امروزه یکی از مهم‌ترین بحث‌های مطرح در ساحت ژانر سینمای ایران این است که سینمای ایران در نتیجه چه اتفاق‌ها و تحولاتی با تنوع معدودی از ژانرهای سینمایی مواجه است و حتی این محدودیت ژانر، چه تأثیری بر مواجهه و استقبال مخاطبان از سینمای ایران گذاشته است؟

چرا سینمای ایران از فقر ژانر رنج می‌برد؟ / قوانین پنهان و تغییر مسیر فیلمساز

امروزه یکی از مهم‌ترین بحث‌های مطرح در ساحت ژانر سینمای ایران این است که سینمای ایران در نتیجه چه اتفاق‌ها و تحولاتی با تنوع معدودی از ژانرهای سینمایی مواجه است  و حتی این محدودیت  ژانر، چه تأثیری بر مواجهه و استقبال مخاطبان از سینمای ایران گذاشته است؟ تا جایی که می‌دانیم سینمای ایران همیشه بر مدار دو ژانر ملودرام یا درام و کمدی حرکت کرده است.


درست است که کمدی مردمی‌ترین ژانر محسوب می‌شود اما نکته‌ای که وجود دارد این است که آیا می‌توان هر نوع فیلم شاد و خنده‌داری را با هر کیفیتی، کمدی تلقی کرد؟ پس نتیجه می‌گیریم تنها پرداختن به این ژانر برای مخاطبی که دوست دارد دغدغه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... توسط فیلمساز بیان شود، کافی نیست. 
سینمای ۱۴۰۳ تا همین امروز، از نظر میزان مخاطب ۲۶درصد و به لحاظ میزان فروش ۴۸ درصد جلوتر از مدت‌ زمان مشابه سال گذشته است و مجموع کل فروش سینمای ایران تا لحظه تنظیم این گزارش تقریباً مرز ۴۰۰ میلیارد تومان را رد کرده و حدود ۷ میلیون نفر برای تماشای فیلم به سالن‌های سینما آمده‌اند. اکران فیلم‌های تگزاس۳، سال گربه، تمساح خونی و خجالت نکش۲ کفه گیشه را به سمت کمدی سنگین کرده است. 
درباره اکران فیلم‌ها و دلایل عدم اقبال مخاطب و سینماگر از فیلم‌های ژانریک با ارسلان امیری، کارگردان سینما و محمود گبرلو، منتقد و کارشناس سینما به گفت‌وگو پرداختیم که می‌خوانید.

