تحولات لبنان و فلسطین

کودکان استثنایی یا به عبارت درست‌تر، کودکان با نیازهای ویژه، همانند دیگر کودکان حق دارند از امکانات آموزشی و پرورشی بهره‌مند شوند تا به حداکثر توانایی‌ها و قابلیت‌های خود برسند و این‌گونه از یک زندگی مناسب و محترمانه در جامعه برخوردار شوند.

چالش‌های پیشِ‌ روی آموزش کودکان استثنایی/ دانش‌آموزان دیرآموز مظلوم‌ترین دانش‌آموزان کشورند

براساس آمار بین‌المللی حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل دانش‌آموزان در هر جامعه به نحوی نیاز به برنامه‌های آموزشی ویژه دارند.

در کشور ما سال‌ ۱۳۰۳ نخستین مدرسه ناشنوایان در تهران توسط مرحوم جبار باغچه‌بان ایجاد شد. به دنبال آن در چند شهر دیگر مدارس مشابهی از سوی افراد خیر بنیان نهاده شد. سال۱۳۴۷ نیز دفتر آموزش کودکان و دانش‌آموزان استثنایی در وزارت آموزش‌وپرورش شکل گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۰ سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی کشور تأسیس شد تا بتواند به نیاز این گروه از کودکان پاسخ گوید.

اما آیا پس از گذشت بیش از سه دهه توانسته این مهم را تحقق بخشد؟

ویژگی آموزش استثنایی چیست؟

سید جواد حسینی، رئیس سابق سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی کشور که تا ۱۳ دی ۱۴۰۰ عهده‌دار این مسئولیت بوده است در گفت‌وگو با قدس ضمن بیان اینکه ارزشیابی در آموزش استثنایی برخلاف آموزش‌وپرورش عادی مبتنی بر فرایندمحوری است تا نتیجه‌محوری، می‌افزاید: هزینه‌های آموزش‌وپرورش استثنایی در ابعاد مختلف بین ۵ تا ۱۰برابر آموزش‌وپرورش عادی است. از حیث ماهیت کار نیز دانش‌آموزان با نیازهای ویژه علاوه بر دریافت خدمات آموزشی و پرورشی، خدمات توان‌بخشی نیز دریافت می‌کنند، از این رو می‌توان گفت آموزش‌وپرورش استثنایی علاوه بر اینکه مینیاتوری از آموزش‌وپرورش عادی است و همه فعالیت‌های معاونان مختلف وزارت آموزش‌وپرورش در آن، یک‌جا به انجام می‌رسد، بخشی از فعالیت‌های سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت‌ودرمان را نیز با عنوان توان‌بخشی عهده‌دار است.

چالش‌های پیش روی آموزش کودکان استثنایی/ دانش‌آموزان دیرآموز مظلوم‌ترین دانش‌آموزان کشورند
سید جواد حسینی، رئیس سابق سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی کشور

وی گسترش و تعمیق عدالت آموزشی، فراگیرسازی آموزش‌وپرورش دانش‌آموزان با نیازهای ویژه، نگاه انطباقی، همسوساز و مناسب‌سازانه در آموزش‌وپرورش دانش‌آموزان استثنایی و توسعه مشارکت‌ها را مهم‌ترین سیاست‌های راهبردی سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی کشور عنوان می‌کند و می‌گوید: این سازمان در حال حاضر به هفت گروه از دانش‌آموزان با آسیب‌های شنوایی، بینایی، معلولیت جسمی -حرکتی، کم‌توانی ذهنی، چند معلولیتی، اختلال رفتاری، هیجانی، طیف اتیسم و دانش‌آموزان با مشکلات ویژه یادگیری که مجموع آن‌ها به ۱۵۰هزار نفر می‌رسد خدمات آموزشی، پرورشی و توان‌بخشی ارائه می‌دهد که این رقم به لحاظ کمّی به نسبت سال ۱۳۷۰ و زمان شکل‌گیری نظام آموزش‌وپرورش استثنایی در کشور افزایش ۱۷برابری داشته است.

