هیرکان، قمر نامرئی سیاره زهره در فضاست و قوانین سختگیرانهای دارد. یکی از آن قوانین این است که اگر شخصی، در مدت محدود نتواند عشق حقیقی خود را بیابد، گرفتار نفرین سیاه شده و گربه میشود. قیف در پی یافتن عشق واقعی به ملوک میرسد که درست در شب عقد اتفاقی ناگوار میافتد.
فیلم «قیف» تلاش کرده تا با خلق یک موقعیت تخیلی، پیام مهمی را به مخاطبانش یادآوری کند. اینکه عشق، باید از درون قلب انسان بجوشد و بدون در نظرگرفتن منفعت و سود شخصی باشد. این پیام، موضوعیست که مدتهاست توسط اهالی کره زمین فراموش شده و حالا یکی از ساکنین قمرهای همسایه، برای یادآوری آن، پا به زمین گذاشته است. شخصیت قیف، شخصیت مثبتیست که به پای عشقش مانده و نمیتواند به خاطر نفرین سیاه، شخص دیگری را برای ازدواج انتخاب کند. او حاضر است تبدیل به گربه شود، اما پا روی احساسات قلبیاش نگذارد. با اینکه قیف، شخصیت مثبتی دارد، اما عملکرد نامناسب شخصیت او و نمایش برخی از ناهنجاریها که توسط او اجرا میشود، سبب شده تا قیف، به الگویی مثبت تبدیل نشود. در اثر، بازنمایی از زنان به چشم میخورد که نگاهی ابزاری به آنها دارد. زنان مختلفی با پوشش و فرهنگهای گوناگون برای ازدواج به سراغ قیف میآیند و نوع رفتار قیف و نقطه نگاه کارگردان اثر به آنها، ابزاری و غیرانسانیست.
با اینکه «قیف» یک اثر کمدی و فانتزیست، اما خانوادگی نیست. شوخیهای دوپهلویی در اثر وجود دارند که به صورت کنایی بیان میشوند و ممکن است مورد توجه همه مخاطبین قرار نگیرند، اما وجود این دست شوخیها، سبب بالارفتن رده سنی اثر میشود.
نظر شما