به گزارش گروه فرهنگی قدس، این روزها در نگارخانه شماره یک فرهنگسرای نیاوران نمایشگاهی از مجموعه آثار هنرمند نقاش علی بحرینی تحت عنوان «رستاخیز» به نمایش درآمده است. این نمایشگاه شامل ۳۸ تابلو است که ۲۲ اثر آن مربوط به واقعه عاشورا است و خلاصهای از داستان عاشورا از اول محرم تا غروب آن روز را روایت می کند و ۱۶ اثر دیگر درباره زندگی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) به تصویر کشیده شده است. بحرینی در خلق این آثار از تکنیک رنگ روغن بهره گرفته و سبک نقاشیهایش تلفیقی از رئال، سوررئال و امپرسیونیسم است.
با علی بحرینی که از اساتید بنام حوزه تجسمی است درباره این نمایشگاه، سبک کاری او و ویژگیهای آثارش به گفتوگو نشستیم. بحرینی درباره علاقهاش به نقاشی اینطور میگوید؛ من در دوران کودکی اوقات زیادی را در حسینیه و مسجد گذراندم و پای منبر و روضه بزرگ شدم. همان زمان هم که روضهها را میشنیدم آنها را به صورت تصویری در خیال خودم حلاجی میکردم و همیشه دوست داشتم روزی به جایی برسم که این تصاویر ذهنی را به صورت نقاشی به مخاطبانم ارائه بدهم.
این هنرمند که چهره ماندگار هنر و چهره برتر هنر انقلاب اسلامی استان بوشهر است و تاکنون نمایشگاه های انفرادی و گروهی بسیاری را در داخل و خارج از کشور برگزار کرده ادامه میدهد؛ خوشبختانه سالهای بعد چندین مجموعه دینی خلق کردم و در مجموعه «رستاخیز» نیز تمام تجربیاتم را به کار گرفتم و مخاطبانم با این آثار به راحتی ارتباط گرفتتد و برایشان مقبولیت داشت که با یک اثر دینی خوب روبرو هستند.
حرفهای ناگفته از عاشورا بسیار است
وی درباره خلق مجموعه آثار «رستاخیز» میگوید: خلق آثار این نمایشگاه از 5 سال پیش کلید خورد. البته صحنههای زیادی مرتبط با عاشورا وجود دارد که هنوز ناگفته مانده و فرصت نشده که در این چند سال به آن بپردازم و احتمالاً در قالب تک تابلوهایی در سالهای آینده به «رستاخیز» اضافه میکنم تا مجموعه کاملی از واقعه عاشورا داشته باشیم.
بحرینی در ادامه به سبک به کار گرفته شده در خلق آثار این مجموعه اشاره میکند و میافزاید: برایم مهم بود که یک کار جدید انجام بدهم که با ذائقه مخاطب امروز همسو باشد. طی سالهای اخیر بسیاری از آثار آیینی و دینی در سبک رئال مینیاتور اجرا می شد و این سبک با ذائقه اکثر مخاطبان دنیا سازگار نبود و به همین جهت علاقمند بودم از جنبه هنری کارها پخته و قابل قبول باشند و از منظر ترکیببندی و هارمونی رنگها یک اثر خاص و اسطورهای تولید شود؛ از سویی دیگر برایم مهم بود این واقعه را طبق روایات بیان کنم و هرکدام از تابلوهایی که میبینید مصداق یک روایت است و صرفاً براساس هوای دل و احساسم جلو نرفتم و سعی کردم هرکدام از تابلوها یک تاریخچه قابل استنادی داشته باشد.
آثارم را به پشتوانه تحقیق و منابع مستدل خلق کردم
وی در ادامه به کتاب «مقتل» لهوف به عنوان منبع مورد استفاده در این نقاشیها که از آن الهام گرفته اشاره میکند و ادامه میدهد: این کتاب مقتلی معتبر درباره واقعه عاشوراست و در کنار آن گاهی گریزی زدم به روضههایی که حال و هوای خوبی دارند و برخی دیگر از آثارم هم از یک نوحه الهام گرفته شده اما در مجموع تاکید داشتم که این آثار باید ریشه و سند داشته باشند و سعی کردم درباره احساسی هم که در کار وجود دارد تحقیق کنم.
این هنرمند نقاش درباره ویژگیهای این تابلوها میگوید: همان ابتدا تصمیم گرفتم تابلوها را در سایزهای بزرگ و قطع 2 در 3 متر خلق کنم اما در ادامه برای حمل و نقل و نگهداری آنها دچار مشکل شدیم و به ناچار ادامه کار یعنی از یازدهمین تابلو به بعد سایز آنها یک در یک متر و نیم شد که در جابه جاییشان به مشکل برنخوریم.
آثاری آمیخته با خیال و واقعیت
یکی از مهمترین خصیصههای محتوایی این آثار این است که مرز بین زمین و آسمان را درآمیخته میبینید و من هم سعی کردم برای بیان آن از خیال و واقعیت بهره بگیرم. به این معنا که این تصاویر هم در خیال اتفاق میافتد و هم واقعیت و این هم از جذابیتهای سوژه است و فضای آن هم چنین چیزی را میطلبد. براساس همین نگاه جزئیات را حذف کردم و به اصل موضوع پرداختم و صرفاً میخواستم با آنچه به نمایش درآوردم تلنگری به ذهن مخاطب بزنم؛ چون اکثر شیعیان روضههای عاشورا را شنیدهاند و به محض اینکه پای تابلو میایستند با دیدن آن تلنگری به ذهنشان زده میشود و واقعه را تصویر شده میبینند. ویژگی دیگر این آثار استفاده از رنگهایی است که بتواند گرما، عطش و بییاوری را برساند و سعی کردم از رنگهای استفاده کنم که به محض مواجهه مخاطب با اثر این کلیدواژهها به ذهنش خطور کند.
