درباره زیارت کاروان اسرای اهل بیت(ع) از مرقد شهیدان کربلا در اولین اربعین سخنان بسیاری گفته شده است. برخی از محققین معتقدند که کاروان اسیران در راه بازگشت به مدینه از کربلا عبور کرده و به زیارت شهیدان رفتند ولی برخی معتقدند چنین چیزی امکان ندارد بلکه اسرای اهل بیت(ع) در اولین اربعین به زیارت نرسیدند و ملاقات با جابر صحت ندارد. این مسئله نیز یکی از مسائل مورد اختلاف بین محققین است. مرحوم محدث نوری صاحب مستدرک در کتاب لؤلؤ و مرجان این قضیه را با دلایل و شواهدی بعید دانسته و رد کرده است.
شهید مطهری(ره) هم که در نوشتن کتاب حماسه حسینی و برخی از آثارش مقداری از مرحوم محدث و کتابش تاثیرپذیر بوده است، موافقاً با مرحوم محدث نوری آن را رد کرده است. ایشان میفرماید: یک جریان ساختگی که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و تنها در یک کتاب وجود دارد که آن کتاب به اتفاق تمام ارباب مقاتل معتبر نیست... ولی هیچکدام از مورخین و محدثین و مقتل نویسان اسلام این را ننوشتهاند بلکه تکذیب کردهاند و عقل هم آن را تکذیب میکند.
در حالیکه چنین نیست. اتفاقاً عقل تأیید و تحسین میکند که اهل بیت امام حسین(ع) از کنار این حادثه به این سادگی نگذرند، از نظر عاطفی و عقلی بسیار بعید است که انسان بعد از از دست دادن عزیزانش به هر نحوی که ممکن باشد برای تسلی خاطر و تسکین آلام روحی بر سر مزار او برود و در آنجا عزاداری کند. عقل چگونه با چنین چیزی مخالف بوده و آنرا تکذیب میکند که بانویی مثل زینب(س) که محبوبترین فرد خاندانش، برادرش حسین(ع) و سایر برادران و فرزندان و برادر زادگان را از دست بدهد و خودش به اسارت برده شود و در راه بازگشت به مزار آنها نرود.
امام زینالعابدین(ع)، امام معصوم(ع) که از هر لحاظ در کمال و در اوج عواطف انسانی و عظمت معنوی از مزار عزیزانش زیارت نکند و فرزندان و خاندان پدرش را برای وداع به کربلا نبرد. اتفاقاً اگر نرفته باشد، جای بسی تعجب است و از نظر عقلی رجحان با رفتن اسرا به کربلاست و نرفتن مورد مذمت عقل است، چون مسیری که اسرا را از کربلا به سوی شام آوردند از همان مسیر ممکن است اسرا از شام به کربلا برگردند.
در هر صورت شهر مدینه بعد از سرزمین کربلاست و کربلا در بین راه سوریه کنونی شام و کشور عراق واقع است و از نظر عقلی هیچ استبعاد و مانعی وجود ندارد و از محالات نیست که خاندان امام حسین(ع) در راه بازگشت به مدینه در اولین فرصت به زیارت قبور مطهر شهیدان رفته باشند.
مرحوم نوری و شهید مطهری در یکی از دلایل ردشان آوردهاند که چون ابن طاوس صاحب لهوف در جوانی این کتاب را نوشته حرف او غیر معتبر است، در حالیکه جوان بودن ابن طاوس هیچ دلیلی بر رد این مطلب نمیتواند باشد ضمن اینکه نیرویی که در جوانی برای پژوهش و تحقیق وجود دارد در کهن سالی نیست، این دلیل آنها نیز دلیل قابل قبولی نیست.
یکی از دلیل های شهید مطهری این است که نوشتن هیچ یک از مقتل نویسان و مورخان اسلامی این واقعه را ذکر ننمودهاند.
در جواب آنها باید گفت که: اولاً: چه کسی مدعی است که مورخین تمام حوادث را دقیقا ضبط کردهاند و مسیر کاروان اهل بیت(ع) از شام به مدینه را گزارش دادهاند.
