وضعیت نابسمان امنیتی و اقتصادی جامعه ارمنستان باعث اعتراض شهروندان این کشور از حدود دو ماه گذشته تا به امروز شده است. اعتراضی که احتمال استعفای او ایجاد آشوب اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

تلاش غرب برای سرریز بحران اوکراین به قفقاز جنوبی / ناتو به‌دنبال میدانی جدید برای تقابل با روسیه است؟

اخیرا ایروان پایتخت ارمنستان، شاهد اعتراضات زیادی در میادین و خیابان های منتهی به ساختمان پارلمان بوده است، اعتراضاتی که حدودا ۲ ماه پیش شروع شده و همچنان نیز ادامه دارد. معترضان سعی دارند به هر روشی که شده خود را به محوطه و فضای داخلی ساختمان پارلمان برسانند، اما نیرو های امنیتی و پلیس اجازه چنین کاری را نمی دهند. شهروندان معترض خواستار کناره گیری نیکول پاشینیان از سمت نخست وزیری هستند؛ به این دلیل که اوضاع داخلی اقتصادی-معشیتی و همچنین وضعیت تمامیت سرزمینی ارمنستان به شکلی بی سابقه ای نابسمان است.

پیامدهای یک اتفاق

به تازگی نیز چالش ایجاد شده بین ارمنستان و بلاروس در مورد تعلیق عضویت کشور ارمنستان در پیمان امنیت جمعی به رهبری فدراسیون روسیه و اتخاذ موضعی خصمانه از سوی ایروان نسبت به مینسک به خشم مردم معترض افزوده است. چرا که مردمان معترض شخص نیکول پاشینیان را مقصر تمام مشکلات فعلی می دانند و استعفای از قدرت را راهکار مناسبی به جهت برقراری وضعیت بهتر تلقی می کنند. اما استعفای پاشینیان از سمت نخست وزیری ارمنستان چند وضعیت احتمالی را برای این کشور غرق در بحران به دنبال خواهد داشت.

نخست، پس از کناره گیری احتمالی وی از مقام نخست وزیری یا کنار گذاشتن وی توسط هم حزبی هایش در پارلمان، باید شاهد انتخابات زود هنگام برای تعیین نخست وزیر جدید این کشور باشیم. هرچند که چنین اتفاقی در شرایط کنونی بسیار بعید است و یا اینکه در صورت انجام، با هزینه های مادی و معنوی زیادی برای جامعه ارمنستان همراه خواهد بود.

یکی از مهم ترین دلایل این موضوع حمایت دولت های غربی همچون فرانسه از دولت وی برای پیشبرد اهداف سیاسی جامعه اطلاعاتی اتحادیه اروپا می باشد. اهدافی که غالبا با انجام فعالیت هایی که حساسیت برانگیز نباشد  و همچنین بتواند غیر مستقیم چهره قابل قبولی را نسبت به کشور های اروپایی در فکر و ذهن جوانان یک کشوری همچون ارمنستان که از پیشرفت های اروپایی ها عقب مانده ترسیم کند.

همچنین ایالات متحده آمریکا، نیز به عنوان بازیگری فعال در منطقه قفقاز جنوبی برای ایجاد گسل های سیاسی یا افزایش تنش های فعلی موجود در این منطقه مانند تنش های مرزی بین باکو-ایروان سعی دارد گرایش متن جامعه ارمنستان را به سوی غرب متمایل کند تا حاکمان کاخ کرملین نتوانند دوباره حضور موثری در خاک کشور های سوق الجیشی قفقاز داشته باشند.

ناگفته نماند، حضور آمریکا در قفقاز صرفا بخاطر کسب منافع مادی-معنوی ایالات متحده و یا برای پیشبرد اهداف بلند مدت تدوین شده از سوی کاخ سفید نیست؛ بلکه بیشتر به جهت حمایت از اقدامات دولت های غربی همچون فرانسه، انگلیس، ایتالیا و یا سایر کشور های همپیمان با آمریکا می باشد. چرا که واشنگتن تمایلی به حضور نظامی در قفقاز ندارد و به نوعی می توان گفت برای دستور کار ناامنی این منطقه ، تقسیم کاری بین اروپا و ایالات متحده شده است. گواه این موضوع عدم تمایل حضور نظامی مستقیم در جبهه های جنگ روسیه و اوکراین است که دولت جوبایدن تنها به ارسال بسته های چند صد میلیارد دلاری تسلیحاتی-لجستیکی بسنده کرده و اروپایی ها به اعزام نظامیان خودشان در مناطق جنگی اقدام کرده اند.

پیش بینی ادامه اعتراضات در ایروان

دوم، اگر اکثریت آرای پارلمان ارمنستان رای به کناره گیری وی دهند، احتمال اینکه شخص نیکول پاشینیال از لابی های حمایت گر غربی خودش همچون لابی های ارامنه در ایالات متحده آمریکا و یا فرانسه اسمتداد کمک نماید زیاد می باشد؛ چرا که وی به غیر این موضوع، حامی داخلی و خارجی به خصوص و موثری ندارد و حتی روی کارآمدنش به مقام نخست وزیری را مرهون و مدیون فعالیت های کودتا گونه شبکه های امنیتی خارجی در بطن جامعه ارمنستان است. فعالیت هایی که حتی با کمک دستگاه های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تحت پوشش اقدامات نهاد های مدنی-اجتماعی در این کشور طراحی و اجرا می شد.