وی با اشاره به ۱۰برابر شدن اعتبارات سازمان یاد شده در یک دهه اخیر، از افزایش مستمر ارائه خدمات توان‌بخشی خبر می‌دهد و می‌گوید: توسعه خدمات توان‌بخشی فقط در سال‌های ۸۸ تا ۹۸ شش برابر شده و از سال ۹۴ تا١۴٠٠، تعداد ۱۸هزار نفر از برنامه‌های حمایتی بهره‌مند شده‌اند.

حسینی همچنین به اجرای موفق طرح سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی اشاره می‌کند و می‌گوید: الان پوشش در این بخش به بیش از ۹۸درصد رسیده، ضمن اینکه پوشش تحصیلی در دوره پیش از دبستان در سال‌های ۹۷ تا١۴٠٠ به میزان ۶.۵درصد رشد داشته است.

حسینی توسعه آموزش‌های مهارتی و فنی‌وحرفه‌ای را از کارکردهای مهم آموزش‌وپرورش استثنایی عنوان می‌کند و می‌گوید: اصولاً نظام آموزش‌وپرورش استثنایی بدون مهارت‌آموزی و به‌خصوص مهارت‌آموزی مبتنی بر کار و اشتغال ابتر خواهد بود. به همین خاطر با تأسیس و توسعه مدارس دوره‌های پیش‌حرفه‌ای و  حرفه‌ای از سوی سازمان، در حال حاضر شایستگی‌های موردنظر برای ۳۶رشته مهارتی و در هفت گروه صنایع چوب، صنایع غذایی، رنگ‌کاری ساختمان، هنر زندگی در خانه، کفاشی، قالی‌بافی و سرمه‌دوزی تهیه شده است.

وی با اشاره به اینکه کیفیت‌بخشی و توسعه آموزش‌های تلفیقی- فراگیر ازجمله محورهای کارکردی مهم دیگر آموزش‌وپرورش استثنایی کشور محسوب می‌شود، می‌افزاید: آموزش‌وپرورش کشور امروز با تنوع‌بخشی به مدارس کشور ۲۴نوع مدرسه را شکل داده که به نظر می‌رسد نه تنها به ارتقای کیفیت نینجامیده؛ بلکه به عدالت و کیفیت آموزشی آسیب زده؛ این درحالی است که در آموزش‌وپرورش استثنایی طرح تلفیقی- فراگیر شکل گرفته و شیوه‌نامه آن به تصویب رسیده است که بر اساس آن، دانش‌آموزان استثنایی از تفکیک و جداسازی به سمت تلفیق و فراگیرسازی سوق می‌یابند. وجود ۲۰هزار مدرسه پذیرا با ۸۰۰مدرسه خاص استثنایی پشتیبان، گام مهمی در این راستاست که در صورت کیفیت‌بخشی مناسب می‌تواند به الگویی برای ایجاد مدرسه ترکیبی در آموزش عادی نیز مبدل شود.

وی در خصوص استفاده از فناوری‌های نوین به‌منظور آموزش کودکان با نیازهای ویژه می‌گوید: در حال حاضر برای این منظور علاوه بر مراکز اگوستیک و سنجش و پایگاه‌های آموزش مجازی، ایجاد مراکز جدیدی ازجمله اتاق چند حسی به‌خصوص به شکل شبیه‌ساز و مبتنی بر هوش مصنوعی برای دانش‌آموزان طیف هم مدنظر است.

