به گزارش قدس آنلاین، این نویسنده در این کتاب سراغ مادر، همسر، خواهر و برادر شهدا رفته و قصه زندگی و رشادت آنها را به رشته تحریر درآورده است. آثار ضرابیزاده معمولاً روان، شفاف و بدون مبالغه و اغراق است که این ویژگیها در آخرین اثر او هم به چشم میخورد. به گفته نویسنده نوشتن کتاب «پری خانهما» سه سال طول کشیده است. این اثر برای نخستین بار در سی و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران رونمایی و عرضه شد. بهناز ضرابیزاده معتقد است مادران شهدا مظلومترین و گمنامترین افراد دفاع مقدس هستند. او میگوید: تا این گنجینهها زنده هستند باید از آنها بگوییم، بنویسیم و مستند بسازیم.
روایتی نو از مادران شهدا
بهناز ضرابیزاده در خصوص اثر تازهاش گفت: کتاب «پری خانه ما» خاطرات مادران شهدایی است که چند فرزندشان به شهادت رسیده است. آثار قبلی من روایت همسران شهدا بود، اما در این کتاب تلاش کردم همه اعضای خانواده از شهدا روایت کنند. هر چند خودم مایل بودم مانند سایر کتابها زنها روایتگر داستان باشند، اما در این کتاب سعی بر این بود تمام اعضای خانواده روایت کنند و به نوعی تکمیلکننده خاطرات یکدیگر باشند.
در همدان حدود ۲۰ خانواده هستند که سه تا چهار فرزند شهید یا جانباز بالای ۵۰ درصد دارند. من تلاش کردم با همه این ۲۰ خانواده مصاحبه بگیرم اما موفق نشدم. در گفتوگویی که با ۹خانواده داشتم، توانستم با پنج مادر شهید و چهار خواهر یا بردار شهید مصاحبه بگیرم. یکی از خانوادههای همدانی چهار فرزند شهید، هفت خانواده دیگر سه شهید و خانواده آخر دو شهید و دو جانباز داشتند.
چرا مادران شهدا برای شهادت فرزندانشان عزاداری نمیکنند؟
این نویسنده میگوید: در سنین نوجوانی که هنوز وارد حوزه ادبیات جنگ نشده بودم، تنها مرگهایی که دیده بودم، مرگ دو پدربزرگم بود. من با چشم خویش میدیدم پدر و مادرم تا چه اندازه بیتابی و عزاداری میکنند. پدرم تا ۴۰ روز از ناراحتی هیچ چیزی نمیتوانست بخورد. زمانی که این عزاداریها و بیتابیها را میدیدم، همیشه این موضوع برای من رازآلود و عجیب بود که مادران شهدا پس از اینکه فرزندانشان به شهادت میرسند، چرا عزاداری نمیکنند؟ یا اینکه وقتی یکی از فرزندانشان به شهادت میرسد، چطور اجازه میدهند فرزند بعدی به جنگ برود و مانع نمیشوند؟ این موضوع سالهای طولانی در ذهن من مانده بود. یادم است در شهر همدان مادر شهیدان بهادربیگی میان مردم محبوب و بسیار شیرزن و مهربان بود و از دیگران شنیده بودم این مادر خیر پس از شهادت فرزندانش در خیریهای مشغول انجام دادن فعالیتهای اجتماعی است. در نوجوانی چندین بار تلاش کردم ایشان را از نزدیک ببینم اما موفق نشدم و سرانجام این مادر شهید به همراه دخترش، ۱۰سال پس از شهادت فرزندانش در یک سانحه تصادف فوت شد. حسرت دیدار این مادر در من ماند و با وجود اینکه ایشان را ندیده بودم، پس از فوتش هم برایش احترام زیادی قائل بودم.
این نویسنده حوزه دفاع مقدس در خصوص چرایی پرداختن به مادران شهدا عنوان کرد: چند سال پیش در جلسهای که با موضوع خانواده برگزار شد، به من پیشنهاد شد به دلیل علاقه و ارادتی که به خانواده شهیدان بهادربیگی دارم زندگینامه آنها را بنویسم. اما به دلیل اینکه مادر شهیدان فوت شده بود و شخصی نبود که بتوانم مصاحبه بگیرم تصمیم گرفتم به سراغ دیگر خانوادههای شهدا بروم و متوجه شدم استان همدان تا چه اندازه ظرفیت پرداختن به چنین موضوعاتی را دارد. همه ما میدانیم داغ فرزند بسیار جگرسوز است و تنها نکتهای که در حین مصاحبه با خانوادههای شهدا مدنظر داشتم، علت صبوری و استقامت آنها در مقابل شهادت فرزندانشان بود. من در این راه به دنبال پاسخ به پرسشهای خودم بودم.
