به گزارش قدس خراسان، در یازدهمین جلسه کمیسیون خدمات فنی، مهندسی اتاق خراسان رضوی که برای واکاوی اصلاحات لازم در طرح تفصیلی و بلندمرتبهسازی مشهد در اردیبهشت سال جاری برگزار شد، محمدرحیم رهنما، استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد از شناسایی دهها آسیب در طرحهای تفصیلی خبر داده و در بخشی از این جلسه گفته بود: «تاکنون حدود ۷۰ آسیب برای طرح تفصیلی مشهد شناسایی شده است. دولتمدار بودن فرایند تصویب طرحها باید اصلاح شده و تغییرات ساختاری صورت بگیرد تا مشکلات طرح تفصیلی برطرف شود».
وی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرده بود: «در برنامهریزی توسعه شهری باید به مسکن در استطاعت توجه شود. پس از گذشت بیش از ۱۵سال از ترسیم افق طرح تفصیلی مشهد در سال۸۵، از برنامههای پیشبینی شده مرتبط با کاربریهای مسکونی، فضای سبز و خدمات بهداشتی تنها درصد کمی تحقق پیدا کرده است. به طور کلی باید راهبرد ساخت مسکن به سمتی حرکت کند که کسری ۵۰هزار واحد مسکونی جبران شود و خرید مسکن در توان اقشار مختلف مردم باشد. علاوه بر ضرورت تغییر ساختارهای اداری، عدم نقشآفرینی جدی نهادهای مشارکتی مانند شوراهای شهر، شورای استان و شورای عالی استانها نیز یکی دیگر از دلایل مشکلات موجود در طرحهای تفصیلی است».
طرحهای توسعه شهری هدایتکننده ارتقای کیفیت زندگی
همین اظهارات بهانهای شد تا با او درباره اشکالاتی که به طرح تفصیلی مشهد وارد است مفصلتر گفتوگو کنیم.
«رهنما» برنامهریزی شهری را ستون فقرات جوامع در حال رشد توصیف و اضافه میکند: برآیند آن طرحهای جامع و تفصیلی است که هماهنگکننده توسعه پایدار و زندگی هستند. در عصری که با شهرنشینی سریع و چالشهای پیچیده اجتماعی مشخص شده، نمیتوان اهمیت و ضرورت طرحهای جامع و تفصیلی شهری را نادیده گرفت. این طرحها برای شکلدهی به چشماندازهای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی شهرها ضروری هستند و تضمینکننده نه تنها مدیریت رشد شهری هستند، بلکه از نظر استراتژیکی هدایتکننده ارتقای کیفیت زندگی همه ساکنان شهرهاست.
این استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد ادامه میدهد: طرحهای جامع شهری چارچوبی جامع ارائه میدهد که کاربری زمین، حمل و نقل، زیرساختها و ملاحظات زیست محیطی را یکپارچه میکند. آنها چشمانداز آینده را تقویت میکنند و به جوامع اجازه میدهند چالشها را پیشبینی و از فرصتها استفاده کنند. این طرحها با پرداختن به مسائلی مانند مسکن، حملونقل و فضاهای عمومی و فراگیر بودن دسترسی را ارتقا میدهند و تضمین میکنند هر صدایی شنیده و هر نیازی برآورده میشود.
او موفقیت نسبی برنامهریزی شهری را در قالب تهیه طرحهای جامع و تفصیلی به چندین عامل کلیدی نسبت میدهد و بیان میکند: نخست تصمیمگیری مبتنی بر داده که اثربخشی برنامهها را افزایش میدهد و آنها را بر اساس شواهد تجربی و نیازهای جامعه ارائه میکند. دوم، یک رویکرد میانرشتهای که ذینفعان مختلف مانند سازمانهای دولتی، برنامهریزان شهری، توسعهدهندگان و شهروندان را گرد هم میآورد و با ایجاد یک محیط مشارکتی، نوآوری و انعطافپذیری را تقویت میکند. در نهایت، سازگاری طرحهای شهری به شهرها اجازه میدهد به شرایط در حال تغییر واکنش نشان دهند و اطمینان حاصل شود در طول زمان مرتبط و مؤثر باقی میمانند.
رهنما تأکید دارد طرحهای جامع و تفصیلی شهری فقط سند نیستند و خاطرنشان میکند: آنها ابزاری حیاتی برای شکل دادن به محیطهای شهری پایدار، عادلانه و پر جنب و جوش هستند. اجرای موفقیتآمیز آنها راه را برای جوامعی هموار میکند که شکوفا میشوند و آرزوها و نیازهای ساکنانشان را منعکس میکنند و در عین حال برای آینده آماده میشوند. بر این اساس ضروری است به چالشهای پیش روی طرحهای جامع و تفصیلی شهری در ایران پرداخته و در نهایت با نیمنگاهی به طرح تفصیلی مشهد نیز روزنهای برای طرح مباحث اساسی در فرازهای آینده باز شود.
