن کار کنند. کارگردان، فیلمبردار و مدیر جلوههای ویژه هر سه نفر در تمام سکانسها حضور داشتند و به ما مشورت میدادند.
در آثاری که جلوههای ویژه زیادی دارند، بازیگری هم شرایط متفاوتی دارد، از این تجربه جدید بگویید.
همین طور است کار در این سریال برای من تجربه جدیدی بود و خوشبختانه آقای امامی (مدیر جلوههای ویژه) در تمام صحنههایی که قرار بود جلوههای ویژه داشته باشد حضور داشت و مشورت میداد که چطور نقشآفرینی کنیم تا بتوانند روی آن صحنهها کار کنند. گاهی حدود ۵۰-۴۰ متر پرده آبی میزدند و در مسیری طولانی، دوربین حرکت میکرد تا آن صحنه را ضبط کنند. بازی در این فضا بسیار سخت و چالشی بود. موقع خواب هم به کار فکر میکردم اینکه فردا سر فلان صحنه، چه اکت و احساسی داشته باشم تا دست کارگردان، فیلمبرداری و مدیر جلوههای ویژه برای درآوردن آن سکانس باز باشد. اعتقادم بر این است که یک بازیگر، در خانه و موقع استراحت هم باید روی متنش کار کند. شبهایی بود که فقط سه چهار ساعت میخوابیدم و تمام مدت روی متن کار میکردم. وقتی از سر کار به خانه میآمدم، شروع میکردم به کار کردن روی سکانسهای فردا. در این چهار ماه، همه عوامل به صورت فشرده کار کردند به ویژه بازیگران چون یک کار ویژه بود و همه دوست داشتند نتیجه کار، خوب و تماشایی شود. این طور نبود که فقط دستمزد بگیریم و تمام شود، همه دوست داشتیم نتیجه کار، خوب باشد.
ساخت آثار با جلوههای ویژه در دنیا مرسوم است اما در کشور ما یک اتفاق جدید به شمار میرود و با توجه به فناوری بالای این حوزه و تجربه کم ما، یک شمشیر دولبه است که فیلمسازان را از ورود به این گونه میترساند...
بله و اگر عدهای از فیلمسازان سراغ این ژانر نمیروند چون ژانر پرزحمت و پردردسری است. به نظرم کسانی که به مسائل دینی و مذهبی اعتقادی ندارند اصلاً مخاطب این سریال نیستند و آن را تماشا نمیکنند روی سخنم با کسانی است که اعتقادات و باورهای مذهبی دارند و اتفاقاً مخاطب این سریال هستند. کسانی که این سریال را میبینند مبلغان خوبی برای «رستگاری» خواهند بود چون اثری تماشایی و خاص است. امیدوارم مردم به عنوان کاری جدید که در سریالسازی ایران انجام شده به رستگاری نگاه کنند و از تماشای آن لذت ببرند.
کار کردن با آقای دهنمکی چطور بود؟
من هیچ وقت با آقای دهنمکی کار نکرده بودم. پیشتر چندین بار بابت کارهای مختلف به من زنگ زده بودند ولی مشغول کار دیگری بودم. شاید این پنجمین کاری بود که پیشنهاد همکاری به من دادند. دفعاتی که برای بازی در این سریال به من پیشنهاد بازی دادند درگیر سریالهای «گیلدخت» و «سنجرخان» بودم. این سریال قرار بود برای ماه مبارک رمضان سال گذشته ساخته شود. آخرین بار هم شیراز بودم و درگیر
کارهای شخصی خودم. نمیخواستم بیایم ولی گفتند متن فیلمنامه را میفرستند تا بخوانم. وقتی متن را خواندم دیدم نگاه جدیدی است. شاید قصه سریال برگرفته از اتفاقهای روزمره باشد اما کمتر از این زاویه به آن پرداخته شده بود و قصه گیرایی داشت. بازی در این سریال را پذیرفتم و همچنان که در شیراز بودم به صورت تلفنی قرارداد همکاری را با تهیهکننده بستم. اواخر بهار پارسال که فیلمبرداری آغاز شد به تهران آمدم. من شخصیت آقای دهنمکی را در این کار شناختم و برخلاف آنچه برخی از همکارانمان پیشداوری میکنند، شخصیت والایی داشت و از همکاری با ایشان لذت بردم.
یعنی اسم دهنمکی سبب نشده بود در پذیرش پیشنهاد بازی تردید کنید؟
به هیچ وجه چون پیشداوری نمیکنم. درباره مرحوم سلحشور هم خیلی حرف میزدند، من سه سال با ایشان کار کردم و شخصیت والای ایشان را شناختم. درباره آدمها پیشداوری نمیکنم چون خلاف انسانیت است.
اولویتتان برای پذیرش یک نقش چیست؟
نخستین ویژگی برای من متن خوب است چون خمیرمایه کار است به نظرم یک متن خوب با یک گروه متوسط، نتیجه خوبی دارد و یک متن ضعیف با بهترین عوامل اجرایی، خروجی ضعیفی خواهد داشت. دومین ملاک، کارگردان است. من با آقای دهنمکی کار نکرده بودم ولی در طول همکاری متوجه شدم چقدر بر کار مسلط هستند. حتی غبطه خوردم که چرا در کارهای قبلیشان به خاطر تداخل کاری و گرفتاری، نتوانستم بروم.
نظر شما