گمشده‌های نظام آموزشی استثنایی

حسینی سپس به بحث کاستی‌ها و گمشده‌ها برای ارتقای کیفیت در این نوع نظام آموزشی می‌پردازد و می‌گوید: نخستین موضوع، توجه نکردن به تمامی گروه‌های هدفی است که می‌توانند زیرپوشش سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی قرار گیرند. هم‌اکنون هفت گروه از دانش‌آموزان با آسیب بینایی، شنوایی، جسمی-حرکتی، چندمعلولیتی، کم‌توان ذهنی، اختلال هیجانی-عاطفی و طیف اتیسم و مشکلات ویژه یادگیری زیرپوشش این سازمان قرار دارند، حال آنکه در برخی کشورها تعداد این گروه‌ها تا بیش از ۲۰گروه افزایش یافته است. البته ما هم از سال۱۳۹۹ برای زیرپوشش قرار دادن گروه‌های بیشتر، مصوبه شورای سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی کشور را داریم، اما در عمل هنوز این اتفاق نیفتاده و لازم است امکانات، نیروی انسانی و مراکز و تجهیزات لازم برای تحقق این مهم فراهم آید.

وی با اشاره به اینکه دومین چالش به برنامه تلفیقی- فراگیر برمی‌گردد، می‌گوید: این برنامه که از جهت‌گیری‌های بسیار مناسب برای ارتقای تعلیم و تربیت دانش‌آموزان با نیازهای ویژه است، گرچه به لحاظ کمی از رشد نسبتاً مناسبی برخوردار بوده و در قالب ۲۰هزار مدرسه با عنوان مدارس پذیرا درحال انجام است اما باید پذیرفت مفاد شیوه‌نامه مربوط به‌دلیل آمادگی نداشتن مدارس، مدیران، معلمان و حتی خانواده‌ها و نبود استانداردسازی‌ها و مناسب‌سازی‌های لازم از حیث کیفی با اهداف ترسیمی فاصله زیادی دارد و باید با بسترسازی‌ها و کیفیت‌بخشی‌های لازم بیش از گذشته به شکل کیفی به سمت تحقق اهداف حرکت کند.

رئیس سابق آموزش‌وپرورش استثنایی با اشاره به اینکه اختلالات یادگیری سالانه ۵ تا ۱۰درصد است، می‌افزاید: از سوی دیگر، جمعیت دانش‌آموزی کشور در سال ۶۰۰هزار نفر را شامل می‌شود، این درحالی است که ما با مراکز موجود حداکثر ۵درصد جمعیت هدف یعنی، حداکثر ۵۰هزار را زیرپوشش قرار می‌دهیم، بنابراین توسعه کمی و کیفی مراکز اختلال یادگیری به منظور افزایش پوشش خدمات در حوزه مشکلات و اختلالات یادگیری بسیار مهم است و باید بسیار بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

