حماسه عاشورا یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخی است که روایت آن در ادبیات نمایشی بار دراماتیک و حماسی عظیمی دارد، اما بررسی چهار دهه تولیدات سینمایی، ما را با کارنامه پر و پیمانی در این زمینه روبه‌رو نمی‌کند.

نگاهی به تازه‌ترین فیلم عاشورایی اکران‌شده در سینمای ایران / پس از واقعه در«شور عاشقی»

به  گزارش قدس آنلاین، در طول چهل و چند سال گذشته، چندین فیلم و سریال با محوریت محرم و عاشورا ساخته شده اما تعداد آن‌هایی که ماندگار شده‌اند، انگشت‌شمار است. نخستین روایت سینمایی از حماسه کربلا را فریبرز صالح در «سفیر» بازگو کرد. فیلمی محصول سال ۶۰ که نخستین تجربه کارگردانی‌اش هم بود و با هزینه ۱۵ میلیونی‌ یک اثر سینمایی پرخرج محسوب می‌شد. در سال‌هایی که ساخت فیلم‌های تاریخی با موضوعات مذهبی باب نبود، «سفیر» را می‌توان نمونه موفقی از یک روایت تاریخی مهم دانست. ۱۳ سال بعد، «روز واقعه» به عنوان یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخی و عاشورایی به کارگردانی شهرام اسدی ساخته ‌شد و همچنان یکی از محبوب‌ترین‌ آثار عاشورایی است که داستانش را با ظرافت و در سایه حماسه کربلا روایت کرده است. در کنار این دو فیلم باید به «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش هم اشاره کرد و می‌توان این سه اثر را شاخص‌ترین فیلم‌هایی دانست که مشخصاً از تاریخ و واقعه عاشورا می‌گویند و در کنار آن‌ها، آثاری همچون «عصر روز دهم» و «هیهات» نیز با روایتی غیرمستقیم به واقعه عاشورا پرداختند. گرچه در مدیوم تلویزیون هم آثار ماندگاری همچون «مختارنامه»، «معصومیت از دست رفته»، «شب دهم»، «سفر سبز» و... ساخته شده اما همچنان در حوزه سینما «روز واقعه» به عنوان شاخص‌ترین اثر عاشورایی شناخته می‌شود که سینمای ایران در چند دهه اخیر به خود دیده است. البته در میان فیلم‌های ساخته شده شاید بتوان «رستاخیز» را نسخه جسورانه‌تری نسبت به همتایانش قلمداد کرد؛ فیلمی که به دل عاشورا می‌زند و برای نخستین بار چهره حضرت عباس(ع) را به تصویر می‌کشد و داستان را از مرگ معاویه و تلاش یزید برای بیعت گرفتن از امام حسین(ع) آغاز می‌کند تا به حماسه کربلا می‌رسد. حالا پس از آخرین فیلم عاشورایی سینما که البته در اکران هم ناکام ماند، این روزها «شور عاشقی» به کارگردانی داریوش یاری به عنوان تازه‌ترین اثر تاریخی با محوریت عاشورا در سینماها اکران شده است.

حماسه عاشورا از زاویه‌ای تازه
یاری پیش از اینکه واقعه عاشورا را بر بستر داستانی تعریف کند، مستند تاریخی «کربلا، جغرافیای یک تاریخ» را با نگاهی به تأثیر این قیام بر فرهنگ و سبک زندگی شیعیان از گذشته تا به امروز ساخته بود و در سومین فیلم بلند داستانی خود یعنی «شور عاشقی» دست روی اتفاق‌های پس از واقعه عاشورا می‌گذارد و به دوران اسارت خانواده شهیدان کربلا می‌پردازد که قرار است ظلم بنی‌امیه را به گوش تاریخ برسانند. در واقع این فیلم درباره کاروان اسیران کربلاست که از کوفه تا شام حرکت می‌کنند و داستان از زبان زنی به نام سلما روایت می‌شود که مأمور شده تا صدای کاروان اسیران کربلا و حضرت زینب(س) باشد و در همین حین واقعه و قصه پررنج کاروان اسیران را برای فرزندی که در شکم دارد، تعریف می‌کند.

