به گزارش قدس خراسان، همه جا در سکوت کامل است؛ اما خبر به بار نشستن تلاشهای چند ساله حانیه نساجمقدم و موفقیت او در مسابقات بینالمللی بانوان کارآفرین و نوآور جهان در سال ۲۰۲۴ با اینکه او یک مشهدی است، از تهران میرسد.
همین خبر بهانه گفتوگو با مادری است که نه تنها این نشان را دارد؛ بلکه با داشتن جایزه ویژه مرکز تحقیقات و نوآوری کشور تایلند مورد حمایت این مرکز است. او حالا با این مقام میتواند در پارکهای علم و فناوری کشورهای ترکیه و سوئیس به راحتی فعالیت کند و امتیاز شرکت در نمایشگاههای جهانی مانند نمایشگاه طلای تایلند و ژم ژنو کشور سوئیس را که شرکت در آن آرزوی بسیاری از فعالان حوزه طلا و جواهر است، در دست داشته باشد و گامهای بلندتری برای رسیدن به رؤیاهایش بردارد.
هر چند گفتوگوی مفصلی با او داشتهام؛ اما اصرار به مصاحبه و حضور در فضای کاری حانیه را دارم تا بیشتر بتوانم دنیای مادری سیوسه ساله را درک کنم که در کنار همه وظایف معمول مادری و همسری در آرامراه موفقیت صبورانه قدم برمیدارد. توقعم برای حضور در محل کار او هر جایی بود الا یک طلافروشی که باید در بافت سنتی و قدیمی خیابان نواب صفوی یا همان پایین خیابان خودمان باشد.
با چند دقیقه تأخیر برای قرارمان در ساعت ۱۰ صبح یکی از همین روزهای گرم مشهد به آدرس داده شده میرسم و پس از کمی انتظار با عبور از میان زرق و برق طلافروشی به دفتری هدایت میشوم که میتوانم روی یک دیوار آن در سه ردیف انواع لوحهای افتخار و گواهینامههای داخلی و بینالمللی آویخته شده حانیه و همسرش را ببینم.
رنگ رخساره خبر میدهد از سِّر درون
در گفتوگوهایی که با افراد موفق داشتهام، به تجربه میتوانم از حال و هوای یک فضای کاری به میزان علاقه افراد و اهمیت دادن آنها به کارشان پی ببرم. اینجا هم همین طور بود؛ نظم و هماهنگی میان همه اجزایی که به طور خلاصه از هر چیز در همین چهاردیواری کوچک وجود داشت، میتوانست با زبان بیزبانی به هرکس بگوید رشد در اینجا جریان دارد و جرقه اتفاقها و موفقیتهای داخلی و خارجی بسیاری از همین جا رقم میخورد. در همین افکار غرقم که با رسیدن چای، فضای گفتوگو زودتر از حد تصورم جان میگیرد و جهان حرفهایمان آغاز میشود.
پیش از آمدنم به دفتر کار حانیه، گفتههای قبلی او را در ذهنم مرور میکنم که ریشه موفقیتهایش را در علاقه به نقاشی از کودکی و ازدواجش میدانست. او برای اینکه بتواند علاقهاش به نقاشی را در ذهنم به تصویر بکشد، از نیمهشبی گفت که پس از تمام شدن نخستین تابلو نقاشی رنگ روغنش، پدرش را بیدار کرده بود تا او را در اشتیاقی که دارد، شریک کند و همین علاقه پس از ازدواجش درترکیب با شغل همسرش او را به سمت طراحی طلا و جواهر سوق داد.
خودش میگوید: علاقه من در کنار دید همسرم که یک دید بینالمللی و فکر بزرگ در زمینه طلا و جواهر داشت، عجین و همجهت شد و کاری کرد که هیچ وقت به طراح معمولی بودن اکتفا نکنم و در این سالها همیشه از صمیم قلبم خواستم تا ورای شرایط موجود حرکت کنم و از طریق طراحیهایم با دیگران حرف بزنم. به همین دلیل به سمت طراحی طلا و جواهرات مفهومی رفتم.
ثمره یک تلاش هجده ساله
از او درباره مقام دوم بانوی کارآفرین و نوآور سال ۲۰۲۴جهان که به تازگی در کره جنوبی بدست آورده میپرسم. این پرسش موجب میشود او ما را همراه خود به سال ۸۵ و نخستین لحظات شکلگیری این موفقیت ببرد و بگوید: ایده کار و طرحی که برای مسابقات کره جنوبی فرستادیم، به ۱۸ سال قبل و تماشای مستند «Planet Eart» که با همسرم دیدم، برمیگردد؛ صحنههای دلخراش این فیلم من را به شدت تحت تأثیر قرار داد و تصمیم گرفتم با زبان هنر آن را تبدیل به یک قطعه کنم. در قسمت دوازدهم این مستند نشان میداد که نتایج گرم شدن کره زمین بر زندگی حیوانات چیست. به طور مثال خرسهای قطبی وقتی شب همراه بچههایشان میخوابند ممکن است صبح چشمهایشان را روی قطعه یخی معلق وسط اقیانوسی باز کنند و به هیچجا دسترسی نداشته باشند. در همان مستند چندین بار دیده بودم وقتی خرسهای قطبی شروع به زاد و ولد میکنند، خرس مادر برای آوردن غذا به داخل آب میرود و هنگام بازگشت شکمش به تیزی یخها گیر میکند و آسیب میبیند و نمیتواند به بچههای خود برسد.
