ماه محرم ماه سوگ اهل بیت(ع) فرارسیده و همه جا پرچم عزا برافراشته شده است، هر کسی به اقتضای توان و علاقه خود سعی میکند ارادت و محبتش را به ساحت حضرت سیدالشهدا(ع) ابراز کند. برپایی مجالس عزا و نشستن پای سخنرانی و مداحی از شیوههای سنتی عزاداری در ماه محرم است.
در دو دهه اخیر شیوه و روند برگزاری مجالس حسینی دچار تغییراتی شده و در یک نگاه کلی، جایگاه منبر رونق و قدرت قبلی را ندارد و نوحهخوانی و شور پررنگتر شده است.
برای شناخت شیوه علمای گذشته در منبر و مسیری که باید این روزها طی شود با آیتالله محمد عندلیب همدانی، استاد درس خارج حوزه قم، گفتوگو کرده ایم که در ادامه بخش اول آن را میخوانید.
در روزهای آغازین ماه محرم هستیم و جلسات روضه و هیئت برپا شده است. به نظر برخی کمیت مجالس حسینی رشد داشته است، ولی کیفیت و محتوای منبرها خیر. نظر شما در این باره چیست؟
آنطور که پیداست و بزرگان اهل نظر گفتهاند، منابر ما منابر درخشانی بوده و خطابه در مجالس، حرف اول را میزده است. مجالس حضرت سیدالشهدا(ع) خطابهمحور بوده است؛ البته همان موقع کسانی بودند که منابر و خطابههای ضعیفی داشتند. لذا حاجی نوری کتاب لؤلؤ و المرجان را مینویسند یا مرحوم حاج شیخ عباس قمی در منتهیالآمال و موارد دیگر به منبرهای ضعیف اعتراض میکند، ولی غالب منبریها پخته بوده است و سخنرانان با منبرهای سنگین خود مردم را هدایت میکردند.
مرحوم سلطان الواعظین، صاحب کتاب شبهای پیشاور، منبری بود و منبعی در اختیار او نبود، ولی در مناظره و مباحثه با علمای اهل سنت بسیار قوی وارد شد؛ مرحوم حاج آقا رضا کوثر منبری به دعوت مرحوم میرزای شیرازی در سامرا منبر میرود؛ در این زمان شیخیه پا گرفته بود. مرحوم میرزا از او در مورد شیخیه سؤال میکند و او جواب میدهد تا فردا مطالبم را در این باره مینویسم و میآورم؛ در حالی که منبعی در اختیار نداشت و مانند امروز نبود که نرمافزار و تلفن همراه و اینترنت در اختیار داشته باشد. کتابی را به نام «حیه النمله الی رئیس الامه» مینویسد و ۷۰ فرق بین شیعه و شیخیه را بیان میکند که نشان از تسلط علمی او به علم کلام و مباحث دینی دارد.
در این اواخر هم بزرگانی داشتیم؛ نمیتوانیم مرحوم فلسفی را از تاریخ منبر و وعظ شیعه کنار بگذاریم و او را نادیده بگیریم؛ او منبرهای پخته و حسابشده داشت. از ایشان شنیدم که فرمودند؛ گاهی برای برخی منابر ۷ ساعت وقت میگذارم؛ میتوانست بدون مطالعه و یا با کمترین مطالعه چند ساعت منبر برود و مخاطب هم راضی باشد، ولی باز بدون مطالعه منبر نمیرفت. ایشان میفرمود که مهمتر از مطالعه، تأمل و تدبر درباره سخنانی است که گفته خواهد شد. چه مطلبی را چه زمانی بگویم و چه چیزی را بگویم و با چه تعابیری آن را بیان کنم.
مرحوم آقای حسینعلی راشد تربتی، در رادیوی آن زمان در شبهای جمعه سخنرانی داشت؛ وقتی ایشان برنامه داشت مردم رادیو را روشن میکردند؛ خودشان میفرمودند یک هفته مطالعه میکنم تا یک شب در رادیو سخنرانی کنم؛ اینها نمونههایی از منبریهای برجسته ما بودند. البته کسانی را در تمامی ادوار داشتهایم که ضعیف بودند و به همین دلیل کتب و جزواتی نوشته شد تا سطح علمی آنان را ارتقا بدهد، ولی این منبریها در اقلیت بودند و بزرگان و علما مطالب آنان را نقد و گاهی به آنان اعتراض میکردند.