احتمال اینکه پاشینیان از فعالیت های شبه انقلاب رنگی برای بقای خودش در قدرت استفاده کند بسیار زیاد است. چرا که اساسا کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق خواستگاه انقلاب رنگی می باشند و استعداد زیادی برای پیاده کردن اهداف اغتشاشی در اجتماعات نظام مند را دارا هستند. استعدادی که در وجوه جامعه گرجستان و اوکراین بعد از فروپاشی شوروی به وضوح خودنمایی کرده است. جدای از این موضوع وضعیت نامطلوب معیشتی مردمان ارمنستان زمینه چینی و جاده صاف کنی برای چنین امر قریب الوقوعی را ایجاد کرده است.

هرچند نمی توان به قطعیت-حتمیت چنین چیزی را اظهار کرد ولیکن شواهد و قرائن موجود گواه این موضوع می باشد. حتی اگر آشوب اجتماعی-سیاسی در کف خیابان های ایروان رخ ندهد باز هم ناامنی و تنش های این چنینی ادامه دار خواهد بود ؛ زیرا ، بر طرف شدن مشکلات متعدد ارمنستان که بعد از روی کارآمدن پاشینیان اتفاق افتاد ، آنقدر زیاد می باشد که زمان زیادی برای حل و فصل آن نیازمند است. البته روی کارآمدن نیکول پاشینیان در سال ۲۰۱۸ پس از "سرژ سارگسیان" را نیز باید به نوعی یک کودتا یا انقلاب رنگی بدون علامت تعبیر کرد تا جامعه فعلی را به این مرحله از نابسمانی برساند.

سوم ، روی کار آمدن شخص دیگری به مقام نخست وزیری با گرایش طرفداری از سیاست های روسیه و شرق مداری در سیاست های راهکنشی-راهبردی کشوری مثل ارمنستان که از نظر جغرافیایی جزو زیر مجموعه های اقماری شوروی سابق می باشد به نوعی می تواند ، دو موضوع مهم را به اذهان متبادر کند ؛ اول اینکه می توان گرایش مردم این کشور کوچک ۳ میلیون نفری را به پیروی از مسکو و دوری از غرب گرایی تعبیر کرد. هرچند تصور درک این موضوع برای مردمی که از مهم ترین اخبار روز دنیا همچون جنگ غزه تا حدی نسبتا کمی بی اطلاع هستند یا دغدغه ای جز امورات داخلی کشور خودشان را ندارند زیاد صدق نمی کند ، ولیکن در شرایطی که دو قطبی شدیدی مانند فضای التهابی بعد از فروپاشی ایجاد شده را احساس می کنند ، احتمال چنین چیزی وجود دارد. روی کار آمدن یک شخصی با گرایشات سوسیالیستی به مقام نخست وزیری در جامعه بحران زده اقتصادی-اجتماعی ارمنستان امید ها برای بهبود وضعیت نامطلوب داخلی را افزایش می دهد.

چرا که احزاب کمونیست یا سوسیالیست این کشور طرفدار ارتباط فعال و موثر در تمامی حوزه های سیاسی-نظامی ، تجاری-صنعتی و حتی فرهنگی-اجتماعی با کشور های منطقه قفقاز از جمله فدارسیون روسیه ، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه می باشند. آنها حتی علاقه مند به ارتباط با کشور های شرق آسیا مثل چین ، هند و پاکستان برای گسترده تر کردن تعاملات و پر کردن خلا موجود در حلقه های ارتباطاتی سیاست خارجه کشور شان برای نقش آفرینی های منطقه ای و فرامنطقه ای هستند. ضمن اینکه احزاب ضد غربی تمایل زیادی برای پیوستن به اتحادیه های شرقی همچون پیمان شانگهای که همه جوانب ارتباطی و فعال راهبردی بین دولت ها را دربر می گیرد دارند ؛ ارتباطی که حداقل حاشیه امنی برای کشور های کوچک در شرایط بحرانی ایجاد می کند.

لازم به ذکر است، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، غرب آسیا و شمال آفریقا نیز همچون عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر و مصر نیز سعی دارند به شکلی حوزه نفوذ خودشان را در قفقاز بیشتر کنند. از جمله افزایش سطح مناسبات اقتصادی با کشور های این منطقه که برای هر دو طرف سودمند می باشد. اما تنها چیزی که احتمال آن به شکل بالقوه وجود دارد، تسری دامنه جنگ اوکراین به این منطقه همچون شروع مجدد جنگ قره باغ یا آغاز دوباره جنگ روسیه و گرجستان در منطقه آبخازیا است. جنگ هایی که موید ایجاد مشکلات بیشتر برای روس ها می باشد تا هم هزینه های بسیار زیادی اعم از نظامی و غیر نظامی را برای مسکو به وجود بیاورد و هم برنامه های طراحی شده غرب برای دور کردن دامنه جغرافیای جنگ های شرق اروپا را از غرب این قاره دور کند.   

خبرنگار: حمید اسدی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.