نساجمقدم ادامه میدهد: نخستین بار که از این سوژه برای شرکت در مسابقات جهانی استفاده کردم، پیش از کرونا در سال ۲۰۱۸ و شرکت در مسابقات لهستان بود. موضوع مسابقه گرمایش زمین بود و من یک انگشتر با این مضمون طراحی کردم که یک خرس روی بدنه انگشتر قرار دارد و تلاش میکند خودش را به روی سطح سفید یخ که همان نگین انگشتر است، برساند. برای نشان دادن زخمها و خونهای روی شکم خرس از نگینهای قرمز و برای نشان دادن قطرات آبی که ارزشمند هستند، از قطعات آویزان الماس استفاده کردم و همین جزئیات سبب شد این طرح منتخب شود؛ اما به خاطر شرایط کرونا و مسدود شدن همه راههای ارتباطی، این مسابقات بیسرانجام ماند.
دنیای بیمرز مادری
همانطور که حانیه مقابل من و کنار همسرش نشسته، جدیتر از هر لحظهای از احساس مادرانهای میگوید که در طرحهایش دویده است. او درباره تأثیر این حس در طرحهایش عنوان میکند: دخترم پس از مسابقات لهستان به دنیا آمد و احساسات مادرانه من بیشتر از گذشته شد و میتوانستم حسهای دردناک مادرانه را در تصاویر از بین رفتن خرس مادر برای آوردن غذا درک کنم. تحت تأثیر این احساسات، تغییراتی را در طرحهای قبلی دادم. به طور مثال در طرحهای قبلیام یک خرس تنها بود؛ اما در طرحهای جدیدم بچه خرس هم اضافه شد و تلاش کردم علاوه بر ظاهر طبیعی سنگها از طرحهای زیگزاکی روی خود انگشتر استفاده کنم تا تیزی لبههای یخ را نشان بدهم. با همین ایده در مسابقات ۲۰۲۳ ریاچی ایتالیا شرکت کردم و مقام سوم این مسابقات را بدست آوردم.
ثبت رسمی جواهرات پایدار برای نخستین بار در ایران
همانطور که به تشریح و توضیح مسیر موفقیتش میپردازد و روی انگشترهایش ایدهها را نشان میدهد، میتوانم به عنوان یک بیننده، تمرین و تکرار را در پختگی طرح و ایدههای حانیه ببینم و او در ادامه حرفهایش این نکته ذهنی من را تأیید میکند و میگوید: این ایده در ذهن من تمام نشد و پس از مسابقات ریاچی ایتالیا با مشارکت همسرم طراحی را به تولید بردیم و در تولید تمرکز کردیم و ایده جواهرات پایدار به ذهن ما رسید. طرح «خرس تنها روی یک تکه یخ» را باز طراحی کردیم و با تلفیق در جواهرات پایدار که با ایده طراحی ما یعنی توجه به محیط زیست همجهت بود، توانستیم مسیر جدیدی در حوزه کاری خود باز کنیم و تصمیم گرفتیم جواهرات پایدار را در ایران به عنوان نخستین برند ثبت کنیم که به لطف خدا اوایل امسال پس از پیگیریهای بسیار در ایران برای نخستین بار رقم خورد و جواهرات پایدار در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ثبت شد.
نساجمقدم در توضیح جواهرات پایدار اضافه میکند: جواهرات پایدار جواهراتی هستند که به محیط زیست آسیب وارد نمیکنند و در فرایند تولید جواهرات پایدار روشهای جدید و نوآورانه جایگزین روشهای سنتی شدهاند تا از تولید گازهای مخرب مثل گوگرد، آرسنیک، سرب، جیوه و کلر جلوگیری شود ضمن آنکه با حذف چندین مرحله توانستیم در این ایده جدید و فناورانه دمای ذوب طلا را به شدت کاهش بدهیم تا با کاهش تولید حرارت، به محیط زیست کمتر آسیب وارد شود.