دولت‌ها؛ مانعی بزرگ بر سر راه سینما
ارسلان امیری، کارگردان سینما با بیان اینکه اقبال از ژانر خاص به مردم‌شناسی و یا تاریخ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی یک جامعه برمی‌گردد، گفت: پس از ورود سینما به همه کشورهای دنیا به خصوص آمریکا همه ژانرها رشد کردند اما سینمای ما این سبقه و عقبه تاریخی را ندارد. مهم‌ترین دلیلش هم این است که تهیه‌کنندگان برای رفتن به سمت سینمای ژانر ریسک نمی‌کنند. اساساً سیاست‌گذاری دولت‌ها به گونه‌ای است که در سالیان گذشته تمرکز خود را روی سینمای ژانر نگذاشته‌اند و در این راستا بسترسازی، مخاطب‌سازی و فرهنگ‌سازی مناسب صورت نگرفته است. در جایی که سینما و هنر از چند جهت تحت کنترل شدید دولت‌ها بوده، نوک پیکان انتقاد به همین دولت‌ها برمی‌گردد.
وی در خصوص اینکه در دنیا فیلم‌های ژانر ممکن است گاهی خوب و گاهی بد باشند، بیان کرد: نسل جدید فیلمسازان دست‌کم در ۱۵ سال اخیر به دلیل انقلاب دیجیتال و دسترسی آسان به فیلم‌های فاخر، خیلی راغب هستند در ژانرهای مختلف کار کنند. طبیعتاً هر فیلمسازی پس از تجربه ساخت یک الی دو کار مهارت لازم را بدست می‌آورد و زمانی که قصد دارد کار جدی دیگری را بسازد، در شرایط بحرانی اقتصاد هیچ بخش خصوصی از او حمایت نمی‌کند و مجدد به دولت برمی‌گردد در حالی که اگر قرار باشد کارگردانی فیلم‌نامه‌ای ژانرمحور بنویسد، در وهله نخست وزارت ارشاد و شورای پروانه ساخت که شامل هفت نفر هستند، باید آن را بخوانند، اما آن قدر با نگاه رادیکالی و بسته و با عینک تنگ‌نظری فیلم‌نامه‌ها را تحلیل می‌کنند که امکان مجال برای نوآوری به فیلمساز جوان نمی‌دهند و فیلمسازان با محافظه‌کاری روبه‌رو می‌شوند برای همین سعی می‌کنند به سمت موضوعات مفهومی و جدید نروند. آن‌ها در تلاش‌اند برای بقای خود، فیلم‌نامه‌ای بنویسند که در حد بینش، فهم و قضاوت‌های اعضای شورای پروانه ساخت در بنیاد سینمایی فارابی و ارشاد باشد. 
امیری بزرگ‌ترین مانع بر سر رشد سینمای ژانر را گرفتن پروانه ساخت فیلم دانست. وی افزود: فیلمساز جوان ناخودآگاه به دلیل تجربه‌های سیاسی که فیلمسازان قبلی داشتند و همچنین سخت‌گیری که شورای پروانه ساخت دارد، ترجیح می‌دهد خودش را درگیر چالش تازه‌ای نکند و به سمت ساخت فیلم‌هایی با ژانر اجتماعی بی‌ضرر و یا خانوادگی برود. نتیجه می‌گیریم در کشور ما، فیلم‌نامه‌نویسان ماهری وجود دارند اما زمانی که تجربه فیلم‌نامه‌نویسان قبلی را می‌شنوند، این هشدار به آن‌ها داده می‌شود که نباید راه تازه‌ای را در پیش بگیرند زیرا محکوم به شکست می‌شوند.
این فیلم‌نامه‌نویس یادآور شد: ساخت فیلم‌های کوتاه به خصوص در ژانر وحشت و در سینمای هنر و تجربه در سال گذشته با ممیزی‌های زیادی همراه بود که این فیلم‌ها نمی‌توانستند درام را به اوج خود برسانند چون تحت نظارت و کنترل شدید بودند. این فیلم‌ها یا توسط فیلمساز دچار خودسانسوری شدند و یا توسط نهادی که سرمایه‌گذار بوده نتیجه کار تولید آثار متوسط است. 
در حالی ‌که فیلم‌های کوتاه ژانریک اگر خوب ساخته می‌شدند می‌توانستند جریان سینمای بدنه را به تهیه، سرمایه‌گذاری، همکاری و تولید ترغیب کنند. 
وی با بیان اینکه فیلم‌های ژانر روان‌شناسانه و روان‌کاوانه از آن دست فیلم‌هایی هستند که در سینماهای دنیا ساخته می‌شوند و حکم تراپی را برای مخاطب دارند، عنوان کرد: تعدادی از فیلم‌ها مانند «برادرم خسرو» در شرایط خوبی اکران نشدند و اگر این اتفاق رخ نمی‌داد کارگردانانی مانند آقای بیگلری تمایل به ساخت فیلم بعدی داشتند. کسانی که گلوی سینما را می‌فشارند، اگر دستشان را رها کنند سینما به حیات و تکامل خود ادامه می‌دهد.

