تحولات لبنان و فلسطین

۲۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۳
کد خبر: 1005547

سخن پیامبر(ص) در مورد قاتلان عمار در میان یاران پیامبر(ص) منتشر شد و سپس دهان به دهان انتقال یافت و عمار از همان روز در میان مسلمانان مقام و موقعیت خاصی پیدا کرد به خصوص که حضرت(ص) او را به مناسبت‌هایی می‌ستود و درباره او سخنان ارزشمندی بیان می‌کرد.

نخستین‌ها همیشه ارزشمندتر هستند. نخستین‌ها همیشه در یادها بیشتر و بهتر می‌مانند. مثل نخستین قدمی که در راهی برمی‌داری، نخستین سنگ بنا، نخستین انسانی که رفت به فضا. نخستین‌ها همیشه ارزشمندتر هستند اما این ارزش تنها به خاطر این نیست که روی پله اول ایستاده‌اند، بیشتر به خاطر این است که ایستادن روی پله اول پیش از همه و شکست سدها، مانع‌ها، کلیشه‌ها و جهالت‌ها سخت‌تر است. دشواری قدم زدن در راهی که تا به حال کسی نرفته و ندیده تنها به بکر بودن مسیر نیست که به شهامت و جرئت به شیرجه زدن در دل دریایی است که تا امروز و پیش از این ناشناخته بوده. این ساخت مسیر نو، این مقابله با موانع ناشناخته، این شجاعت و شهامت پذیرش ره سپردن است که نخستین بودن را ارزشمند می‌کند. نهم صفر مصادف است با سالروز شهادت یکی از چهره‌های درخشان باشگاه‌ نخستین‌ها، عمار یاسر، صحابی گرانقدر رسول خدا محمد مصطفی(ص) که در سال 37قمری در جنگ صفین با دنیای خاکی وداع کرد. یاری از یاران رسول خدا(ص) که جزو نخستین ایمان آوردندگان به او و پروردگارش بود. عمار در کنار سلمان، مقداد و ابوذر غفاری از نخستین شیعیان دانسته شده‌اند که در زمان پیامبر(ص) بدین نام شناخته شده‌اند.

عمار یاسر که بود؟

عمار برده‌زاده بود. پدرش «یاسر» نام داشت که از مردم یمن بود و بعدها در مکه ساکن شد. سمیه مادر عمار، کنیز ابوحذیفه بود. او کنیزش را به همسری یاسر درآورد. ابوحذیفه بعدها آن‌ها را آزاد کرد. آزادشدگانی که زیر سایه رسول خدا(ص) قرار گرفته و مسلمان شدند و جان خود را در راه آیین توحیدی و زیر شکنجه‌های ابوجهل و همفکران او از دست دادند و از هر دو جهان آزاد شدند. ابن‌اثیر در این باره می‌نویسد: «مشرکان مکه سه نفر (عمار، یاسر و سمیه) را در گرم‌ترین مواقع مجبور می‌کردند خانه خود را ترک بگویند و در زیر آفتاب گرم و باد سوزان بیابان به سر ببرند. این شکنجه آن قدر تکرار شد که «یاسر» در آن میان جان سپرد. «سمیه» به ابوجهل پرخاش کرد و آن مرد سنگدل و بی‌رحم نیزه خود را در قلب وی فرو برد و او را کشت» و این شهادت اصلی‌ترین افتخار عمار و نشان اصالت و آقازادگی او بود.

عمار فرزند جوان آن دو شهید صدر اسلام، در سایه شفاعت جوانان مکه و ابراز انزجار صوری از آیین جدید نجات یافت و خداوند آیه 106 سوره نحل را در شأن او نازل فرمود. در عوالی اللآلی آمده است رسول خدا(ص) در وصف او بیان کرد: «عمار از سر تا پا سرشار از ایمان بوده و ایمان با گوشت و خون او عجین شده است». همچنین علامه امینی در الغدیر روایتی از پیامبر(ص) نقل کرده که حضرت(ص) خطاب به عمار فرمود: «تو نمی‌میری تا وقتی که گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بکشند».

سخن پیامبر(ص) در مورد قاتلان عمار در میان یاران پیامبر(ص) منتشر شد و سپس دهان به دهان انتقال یافت و عمار از همان روز در میان مسلمانان مقام و موقعیت خاصی پیدا کرد به خصوص که حضرت(ص) او را به مناسبت‌هایی می‌ستود و درباره او سخنان ارزشمندی بیان می‌کرد که حاکی از جلالت مقام و مرتبه‌ بلند او در دنیا و آخرت است.