حسینی کم‌توجهی به دانش‌آموزان دیرآموز یا مرزی را چهارمین حلقه مفقوده آموزش‌وپرورش استثنایی می‌داند و می‌گوید: دانش‌آموزان دیرآموز یا مرزی، غریب‌ترین و مظلوم‌ترین دانش‌آموزان کشورند، زیرا دانش‌آموزان عادی در آموزش‌وپرورش عادی و دانش‌آموزان استثنایی در آموزش وپرورش استثنایی تحت پوشش‌اند؛ اما متأسفانه دانش‌آموزان دیرآموز که بهره هوشی ۷۰ تا ۸۵را دارا هستند و بین ۵ تا ۷ درصد دانش‌آموزان کشور را تشکیل می‌دهند نه از سوی آموزش‌وپرورش استثنایی و نه از سوی آموزش‌وپرورش عادی چندان مورد توجه و پوشش نیستند، بنابراین در سپهر آموزش‌وپرورش باید نگاهی ویژه به تعلیم و تربیت آنان شود که هم‌اکنون از این موهبت بی‌بهره‌اند. البته برای رفع این خلأ بزرگ در دوران مسئولیت اینجانب در سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی و سرکار خانم حکیم‌زاده در معاونت ابتدایی وزارت آموزش‌وپرورش تفاهم‌نامه‌ای منعقد شد مبنی بر اینکه تشخیص دانش‌آموزان دیرآموز و آموزش به معلمان و خانواده به‌عهده سازمان آموزش وپرورش استثنایی و تهیه محتوا برای معلمان و... با نظر سازمان و توسط معاونت آموزش‌وپرورش ابتدایی انجام شود. اگر این تفاهم‌نامه عملی شود بخش زیادی از این مشکل برطرف می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: چالش دیگر در تعلیم و تربیت کودکان با نیازهای ویژه به کاستی‌ها در مداخلات بهنگام طلایی و پوشش حداکثری به‌ویژه در سنین دوره‌های پیش‌دبستان برمی‌گردد. شناسایی و غربالگری جامع و به‌موقع، نخستین حلقه از زنجیره تعلیم و تربیت کودکان با نیازهای ویژه به شمار می‌آید که متأسفانه این اقدام مهم در ابتدای ورود به دبستان و حداکثر پیش‌دبستانی۲ انجام می‌شود و سنین پایین‌تر از امکان شناسایی سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی به دور می‌ماند. حال آنکه سازمان بهزیستی در ۴سالگی و وزارت بهداشت و درمان در ابتدای تولد در قالب طرح‌هایی، غربالگری‌های مناسبی را انجام می‌دهند که اگر بین برنامه سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی آموزش‌وپرورش استثنایی و طرح غربالگری سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت هماهنگی صورت گیرد و اطلاعات و داده‌های آن‌ها یکپارچه‌ و هماهنگی در قالب پایگاه جامع محقق شود؛ ضمن آنکه وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی از داده‌های برنامه سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی بهره‌مند می‌شوند، سازمان آموزش استثنایی نیز به توفیق بزرگ در نخستین گام که غربالگری و شناسایی جمعیت هدف به‌ویژه دوره پیش‌دبستانی است نائل می‌شود.

 حسینی از کمبود بودجه به عنوان چالش دیگر در حوزه آموزش‌وپرورش استثنایی کشور یاد می‌کند و می‌گوید: موضوع قابل توجه در آموزش‌وپرورش استثنایی، توجه به استانداردسازی‌های نیروی انسانی، بودجه، فضا و تجهیزات است تا از این طریق کیفیت و عدالت در نظام آموزش‌وپرورش استثنایی ارتقا یابد. مثلاً سرانه فضای آموزشی برای این کودکان باید ۲۸متر باشد در حالی که هم‌اکنون ۱۱متر است یا وسایل و تجهیزات آموزشی، پرورشی، ورزشی و توان‌بخشی ۱۰۵نوع است که بیش از ۸۰هزار وسیله را شامل می‌شود، حال آنکه کمتر از ٣٠درصد دانش‌آموزان ما این تجهیزات را در اختیار دارند. در حوزه نیروی انسانی نسبت دانش‌آموز به معلم ۶ نفر است که باید به کمتر از پنج برسد. در حوزه توان‌بخشی نسبت نیروی توان‌بخشی به دانش‌آموزان هم اکنون یک به ۱۶۰ نفر است که براساس استانداردها باید به یک نیروی توان‌بخشی برای ۲۵دانش‌آموز ارتقا یابد. از این رو هم‌اکنون دست‌کم ۱۲هزار نیروی متخصص معلم و توانبخش در حوزه آموزش‌وپرورش کودکان استثنایی نیاز داریم تا تعلیم وتربیت این دانش‌آموزان به سطح استانداردهای لازم ارتقا یابد. از منظر بودجه و اعتبارات هم بودجه آموزش‌وپرورش استثنایی باید بین ۵تا ۱۰ برابر آموزش‌وپرورش عادی باشد اما اکنون فاصله بسیار زیادی با این رقم وجود دارد.