حانیه ایده جواهرات پایدار را مربوط به سالهای پیش اعلام میکند و توضیح میدهد: این ایده با کمک تیم آیآرتی یا تیم تحقیقاتی نوآوری فدراسیون جهانی اختراعات که کمک میکند یک ایده به مرحله اجرا برسد، عملی شد و توانستیم نتیجه زحمات خود را در چهاردهمین دوره مسابقات کره جنوبی شرکت دهیم که مورد حمایت و پشتیبانی این کشور، «ایفیا» یا فدراسیون بینالمللی مخترعان و «وایپو» یا سازمان جهانی مالکیت فکری قرار داشت.
هدف این مسابقات حمایت از بانوان مخترع و کارآفرین در سراسر دنیاست تا از ایدهها و طرحهای آنها سوءاستفاده نشود. در این طرح که برای کره جنوبی ارسال کردیم، افزون بر طراحی، تأکید زیاد بر جواهرات پایدار داشتیم و طرح ما هم از نظر طراحی و هم از نظر تولید، به خاطر اینکه نوآورانه و فناورانه بود، توانست مقام دوم بانوان کارآفرین در کره جنوبی را در سال ۲۰۲۴ بدست بیاورد و جایزه ویژه از سازمان مخترعان کشور تایلند را هم کسب کند.
لحظاتی که دیده نمیشوند
جذابیت صحبتها و دستاوردها با همه طولانی بودنش، گذر زمان را از یادم برده است. از او میخواهم جملات پایانی را دلیتر بگوید. تأمل را در چهره و چشمانی که به زمین دوخته شده، میبینم. کمی فکر میکند و اندکی گرفتهتر از قبل میگوید: انسان هیچوقت نباید از پشتکار و تلاش دست بکشد و باید پیگیرانه جلو برود و فکر میکنم استقامت و پشتکار نتیجه و رمز موفقیت در تمام کارهاست. اگر یک نفر به موفقیتی دست پیدا میکند، ما همان ثانیه را میبینیم و تلاشهای سالهای گذشته در این ثانیهها گم میشوند. وقتی فردی به مقامی میرسد، به نظر من خیلی خوب است که در آن لحظه اطرافیان با او خوشحالی کنند. من خیلی این را برای خودم کم دیدم و واقعاً جای تعجب داشت اینکه یک موفقیت به این بزرگی بسیار عادی جلوه داده شود. رسیدن به هیچ موفقیتی راحت نیست و این موفقیت برای من هم که دو فرزند دارم، شرایط آسانی نبود. بدون پشتوانه همسرم این مسیر طی نمیشد و هممسیر بودن با همسرم توانست هر دو ما را به این نقطه برساند و برای هیچ کدام ما به تنهایی میسر نمیشد. شاید قبلاً اینگونه نبود؛ اما از صمیم قلب به این نتیجه رسیدهام وقتی شخصی به مقام اول دنیا میرسد، چقدر خوشحال است و چقدر تلاش کرده و فکر میکنم کملطفی میشود زمانی که یک اتفاقی برای کشور ما رقم میخورد، حمایتی صورت نگیرد.آدم باورش نمیشود یک داستان از کجا شروع میشود و به کجا میرسد. داستان این انگشترها و طراحیها از سال ۲۰۰۶ با دیدن یک مستند شروع شد و سال ۲۰۲۴ به نقطه جدیدی رسید که میتواند آغاز راههای بزرگتری باشد. دلم میخواهد به جایی برسم که بتوانم از خانمهایی که کارهای بزرگ انجام میدهند، حمایت کنم تا بیشتر رشد کنند. دوست دارم مقام و تواناییهای یک زن را بیشتر از این نشان بدهم. وقتی بچههایم به دنیا آمدند، من قویتر قدم برداشتم چون اگر میخواهم من به آنها افتخار کنم، باید ابتدا آنها به من افتخار کنند. به نظر من این اول راه است. فکرها و ایدههای بزرگتر از اینها دارم که علاقهمندم به همه مردم جهان نشان بدهم.
ساعت از ۱۲ ظهر گذشته که گفتوگوی من تمام میشود و از هوای آرام و خنک آن دفتر مرتب به گرمای خیابانی میآیم که شلوغی و درهم تنیدگی بیقواره بافت قدیم و جدید آن بیشتر از هر وقت دیگر به چشمم میآید. ذهنم هنوز در چارچوب مسیر گفتوگو و قرینهسازی است. هرم آفتاب به صورتم میخورد و من را به این جمله قدیمی میرساند که میگوید: «زنان با یک دست گهواره را و با دست دیگر دنیا را تکان میدهند». حانیه را در ذهنم در این لحظه پیدا میکنم. حق با او بود. درست میگفت. آدم باورش نمیشود یک داستان از کجا شروع میشود و به کجا میرسد. هر چه بود، ما به یکی از بخشهای خوب داستان او رسیدیم و این قصه خوش بود. این داستان برای همه بیش باد.
نظر شما