تقوا و بصیرت عمار

عمار در زمره یاران خاص پیامبر اکرم(ص) بود اما توسط سرمایه‌داران مدینه و مکه مورد طعنه قرار می‌گرفت. عمار فردی زیرک و دارای معرفت دینی بالا بود و از پیامبر اکرم(ص) همه چیز را آموخته بود. قرآن را خوب فراگرفته و از آن بالاتر فهمیده بود علم قرآن پیش چه کسی است و این کتاب، کتاب کیست‌.

او می‌دانست پیامبران منبع علم هستند و از محضر آنان این علم را کسب کرده بود. به دلیل همین علم و تقوای زیاد، فریب بازی دنیای پس از پیامبر اکرم(ص) را نخورد. او خیلی راحت می‌توانست تبدیل به یک سرمایه‌دار بزرگ شود زیرا هر فردی به خصوص از اصحاب درجه یک پیامبر اکرم(ص) به سمت مخالفان امیرالمؤمنین(ع) می‌رفت، اموال زیادی در اختیارش قرار می‌دادند اما عمار نرفت و با همان زندگی ساده زمان پیامبر اکرم(ص) در کنار امیرالمؤمنین(ع) ماند. او شاگردی پیامبر اکرم(ص) را کرده و پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) در خدمت امیرالمؤمنین(ع) بود و آن حضرت از عمار به عنوان یکی از یاران فداکار خود یاد می‌کرد. او با بصیرت، بینایی و عقلانیتی که داشت همواره مدافع ولایت امیرالمؤمنین(ع) بود. او همیشه و در همه حال جزو حامیان سرسخت حضرت علی(ع) بود و با فداکاری، از جان گذشتگی و حماسه‌آفرینی‌های بسیار یک لحظه هم ایشان را رها نکرد تا زمان شهادتش در نهم صفر سال 37هجری و 93سالگی و در روزی که بسیاری از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) در جنگ با معاویه به شهادت رسیدند. شهادت عمار در جنگ صفین به دست سپاهیان معاویه همواره از عوامل سرزنش معاویه و از دلایل حقانیت علی(ع) در این نبرد دانسته شده است. دلیل این مسئله همان طور که پیش‌تر ذکر شده به دلیل حدیثی از پیامبر(ص) بود که قاتل عمار را گروهی یاغی (یعنی گروه خارج از اطاعت امام عادل) معرفی می‌کرد.

أین عمار؟

تقوا و علم؛ بصیرتی را برای عمار یاسر فراهم کرده بود که جزو اشخاص ویژه و خاصی قرار بگیرد که در عین بودن کنار امیرالمؤمنین(ع) می‌توانست روی جریان‌های روز اثر بگذارد. در روایتی از پیامبر(ص) آمده است: «یدُورُ عَمَّارٌ مَعَ الْحَقِّ أَینَمَا دَار» یعنی عمار گرداگرد حق می‌گردد، هر کجا که باشد. عمار ویژگی‌های خاصی میان صحابه پیغمبر(ص) داشت. ایستادگی و مقاومت‌ در برابر شکنجه‌ها نشان از ایمان کامل او داشت. عمار تجسم اخلاق الهی و مدافع حق و اهل بیت(ع) و مدافع علی(ع) بود. او در مسیر مسلمانی‌اش بصیرت داشت. فتنه‌ها را خوب می‌شناخت و روشنگری می‌کرد. به عنوان نمونه در جریان جنگ صفین، شخصی از سپاه امام(ع) در جنگیدن با سپاه معاویه دچار تردید شد. امام(ع) او را نزد عمار فرستاد و عمار به ارشاد او پرداخت و گفت: صاحب آن پرچم سیاه، عمروعاص است که بارها من همراه با پیامبر(ص) در برابر همین پرچم با او جهاد کرده‌ام، موقعیت امروز ما در خدمت امام علی(ع) همان موقعیت پیامبر(ص) در روز بدر، احد و حُنین است و مرکز پرچم آن‌ها همان مرکز پرچم‌های مشرکان و احزاب است. با این روشنگری، آن مرد راه حق را پیدا کرد.

زهد عمار و عدم دلبستگی به مال دنیا و ریاست و همین طور برداشت کم از دنیا و بازده زیاد در راه اسلام همچنان پس از قرن‌ها مثال‌زدنی است. امیرالمؤمنین(ع) در آخرین خطبه خود پیش از شهادت فرمود: «برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند، خوراکشان غم و غصه و نوشیدنیشان اندوه می‌شد، عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟» به دلیل همین ویژگی‌های خاص در عمار بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمله معترضه‌ای فرمودند: «أین عمار؟» با این بیان که در فتنه‌ها باید فردی مانند عمار باشد تا فتنه‌ها را تبیین و راه و مسیر صحیح را به مردم نشان دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.