مردم از تماشای آثار واقعگرا سیراب نشدند
از بحرینی میپرسیم، بسیاری از آثار مطرح جهان در حوزه نقاشی آیینی و دینی در فضای کلاسیک و سبک رئال خلق شدند اما چرا نگاه اغلب هنرمندان ما به این مقوله به سمت هنر مدرن و سبکهای انتزاعی رفته است؟ وی در پاسخ به این پرسش تصریح میکند: در دهه اول و دوم انقلاب یک سری نقاشان حوزه هنری موسوم به هنرمندان انقلاب آثار عاشورایی خلق کردند اما سوال اینجاست که چرا این آثار نتوانست آنطور که باید در جامعه جای خودش را باز کند؟ دلیلش این بود که هنوز جامعه آن دوران از سبک کلاسیک اشباع نشده بود و آثار واقعگرا را به اندازه کافی ندیده بود و یکباره بسیاری از هنرمندان به سمت هنر انتزاعی رفتند در حالی که جامعه هنوز آمادگی لازم برای پذیرش آن را نداشت؛ اما بعدها دیدیم که «عصر عاشورا»، اثر فاخر استاد فرشچیان چطور توانست در سراسر دنیا دیده شود، این اثر یک واقعیت را نشان می داد و مردم با این ذهنیت و نگاه خیلی مانوستر بودند.
ریلگذاری دقیق و درستی راجع به آثار عاشورایی نداریم
شما اگر به هنر در حوزه مسیحیت هم نگاه کنید این را میبینید که از چند صد سال قبل برای حضرت مسیح اثر خلق میکنند و هنوز هم با قدرت به آن ادامه میدهند. اتفاقاً همه جور سبکی هم کار کردند اما آثاری که رنگ و بوی رئال داشت ماندگارتر شد و بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اما ما هنوز در فضای هنر انقلاب ریلگذاری دقیق و درستی راجع به آثار عاشورایی نداریم و اگر از همان زمان این مسیر را شروع کرده بودیم و جامعه را از این نوع هنر اشباع کرده بودیم امروز میطلبید که وارد هنر انتزاعی شویم اما همانطور که گفتم این ریل گذاری هنوز اتفاق نیفتاده است.
بحرینی درباره اینکه این ریلگذاری چطور باید اتفاق بیفتد، اظهار میکند: نقاشان ما باید زوایای مختلف واقعه عاشورا را به سبکهای امروزی و آنچه که مردم میپسندند روایت کنند و نسلهای بعدی سراغ تکنیکهای جدیدتر بروند و وارد فضای انتزاعی شوند. من فکر میکنم در حال حاضر مردم با آثار رئال ارتباط بهتری میگیرند و به نظرم تا اشباع نشدن مردم از این سبک باید در همین مسیر حرکت کرد.
وی به ظرفیتهای هنرهای تجسمی اشاره میکند که چگونه میتواند به بهترین وجه روضهها و مقتلها را به تصویر بکشد و میگوید: درست است که در یک اثر نقاشی باید کل واقعه را در یک فریم نشان دهید اما فضای موجود در این هنر این ظرفیت را دارد که همه مردم دنیا میتوانند بدون نیاز به هیچ مترجمی با آن ارتباط برقرار کنند؛ یکی دیگر از مزیتهای این هنر این است که وقتی یک فریم را نشان میدهید مخاطب مشتاق میشود راجع به آن موضوع مطالعاتی داشته باشد و مفهوم به راحتی میتواند انتقال پیدا کند و این مسئله به دلیل این است که آثار تجسمی ارتباط بیواسطهای با مخاطب دارد و خوشبختانه در سالهای اخیر هم آثار خوبی خلق شده و ضروری است که نهادهای فرهنگی مرتبط، دایره تعاملات هنرمندان برای نمایش آثارش را با کشورهای همسو گستردهتر کنند که متاسفانه این اتفاق نمی افتد.
گنجینهای از سوژه های هنری درباره واقعه عاشورا
بحرینی در واکنش به این پرسش که کدام صحنه از واقعه عاشورا هست که او علاقمند به خلق آن است اما تاکنون به اجرای آن موفق نشده؛ اینطور میگوید: من یک تابلو به نام «صبح سفر» دارم که این تابلو شاید آخرین کار این مجموعه بود که توسط من خلق شد؛ اما درباره همین لحظه از تاریخ و حرکت کاروان حسینی میتوان آثار باعظمتی تولید کرد. راجع به واقعه اسارت حضرت زینب(س) در کوفه یا حضرت علی اصغر(ع) و ... میتوان کارهای فاخری تولید کرد. سوژههای خیلی زیادی وجود دارد که می توان به آنها پرداخت و ما گنجینهای از سوژه های هنری درباره واقعه عاشورا داریم که باید آنها را به منصه ظهور برسانیم.
وی در ادامه به تابلوهایی که بیش از سایر آثار این مجموعه به آنها علاقمند است، اشاره میکند و میگوید: در مجموعه «رستاخیز» سه تابلو را خیلی دوست دارم که یکی جزو آثار قطع بزرگ است با نام «آخرین وداع» و دیگری «ماه خونین» نام دارد که در این تابلو حضرت عباس(ع) از اسب به زیر میافتد و دیگری اثر جدیدم است که «پایان عطش» نام دارد و به زمانی اشاره دارد که حضرت امام حسین(ع) پیکر بیجان علی اصغر(ع) را به خیمه میبرد و به حضرت زینب(س) میدهد.
نظر شما