نقل شده است که مرحوم آیتالله العظمی بروجردی یک نمونه از کسانی است که اجازه نمیدادند هر کسی بر منبر هر مطلبی را بیان کند و هر روضهای بخواند. مراقب بودند و گاهی در همان پایین منبر تذکر میدادند نه اینکه بگذرد و بعد از منبر و بعد از اینکه اثر خود را بر مخاطب گذاشت معترض شوند، ولی امروز در مجالس اولا خطابه و وعظ حرف اول را نمیزند بلکه منبری را میآورند که مجلس را آماده کند و تحویل مراحل بعدی یعنی مداحی و سینهزنی بدهد. ثانیا همان منبرها غالباً نه همه آنها بیمحتوا و شامل خرافات و خواب و مطالب ساختگی و عوامفریبانه است؛ نقل کرامات بیاساس و طبق خواسته مستمع سخن گفتن و غلو زیاد مشاهده میشود.
البته کسانی هم در منابر با مطالعه سخن میگویند و منابر آنان برای اهل علم قابل استفاده است ،ولی غالبا وضع کنونی خطابه و منبرها خوب نیست و هر کسی میتواند منبر برود و جمعیتی را دور خودش جمع کند و نوار و کلیپهایی از او پخش شود و برخی مطالب هم مورد استهزاء قرار بگیرد و شعائر و مکتب امام حسین(ع) زیر سؤال برود. باید طلاب و فضلا از فن بیان و خطابه بهرهمند شوند و مطالعهکرده بالای منبر بروند و باری به هر جهت نباشد تا منبر آنان اثر معکوس بگذارد.
به هر حال اقتضائات روز را باید در نظر گرفت. از نظر شما مهمترین مباحثی که منبریها باید در این مجالس مطرح کنند چیست؟
بله؛ زمان برای منبر متفاوت است؛ مثلا اگر منبر برای ماه مبارک رمضان باشد حال و هوای دیگری لازم دارد و اگر برای محرم باشد باز تفاوت دارد؛ در ماه رمضان انسان بعد از نماز ظهر و عصر تفسیر و اعتقادات و احکام را بیان میکند، ولی در مجالس محرم، آنچه بیشترین نیاز جامعه فعلی ماست بحث اخلاق است؛ یعنی هرقدر از اخلاق سخن بگوییم کافی نیست، زیرا جامعه دچار تنزل اخلاقی حتی در بین هیئتیها و مجلسیها و متدینین شده است و افراد اولیات اخلاقی را رعایت نمیکنند؛ بنابراین بیان مطالب اخلاقی مخصوصا در دهه اول محرم ضروری است.
همچنین، آشنا کردن مردم با سخنان حضرت سیدالشهدا(ع) مهم است؛ حضرت سخنان و خطب و کلمات قصاری دارد که هر کدام از آنها میتواند دریایی از سخن برای یک سخنران باشد؛ نورانیت کلام حضرت سیدالشهدا(ع) باید محور سخن برای مردمی باشد که به عشق او در مجالس جمع میشوند؛ این کار سخت نیست، زیرا در کتب مختلف از جمله موسوعه درباره حضرت سیدالشهدا(ع) مطالبی نوشته شده است.
علاوه بر این، منبری و واعظ باید زمان خود را بشناسند و آیا الان زمان بیان هر مطلب و سخنی در منبر هست؟ گاهی ممکن است سخنی بگوید که مضر باشد؛ سواد و علم مردم بالاتر رفته و انتظار آنها از یک خطیب بیشتر و مجالس متفاوت است؛ برخی مجالس مستمع سنتی و قدیمی دارد، ولی برخی مجالس مستمع جوان و تحصیلکرده دارد. لذا یک منبری باید در انتخاب مطالب خود دقیق باشد و اگر بخواهد در شهر و هیئتی ناآشنا حضور یابد، از وضعیت مردم آنجا سؤال کند. البته تأکید میکنم که در محرم بیان مسائل اخلاقی و محوریت سخنان حضرت امام حسین(ع) از هر چیزی لازمتر و واجبتر است.