نقش طرحهای جامع در توسعه شهری
این استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد طرح جامع را یک چارچوب استراتژیک بلندمدت میداند که چشمانداز یک جامعه را برای رشد و توسعه آینده ترسیم میکند و میافزاید: طرح جامع جنبههای مختلفی از جمله کاربری زمین، مسکن، حمل و نقل، خدمات عمومی و حفاظت از محیط زیست را در بر میگیرد. این طرحها معمولاً گسترده هستند و بازه زمانی ۱۰ تا ۲۰ سال را پوشش میدهند و ویژگیهایی دارند.
او تنظیم چشمانداز را ویژگی اول برمیشمرد و بیان میکند: این چشمانداز روشن تصمیمگیری را هدایت میکند. چارچوب سیاست دومین ویژگی این طرحهاست و سیاستهایی را تعیین میکند که بر کاربری و توسعه زمین حاکم است.
رهنما تخصیص منابع و اولویتبندی برای زیرساختها و خدمات را ویژگی سوم ذکر و اضافه میکند: تشویق جامعه برای مشارکت در فرایندهای برنامهریزی و در نهایت هماهنگی بخش دولتی و خصوصی پنج ویژگی طرحهای جامع هستند.
تمرکز محلی، ویژگی طرحهای تفصیلی است
استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه طرحهای تفصیلی بیانگر جزئیات طرحهای جامع هستند و به عنوان ابزار تحقق طرح جامع تهیه میشوند، بیان میکند: این طرحها در عرف بینالمللی اغلب به عنوان طرحهای منطقهبندی یا مکانهای خاص شناخته میشوند و بر مناطق خاصی در یک جامعه تمرکز دارند. آنها دستورالعملهای دقیقی برای استفاده از زمین، طراحی ساختمان، زیرساختها و فضاهای عمومی ارائه میدهند. این طرحها معمولاً فنی و دقیقتر از طرحهای جامع هستند و در واقع عملیاتی شدن طرحهای جامع را امکانپذیر میکنند و نقش عمدهای در توسعه شهری دارند.
او در بیان ویژگیهای طرحهای تفصیلی ذکر میکند: ویژگی نخست چارچوب مقرراتی است یعنی قوانین و مقررات منطقهبندی را برای کاربری اراضی وضع میکند. ویژگی دوم دستورالعملهای طراحی است که دستورالعملهای خاصی را برای طرحها و تراکمهای ساختمان ارائه میدهد.
رهنما ویژگی سوم را برنامهریزی زیرساخت میخواند و توضیح میدهد: تضمین میکند زیرساختها با پیشرفتهای پیشنهادی همسو هستند.
این استاد دانشگاه تمرکز محلی یعنی پرداختن به نیازها و ویژگیهای منحصر به فرد محلهها را ویژگی بعدی میداند و ادامه میدهد: ابزار پیادهسازی پنجمین ویژگی این طرحها هستند و شناخت این طرحها و مشکلات احتمالی آنها برای برنامهریزی و توسعه شهری مؤثر، ضروری است.
دلایل شکست طرحهای تفصیلی
او درباره دلایل عدم موفقیت طرحهای تفصیلی بیان میکند: نبود اراده سیاسی، تأمین مالی ناکافی، مقاومت جامعه، تغییر شرایط اقتصادی یا تغییرات جمعیتی، اجرای ضعیف، مقررات سفت و سخت، عدم مشارکت ساکنان محلی، محدودیتهای اقتصادی، عدم هماهنگی با سایر برنامهها و تمرکز بیش از حد بر نیازهای فوری که میتواند پایداری بلندمدت را نادیده بگیرد از جمله دلایل عدم موفقیت این طرحهاست.
رهنما چالشهای مهم برنامهریزان شهری در کشورهای در حال توسعه را منابع مالی محدود، شهرنشینی سریع، بیثباتی سیاسی، کمبود دادهها و اطلاعات، فساد و سوءمدیریت، عدم مشارکت جامعه، عوامل فرهنگی و اجتماعی، چالشهای زیست محیطی، زیرساخت ناکافی و خلأ مهارت میداند و میگوید: این چالشها نیازمند رویکردهای نوآورانه و راهبردهای انعطافپذیر برای تضمین برنامهریزی شهری موفق در زمینههای در حال توسعه است.
استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با تأکید بر اینکه طرحهای جامع و تفصیلی شهری در ایران با چالشهای مهمی مواجهاند که مانع اجرای مؤثر و سازگار آنها با نیازهای شهری معاصر میشود، بیان میکند: این مسائل را میتوان به مشکلات ساختاری، رویهای و زمینهای دستهبندی کرد.
او در تشریح سه چالش ساختاری میگوید: پارادایمهای منسوخ شده نخستین مورد است که رویکرد برنامهریزی جامع دههها در ایران غالب بوده و ثابت شده که منسوخ شده است. با وجود تکامل تئوریهای برنامهریزی شهری در سطح جهانی، برنامهریزان ایرانی همچنان از این طرحهای جامع سنتی حمایت میکنند که انعطافپذیری و پاسخگویی به پویایی شهری را محدود میکند.