درامی که جان نمی‌گیرد
در میان فیلم‌های عاشورایی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد کمتر اثری را می‌توان یافت که به پس از واقعه عاشورا پرداخته باشد؛ به جز «روز واقعه»، هیچ اثر دیگری رد داستان را پس از ظهر عاشورا پی نگرفته و موضوع اسارت خانواده شهدای کربلا اغلب از دید سینماگران پنهان مانده است. اما یاری در روایت خود از حماسه عاشورا انگشت روی یکی از نقاط مغفول مانده این حماسه تاریخی نهاده و از این نظر کار مهمی انجام داده است اما متأسفانه نتیجه و خروجی چنین روایتی آن طور که باید تأثیرگذار نیست و چیزی به داشته‌های ما از این واقعه مهم تاریخی اضافه نمی‌کند و سند تصویری ماندگاری در سپهر سینمای ایران هم نخواهد شد. 
گر چه نباید فراموش کرد یاری در همین مسیر از مستندات تاریخی و پژوهش‌های بسیاری بهره گرفته تا نوری بتاباند بر روایت‌های کمتر به تصویر درآمده از روزهای پس از عاشورا و ظلم و ستمی که بنی‌امیه به اسیران کربلا روا داشته، اما از آنجا که ضعف‌های دراماتیک داستانی و شکل روایت‌پردازی فاقد کشش و جذابیت‌های لازم برای همراه کردن مخاطب با اثر است آن را به یک فیلم تلویزیونی تقلیل داده است. مضاف بر اینکه حاشیه‌ها پررنگ‌تر از متن است و با روایتی تک‌ساحتی چیزی از اهل بیت حسین(ع) هم در فیلم نمی‌بینیم و غیبت حماسه‌آفرینی زینب(س) مشهود است.
نکته دیگر اینکه آنچه عاشورا را از سایر وقایع تاریخی متمایز می‌کند وجهه حماسی آن است که رنجی عظیم را در بستر ظلمی تاریخی عیان می‌کند اما «شور عاشقی» نتوانسته آن طور که باید درام را به کار گیرد به همین سبب در ارتباط حسی با مخاطب ناتوان است؛ در طول فیلم با کاروانی از اسیران روبه‌روییم که بدون هیچ عکس‌العملی آماج حملات سپاهیان می‌شوند و واکنشی هم ندارند و شاهد هیچ اتفاقی از سوی آن‌ها نیستیم. در این میان باید به دیالوگ‌هایی اشاره کرد که قرار است بار عاطفی و جریان حسی را به مخاطب منتقل کنند اما نبود توازن و یک‌دستی در ادبیات و شیوه دیالوگ‌نویسی و حرکت چرخشی از گفتار محاوره‌ای و بازاری تا دیالوگ‌های شعرگونه و ثقیل حالت تصنعی و بی‌نظمی به فیلم داده است؛ این در حالی است که کلیت اثر بر ساختار روایت و نریشن تکیه کرده و همین چنددستی آن را بیش از پیش نشان می‌دهد. 

قاب‌هایی چشمنواز در فضای بکر کویری
اما شاید بتوان یکی از نکات مثبت فیلم را در قاب‌بندی‌های یاری دانست؛ عمده تصویربرداری این فیلم در یکی از مناطق کویری خور و بیابانک انجام شده و دکوری برای آن ساخته نشده و فیلمساز از جغرافیایی بکر بهترین بهره را برده است. حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه تا شام امکانی فراهم می‌کند تا یاری آنچه در توان دارد را به کار بگیرد و با طراحی صحنه دقیق و منطبق با فضای فیلم و فیلم‌برداری خوب فریدون شیردل نماهای زیبایی بگیرد. چهره‌پردازی شخصیت‌ها، طراحی صحنه و موسیقی مسعود سخاوت‌دوست نیز از نقاط قوت «شور عاشقی» است. 
در پایان باید به یک نکته مهم اشاره کرد که در اینکه فیلمساز دست روی موضوع مهمی گذاشته که کمتر به آن پرداخته شده، جای شکی نیست و اتفاقاً نشان از دغدغه او دارد اما واقعیت این است که صرف پرداخت به یک واقعه بدون داشتن فیلم‌نامه‌ای استخوان‌دار و اجرای آن در ساختاری سینمایی، نتیجه مطلوب را حاصل نمی‌کند. گرچه یاری تلاش کرده با تکیه بر مستندات و منابع تاریخی داستانش را روایت کند اما اتفاقاً فیلم از همان جایی ضربه می‌خورد که نتوانسته آن طور که باید روایتی دراماتیزه، جذاب و پرکشش را به تصویر بکشد و همه چیز را در سطح نگه داشته است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.