اشاره کردید که منابر به حاشیه رفته است و مداحی در مجالس عزا، محوریت دارد؛ برخی معتقدند که مردم حوصله زیادی برای شنیدن سخنرانی ندارند و بیشتر به دنبال شور و هیجان عزاداری هستند. چقدر این سخن قابل قبول است و نحوه مواجهه ما باید چگونه باشد؟
برخی از این مطالب فیالجمله درست است و مانند قدیم نیست؛ در گذشته گاهی ۸ تا ۹ منبری در روزهای محرم از صبح تا ظهر منبر میرفتند و الان در برخی خانهها در قم این شیوه وجود دارد، ولی ممکن است این نوع مجالس مورد اقبال مردم قرار نگیرد. افراد به تناوب وارد این مجالس میشوند و دقایقی مینشینند و میروند، ولی منبری باید با هنر خطابه مردم را جذب کند تا کسانی که دنبال شور و هیجان عزاداری هستد بهره ببرند و جوان تحصیلکرده مطالب جدیدی را به دست بیاورد و منبر باید برای اقشار مختلف جذاب باشد.
طلاب ما چون با درس و بحث آشنا هستند تصور میکنند منبر هم کلاس درس است و دنبال بررسی تمامی جوانب یک موضوع هستند، ولی این روش همه جا جواب نمیدهد. منبر هم محتاج مسائل علمی است و هم نیاز به شور و حماسه و داستانهای واقعی و سازنده تاریخی دارد تا آرامآرام برگردیم به آنچه مطلوب است. تغییر ناگهانی رخ نخواهد داد. باید به تدریج با فرهنگسازی مجالس نمونه را به مردم نشان دهیم تا هیئتیها از همدیگر الگو بگیرند. اگر در هر شهری دو جلسه نمونه را تشکیل دهیم که مطالب اخلاقی و علمی و شور و حماسه در آن جمع باشد، به تدریج اثر خود را خواهد گذاشت.
این استدلال این روزها بیان میشود که باید از هر شیوهای برای رونق جلسات حسینی استفاده کرد. نظر شما چیست و شرع مقدس در این باره چه توصیههایی دارد؟
عزاداری جزو اهداف ماست اما نه تنها هدف و هدف نهایی؛ مجلس تشکیل میدهیم تا اقامه عزا کنیم، ولی بعد از عزاداری قصد داریم چه کنیم؟ برخی این را ذخیره جهان آخرت و قیامت میدانند که تردیدی در آن نیست، ولی آیا این عزاداری در همین دنیا در زندگی خانوادگی و در گفتار و منش و روش ما نباید تاثیر داشته باشد؟ من که در مجلس عزا شرکت میکنم نباید از دیگری که حضور کمرنگی دارد متفاوت باشم؟ پس عزاداری هدف میانی است که باید در زندگی ما اثر بگذارد تا چه رسد به جهان آخرت. لذا اگر عزاداری در اخلاق ما اثر نگذاشته و هنوز در خانه با زن و فرزند بداخلاق هستیم، باید ببینیم کجای کار معیوب است. باید مجالس را معرفتمحور و اخلاقمحور کنیم.
عزاداری هدف است، ولی نباید با هر وسیلهای به این هدف برسیم؛ یعنی با دروغ و مطالب سخیف و سست؛ اینکه دلیل بیاوریم چون مستمع ما گریه میکند پس بیان این مطالب خوب است، درست نیست؛ مگر دنبال گریاندن دیگران هستیم؟ برخی مواقع مداحان و خطبا هر مطلبی را بیان میکنند و فقط هدفشان گریاندن مردم است و مطلبی میگویند که کمتر شنیده شده است و با گفتن آن مجلسشان رونق میگیرد. متاسفانه مطلب ضعیفی را از برخی متون پیدا میکنند و مطالبی را هم به آن اضافه میکنند که پایهای ندارد و مدتی مردم گریه خواهند کرد، ولی وقتی بدانند سست و بیپایه است باعث سستی اعتقادات آنان میشود. باید مصیبت واقعی شهدای کربلا را بیان کنیم نه مصیبت ساختگی اذهان خود را و میتوانیم از اشعار عربی و ترکی و فارسی استفاده کنیم.
علی فرجزاده
نظر شما