ترس از ژانرهای متنوع
محمود گبرلو، منتقد سینما با تأکید بر اینکه همیشه تنوع ژانر در سینما موجب جذابیت و افزایش تماشاگر بوده است، گفت: به طور طبیعی بعضی از مردم با مضامین اجتماعی یا سیاسی و حتی کمدی ارتباط برقرار می‌کنند اما نکته مهم این است که تنوع ژانر را چه کسی باید رعایت کند تا به اهدافمان برسیم؟ این وظیفه به عهده هنرمند است یا برنامه‌ریز؟ در کشور ما این برنامه‌ریزی به عهده دولت است و اگر به عهده اهالی سینما بود، طبیعتاً انتظار دیگری داشتیم. برنامه‌ریز دولتی به عنوان نماینده مردم، باید راهبردی را طراحی کند که تنوع ژانر دیده شود اما متأسفانه ما در این زمینه ضعف زیادی داریم و صرفاً تنوع را در سینما ژانر کمدی و یا اجتماعی می‌بینیم و گونه‌های دیگر به فراموشی سپرده شده‌اند. تنوع ژانر منوط به زمانی است که شورای نظارت و یا پروانه ساخت در حین برنامه‌ریزی به آن توجه لازم را داشته باشند. یکی از علت‌هایی که پنهان است و شاید به صورت آشکار در سیاست‌گذاری وجود دارد، ترس از ژانرهای متنوع در سینماست. سینمای ایران هیچ وقت روال طبیعی خود را طی نمی‌کند و همیشه گرفتار موج جناح و سیاست‌های مختلف است که نقش مهمی در سینما و تولید فیلم دارند. مشکل اصلی ما قوانین سینمایی نیست زیرا آن‌ها بسیار آشکار و مکتوب هستند بلکه ما با قوانین پنهانی روبه‌رو هستیم که فشارهای جدی بر سیاست‌گذارها می‌آورند و آن‌ها مجبور به تغییر مسیر خود می‌شوند.  وی در خصوص نفوذ جناح‌های سیاسی به سینما بیان کرد: زمانی که فیلمی اکران عمومی می‌شود و عوامل آن امیدوار به فروش فیلم خود هستند، با موج مخالفت گروه و جناح‌هایی که نفوذ در قدرت دارند، روبه‌رو می‌شوند. این اعمال نفوذ جناح‌های ایدئولوژیک مختلف موانعی را برای تولید فیلم‌های سینمایی ایجاد کرده است. آن چیزی که طبق ذائقه سینماگر است، اجرا نمی‌شود و از طرف دیگر سبب کاهش تماشاگر سینما شده است.  وی همچنین گفت: البته به تازگی موجی از فیلم‌های کمدی ایجاد شده و تا حدودی خوب است زیرا مردم نیاز به خندیدن، شادابی و نشاط دارند اما برنامه‌ریز نباید همه وقتش را صرف‌برنامه‌ریزی برای تولید فیلم‌های کمدی کند، این موضوع موجب می‌شود جا برای هنرنمایی و خلاقیت دیگر اهالی سینما نباشد.
او با اعتقاد بر اینکه کمدی در تمام دنیا یک تعریف دارد، بیان کرد: ما نباید از حداقل استانداردهای ساخت کمدی که براساس درام یا ملودرام ساخته می‌شوند، خارج شویم. اینکه با برخی شوخی‌های سخیف و غیراخلاقی مخاطب را بخندانیم، اسمش کمدی نیست. فیلم کمدی تعریف حرفه‌ای در دنیا دارد، اینکه بسیاری از موضوعات و معضلات اجتماعی در قالب طنز برای مردم بیان شود. این تعریف به درستی بیان نشده است. در شرایط اقتصادی امروز که مردم در مضیقه هستند نیاز دارند در طول هفته به سراغ یک فیلم سرگرم‌کننده بروند، ما سعی می‌کنیم به اسم فیلم کمدی تولیدات سطحی را به آنان نمایش دهیم.
گبرلو افزود: سینما در وهله نخست یک سرگرمی است و نباید از این جنبه سوءاستفاده کرد. مخاطب گاهی نیاز دارد فیلمی در سینما ببیند که احساس کند دغدغه‌هایش در آن فیلم عنوان می‌شود و او را وادار به تفکر می‌کند. سیاست‌مدار و برنامه‌ریز سینمایی گاهی حرف از تولید فیلم‌های جدی و فاخر می‌زند و فکر می‌کند مردم با دیدن فیلم‌های فاخر فکری و فرهنگی دچار انحراف می‌شوند. مثلاً فیلم‌های آقای ده‌نمکی یک پیام را منتقل می‌کند و فیلم‌های آقای فرهادی پیامی دیگر را منتقل می‌کند و پیام هر دو فیلم آموزنده، اخلاقی و براساس اندیشه‌های اسلامی است. تماشاگر، بیننده تفکرات جدید است و ذائقه او توسط خودش تعیین نمی‌شود بلکه توسط هنرمند هدایت می‌شود. 

اجازه بروز خلاقیت به هنرمندان داده شود
این کارشناس سینما خاطرنشان کرد: به نظرم برای ایجاد تنوع ژانر در سینما، ابتدا باید آن چیزی که قانون است را اجرا کنیم و اجازه نفوذ به برخی جناح‌ها و جریان‌های فکری که شاید ریشه مخالفتشان با سینما از جای دیگری آب بخورد را ندهیم. نکته مهم دیگر این است که باید با آغوش باز از هنرمندان ایران استقبال و اجازه بروز خلاقیت به آن‌ها داده شود و این اجازه دادن نیازمند شهامت و جسارت است. یک مدیر باید بپذیرد که خودش تولیدکننده فیلم نیست و باید هدایتگر خوبی برای افکار و اندیشه سینماگران باشد زیرا ابزار تولید در اختیار هنرمند است. اگر ما بخواهیم هنرمندان را تخریب و آن‌ها را از نظر فعالیت هنری فلج کنیم، طبیعتاً دیگر تولید خوب و مطلوبی نخواهیم داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.