ثانیاً: صاحب لهوف مرحوم سید بن طاوس خودش یکی از مقتل نویسانی است که آن مطلب را نقل کرده است. علاوه بر او ابن نما نیز در مثیرالاحزان نقل نموده است. علاوه بر اینها چندین نفر از علمای بزرگ درباره زیارت اربعین و حضور اهل بیت(ع) نظر موافق دارند و بیشتر قدما قبول دارند که درادامه نظراتشان آورده می شود.
ثالثاً: مرحوم مطهری و نوری فقط در حد سخن مدعی شدهاند که هیچیک از مورخین اسلامی و مقتل نویسان این واقعه را منعکس نکردهاند. چون آنها به تمام مقاتل دسترسی نداشتهاند و تمام منابع تاریخی را مراجعه نکردهاند. که بدون تحقیق اثبات چنین ادعایی مشکل است. چون هم سید ابن طاوس تقل کرده و هم بنابر نقل خود محدث نوری ابن نما در کتاب مثیرالاحزان آنرا نقل کرده است .
احتمالا مرحوم نوری اولین کسی است از معاصرین که در این مسئله با آوردن دلایلی تردید نموده است و شهید مطهری هم تحت تاثی مرحوم نوری به این نظر بدون تحقیق و استقصا و تحلیل درست متمایل شده و او از شیخ مفید نقل کرده است.
در هر صورت مرحوم نوری و بعد از او شهید مطهری این قضیه را انکار کردهاند و از لحاظ عقلی به ملاحظه برخی از امور همچون مسیر طولانی بین کربلا و شام و مدت زمان طی این مسافت محال دانستهاند.
مرحوم قاضی طباطبایی برای اثبات رسیدن اهل بیت(ع) در اربعین به کربلا پژوهشی مفصل در این باره انجام داده و بیش از یکسال در این باره تحقیق نموده است که حاصل آن کتاب «اربعین» اوست که معتقد است روایت جابر تا آخر نقل نشده است بلکه بخش پایانی آن قطع شده و گر نه حضور اهل بیت در کربلا و دیدارشان با جابر در زیارت امام حسین(ع) منعکس میشد.
آن مرحوم نیز گفته است که علم الهدی و شیخ طوسی گفتهاند که سر مبارک امام حسین در روز اربعین به پیکر پاک امام حسین ملحق شد.
مرحوم قاضی تمام دلایل محدث نوری را جواب داده و مردود شمرده است و ادعای خود را که حضور اهل بیت در اربعین اول بر سر قبور شهداست ثابت میکند. با توجه به اینکه تحقیق آن مرحوم مفصل است و کاملا مخالف با گفتار نوری و شهید مطهری، لذا نمیتوان با احتمالاتی که مرحوم نوری اقامه نموده حضور اهل بیت(ع) را منکر شد بلکه عواطف شدید اهل بیت(ع) و بی قراری آنها از فراق امام شهیدان و عزیزان حکم میکند که در اولین فرصت به زیارت شتافته باشند.
همان طور که مرحوم قاضی طباطبایی(ره) در کتابش نوشتهاند: «از علمای امامیه تا قرن هفتم هجری شبهه و اشکالی در این موضوع دیده نشده است و اول کسی که شبهه کرده غیر از سید اجل سید بن طاووس حسنی(ره) در کتاب اقبال سراغ نداریم». ابن طاوس همین نظر خودرا در لهوف تغییر داده است .
نتیجه اینکه با وجود اختلاف بین علما و مخالفت که بیشتر این دیدگاه از متاخرین هست و محدث نوری دراین باره از معاصرین مخالفت کرده و شهید مطهری متاثر از کتاب لوء لوء مرجان او که در آداب منبر نوشته است در سخنرانی روز اربعین اینگونه گفته است. درحالیکه مرحوم قاضی بعد از یکسال و اندی که برای نوشتن این کتاب با موضوع رد شبهات درباره اربعین تحقیق نموده است لذا نظر ایشان پذیرفته و منطقی تر از نظر دیگر بزرگان هست و روز اربعین در ۲۰ صفر اهل بیت در کربلا بودهاند.
پیشنهاد می شود برای مطالعه بیشتر به کتاب مرحوم قاضی، تحقیقی در اولین اربعین مراجعه کنید.
نظر شما