خاطرهنگاری بسیار دشوار است
وی در ادامه خاطرنشان کرد: به نظر من هر کسی وارد هر حوزه کاری میشود، باید عاشق تحقیق و پژوهش باشد. من از زمانی که وارد حوزه ادبیات پایداری شدم، انگیزه و علاقه داشتم و همچنان هم دارم. به خصوص زمانی که نتیجه مطلوب اثراتم را میبینم و یا هر جایی میروم نقل قولی از مخاطبانم میشنوم، به ادامه کار دلگرمتر میشوم. نوشتن به خصوص خاطرهنگاری بسیار دشوار است. در حوزههای دیگر نویسنده با استفاده از تخیل و اندیشه خود، هر چیزی را که دوست دارد، روی کاغذ میآورد اما در خاطرهنگاری این گونه نیست. در این روش شما خاطراتی را از دیگران به امانت میگیرید، تحقیق میکنید و عین واقعیت را مینویسید. در این زمینه نباید اغراق و دروغ به کار ببریم. کار من در نوشتن «پری خانه ما» به همین دلیل بسیار سخت بود زیرا در مورد خاطراتی که از یک خانواده میشنیدم، باید از چندین نفر دیگر هم تحقیق میکردم.
او در خصوص فرایند نگارش این کتاب افزود: در نگارش این کتاب سعی کردم شیوه جدیدی انتخاب کنم و در کار خود نوآوری داشته باشم. امیدوارم مخاطبان به لحاظ محتوایی و ساختاری از خواندن این کتاب لذت ببرند. زمانی که کتاب را بخوانید متوجه چندصدایی بودن و خاطرات جمعی آن میشوید.
نادیده گرفتن حضور پررنگ زنان در جنگ
ضرابیزاده در خصوص بیمهری نسبت به حضور ارزشمند زنان در جنگ گفت: من در دهه ۷۰ یا ۸۰ بسیاری از آثار ادبیات جنگ را مطالعه میکردم و به یاد دارم هر خاطرهای که میخواندم درباره مردان جنگ بود و جای خاطرات زنان بسیار خالی بود. به نظر من اگر زنان ما مردان را در پشت جبهه حمایت نمیکردند و شرایط خوبی برای مردان مهیا نبود و دلگرم نبودند، قطعاً نمیتوانستند به خوبی بجنگند. وقتی فرماندهای با ۶فرزند به مدت ۶ ماه به جنگ میرفت، به این معنی بود که خیالش از پشت جبهه راحت است و مانعی سر راهش نبوده است.
همان طور که میدانید ستون یک زندگی مادر است اما متأسفانه در حوزه ادبیات پایداری کمتر به آنها بها دادهاند. در یک دوره زمانی همه نویسندهها به سمت خاطرات همسران شهدا رفتند و مادران شهدا به فراموشی سپرده شدند. من فکر میکنم مظلومترین و گمنامترین اشخاص در دفاع مقدس، مادران شهدا بودند. ما باید از خاطرات و نقش بیبدیل این مادران ارزشمند مستند بسازیم. متأسفانه در حین و پس از مصاحبههایی که من برای نگارش این کتاب انجام دادم، چندین تن از پدران و مادران خانوادههای همدانی فوت شدند. این پدران و مادران گنجینههایی در سینههایشان داشتند که باید ثبت و ضبط میشدند و برای نسلهای بعدی باقی میماندند.
حرمت قلم حفظ نمیشود
این پژوهشگر کتاب در پاسخ به این پرسش که در حوزه دفاع مقدس چطور باید حرمت قلم را حفظ کرد، عنوان کرد: نباید به دنبال سوژههای تکراری باشیم. سوژههای ناب و بکر زیادی داریم. چرا به دنبال آنها نمیروند؟ پس از اینکه نوشتن خاطرههای همسران شهدا تبدیل به یک جریان شد، متأسفانه خیلی از انسانها دیگر حرمت قلم و خانوادههای شهدا را رعایت نکردند، بیپروا جلو رفتند و نوشتند. بسیاری از خانوادههای شهدا نیز از این وضعیت ناراضی بودند و فقط ناشران میتوانستند جلو آنها را بگیرند. به نظرم اگر در حال حاضر این جریان متوقف نشود، در آینده اتفاقهای ناخوشایندی رخ میدهد.
نظر شما