وی در خصوص مهم خواندن اشتغال کودکان با نیازهای ویژه پس از فراغت از تحصیل، می‌گوید: گرچه آموزش‌وپرورش در سطح عمومی، متولی اشتغال دانش‌آموزان نیست اما باید به این نکته توجه کرد که این دانش‌آموزان زمانی در مسیر خودباوری، رشد، شکوفایی و جامعه‌پذیری عمیق قرار می‌گیرند که احساس مفید بودن کنند. این احساس با مهارت‌آموزی شروع و با اشتغال، کامل می‌شود. در غیر این صورت اگر آموزش‌های نظری برای این دانش‌آموزان با پشتوانه عملی همراه نشود عزت نفس و خودشکوفایی آن‌ها مخدوش می‌شود. گرچه قانون به‌کارگیری ۳درصدی معلولان وجود دارد اما به نظر می‌رسد برای دانش‌آموزان با نیاز ویژه باید گام‌هایی فراتر برداشت، بنابراین علاوه بر اجرای نظام جامع مهارتی و حرفه‌آموزی، باید نظام جامع اشتغال و کارآفرینی را نیز تدوین و تصویب کرد تا از طریق اشتغال مبتنی بر مهارت و استعداد این دانش‌آموزان، فرصت پیوستن عزتمندانه به جامعه برای آنان بیش از پیش فراهم آید.

برای معلمان و مربیان استثنایی چه کنیم؟

حسینی با بیان اینکه آموزش‌وپرورش استثنایی نیازمند آن است جاذبه کار معلمی و مربیگری را در این حوزه افزایش دهد، می‌افزاید: بی‌تردید کار در حوزه آموزش‌وپرورش استثنایی گرچه از حیث انسانی و روانی با انگیزه‌های فراوانی همراه است، اما سختی کار تعلیم و تربیت در این حوزه بسیار فراتر از دیگر حوزه‌هاست. بنابراین به‌منظور نگهداشت و جذب نیرو در این حوزه باید نظام تشویقی برای معلمان، مربیان و مدیران این حوزه تدوین شود. البته اکنون برخی مزایا مثل سنوات ارفاقی وجود دارد اما می‌دانیم فاقد ایجاد انگیزه و شوق درونی کافی برای کمک به تعلیم و تربیت نیروی انسانی در آموزش‌وپرورش استثنایی است. از این رو به نظر می‌رسد کارکنان و نیروی انسانی سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی باید مثل برخی سازمان‌ها همچون سازمان زندان‌ها از شمول قانون مدیریت خدمات کشوری خارج شوند و مزایای تشویقی خاصی در حقوق و پاداش آن‌ها لحاظ شده و به‌خصوص در نظام رتبه‌بندی معلمان، امتیازات و تسهیلات خاص برای معلمان و مربیان استثنایی در نظر گرفته شود.

علاوه بر این، همان‌گونه که اشاره شد، در آموزش‌وپرورش استثنایی موضوع توان‌بخشی از اهمیت خاصی برخوردار است اما شوربختانه هم در تأمین نیروهای توان‌بخشی و هم قرار دادن آن‌ها در طرح طبقه‌بندی مشاغل مشکل وجود دارد، این درحالی است که در دانشگاه فرهنگیان رشته‌های توان‌بخشی و هیئت علمی برای تربیت این نیروها وجود ندارد. راه حل این مشکل در تفاهم مشترک دانشگاه علوم پزشکی و بهزیستی با دانشگاه فرهنگیان برای گذراندن دروس تخصصی در دانشگاه علوم پزشکی و بهزیستی و دروس تربیتی و مربیگری در دانشگاه فرهنگیان است.

وی در پایان می‌گوید: سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی با اینکه با کمبود نیروی توان‌بخشی مواجه است اما متأسفانه همین تعداد کم نیرویی که در این بخش فعالیت می‌کنند در طرح طبقه‌بندی مشاغل در گروه معلمان قرار ندارند و از بسیاری از مزایا محروم‌اند که این مشکل باید از سوی سازمان امور اداری و استخدامی برطرف شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.