رهنما عدم زیرساخت را چالش بعدی میداند و میگوید: در زیرساختهای لازم برای حمایت از طرحهای جامع شهری خلأ قابل توجهی وجود دارد. بسیاری از شهرها فاقد امکانات اولیه و خدمات مورد نیاز برای مدیریت مؤثر شهری هستند که اجرای این طرحها را با مشکل مواجه میکند.
استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد ادغام ناکافی ابزارهای جدید را چالش سوم میخواند و میگوید: چارچوب برنامهریزی جامع به اندازه کافی ابزارها و روششناسیهای مدرنی را که میتواند فرایندهای برنامهریزی شهری را بهبود بخشد، ترکیب نمیکند و این غیبت، توانایی پرداختن مؤثر به چالشهای شهری معاصر را محدود میکند.
رهنما چالشهای رویهای را اجرای ناکارآمد، مشارکت محدود عمومی و چارچوب برنامهریزی سفت و سخت ذکر میکند و در تشریح چالشهای متنی یا همان محتوایی تصریح میکند: شرایط اقتصادی- اجتماعی نخستین چالش است زیرا چشمانداز اقتصادی- اجتماعی منحصر به فرد ایران که با شهرنشینی سریع و تغییرات جمعیتی مشخص میشود، چالشهای بیشتری ایجاد میکند. طرحهای جامع کنونی اغلب این پیچیدگیها را در نظر نمیگیرند که منجر به راهبردهای شهری ناکارآمد میشود.
او مقاومت در برابر تغییر را چالش بعدی میخواند و میگوید: مقاومت قابل توجهی از سوی نهادهای دولتی برای گذار به سمت رویکردهای برنامهریزی استراتژیکتر و انعطافپذیرتر وجود دارد. این مقاومت ناشی از ترجیح شیوههای تثبیت شده نسبت به اتخاذ روشهای نوآورانه است که میتواند به نیازهای توسعه شهری بهتر پاسخگو باشد.
استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد اثرات جهانی شدن را چالش بعدی میشمارد و بیان میکند: فشارهای جهانی شدن ایجاب میکند برنامههای شهری ایران سازگارتر و ادغام با روندهای جهانی باشد. با این حال، طرحهای جامع موجود به اندازه کافی به این تأثیرات رسیدگی نمیکند و تلاشهای توسعه شهری را پیچیدهتر میکند.
رهنما چالشهای بینالمللی از جمله تعاملات بینالمللی، تحریمها، تورم، سودایی و کالایی شدن شهرها به ویژه مسکن شهری، خارج شدن هدایت توسعه شهری مبتنی بر ضوابط و مقررات طرحهای توسعه شهری به دست بازار و تبعیت طرحهای توسعه و مدیریت شهری از بازار لجام گسیخته زمین شهری را چالش بعدی میخواند.
عوامل کاهش کارایی طرحهای توسعه شهری مشهد
او تأکید میکند: طرحهای جامع و تفصیلی شهری در ایران با ترکیبی از پارادایمهای منسوخ، نارساییهای زیرساختی، ناکارآمدی رویهای و چالشهای زمینهای مواجهاند. پرداختن به این مسائل نیازمند تغییر به سمت رویکردهای برنامهریزی استراتژیک و مشارکتی است که میتواند ماهیت پویای محیطهای شهری را بهتر تطبیق دهد. طرح جامع و به تبع آن تفصیلی مشهد نیز به دور از مسائل مطرح شده نیست.
استاد برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی مشهد با تأکید بر اینکه شهر مشهد به دلیل ویژگی منحصر به فرد گردشگری مذهبی، جذابیت بینظیری را برای سوق سرمایهگذاری فراهم میکند، متذکر میشود: طولانی شدن روند تهیه و تصویب طرحهای توسعه شهری، ناپایداری سیاست مدیریت شهری، رقابت میان نهادهای توسعه شهری اعم از دولتی و غیردولتی، رشد سریع شهرنشینی در قالب مهاجرتهای داخلی و خارجی و گسترش حاشیهنشینی، تغییرات سریع ضوابط و مقررات طرحهای جامع و تفصیلی در نتیجه فشار بازار و سوداگران زمین شهری، ضعف بنیادی و فلسفی تهیه طرحهای توسعه شهری به همراه سایه سنگین تحولات و سیاستهای کلان ملی مانند اثر تورم و غیره عملاً کارایی طرحهای جامع و تفصیلی را به حداقل ممکن کاهش دادهاند.
رهنما در پایان خاطرنشان میکند: بنابراین همگام با اصلاح سیاستهای کلان و تغییر پارادایمهای توسعه، ضرورت مشارکت محلی در فرایند تهیه و تدوین طرحهای توسعه شهری زمینهساز دستیابی به توسعه پایدار شهری است.
نظر شما