بحران اوکراین نوعی راهبرد پیشبرد جغرافیای ناتو غربی به مرزهای روسیه بود، ولی امروز همین جنگ به عنوان پاشنه آشیل، نمایانگر تضعیف منافع و امنیت و قدرت ملی جبهه غرب -که پرچمدار آن آمریکا و فرانسه هستند- نیز است، بهطوری که آنها افسار گسیخته و با نگرانی، منافع خود را در مقابل پیشبرد منافع روسیه در مناطق جنوب و شمال غربی و حتی غرب در خطر میبینند.
با توجه به رشد جریانهای راستگرا در اتحادیه و توجه به نگاه این سیاستمداران، به نظر اروپاییها به اصل خودیاری به جای اصل همیاری رسیدهاند. این تأییدی است که دایره نفوذ و عملکرد آمریکا در حوزه امنیت و ثبات اروپا از دست رفته و دیگر کارایی ندارد.
امروز فرانسه به عنوان یک قدرت راهبر اروپایی به دنبال اصل خودیاری با نگاه مصلحتاندیشی و روابط سازی نوین سیاسی با چاشنی آونگی است. کشورهای اروپایی در دوره پوستاندازی در نظام بینالمللی جدید هستند و آینده اتحادیه دستخوش تغییراتی خواهد بود، از این رو دولتهایی مانند فرانسه با یک نگاه مصلحتاندیشانه میخواهند تعاملات سیاسی خود را با غرب و شرق تنظیم کنند.
در این شرایط، امانوئل مکرون خود را مدعی حل و فصل مشکلات اروپا برای برونرفت از جنگ در اوکراین و جلوگیری از تضعیف منافع اتحادیه در برابر ایالات متحده آمریکا میداند و همزمان تلاش دارد حمایت واشنگتن را در چارچوپ تشکیل پیمان امنیتی نوین اروپایی در کنار ناتو فراهم آورد.
این اقدام پاریس نشاندهنده از بین رفتن حسن اعتماد و امنیت از طرف ناتو برای حل و فصل بحرانهای اروپاست، چراکه نگرانی کشورهای غربی از جمله فرانسه، آلمان و انگلستان از دوران پساجنگ اوکراین است.
همزمان روسیه توانسته پس از گذشت دوسال از جنگ، دایره نفوذ خود را در میان کشورهای اروپایی گسترش داده و در برابر جبهه غرب بهخوبی به اهداف و دستاوردهای از پیش تعیین شده خود برسد.
در این راستا سفر بایدن به پاریس تلاشی بی جان و بدون دستاورد برای ترمیم شکاف فزاینده دو سوی غرب و اقدامی در راستای حل مشکلات اروپا با آمریکاست و در مقابل، پاریس قصد دارد راهبرد آونگی خود را با همکاری واشنگتن در اروپا پیادهسازی کند.
نظر شما