به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، بازار سرمایه بازاری که به نوعی ویترین اقتصاد کشورمحسوب میشود و باید نسبت به رقبا به مراتب عملکرد بهتری از خود به جا میگذاشت، با سوءمدیریت، به سمتی سوق داده میشود تا از این پس انتخاب مردم برای سرمایه گذاری، معاملات سفتهبازی باشد نه بازاری مولد که زیربنای توسعه اقتصادی کشور است. با افشای رسوایی اخیر در بورس، نهتنها روند بازار نزولی شد و سود شرکتها کاهش یافت، بلکه اعتماد به ثبات در بازار نیز عملاً از بین رفته است. در حال حاضر تنها بازاری که از تورم به طور معناداری عقب افتاده، همین بازار سرمایه است و مشخص است وقتی سهامداران بیش از نیمی از دارایی خود را از دسترفته میبینند، انتظار رشد از چنین بازاری را نداشته و سرمایههای خود را از این تالار به اصطلاح شیشهای کوچ میدهند.
افت یک سومی بازار سهام در پنج سال گذشته
همایون دارابی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با قدس وضعیت بازار سرمایه را نامناسب توصیف کرده و میگوید: اگر به شاخص نگاه کنیم، همسطح ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ است یعنی به لحاظ بازدهی شاخص، عملاً با وجود اینکه در این سالها تورم داشتیم و شرکتهای جدیدی وارد بازار شدند، اما متأسفانه شاخص در همان سطح۹۹ باقی مانده است و این خود بهتنهایی نشان میدهد وضعیت بازار تا چه حد به لحاظ کاهش ارزش سرمایهگذاریها بد شده است.
وی تأکید میکند: بازار بورس که سال ۹۹ افزونبر ۴۳۰میلیارد دلار ارزش داشت، اکنون ارزشش حدود ۱۳۰میلیارد دلار است و یک افت یک سومی را شاهد هستیم. یعنی یک سوم ارزش سال۹۹ را به لحاظ دلاری تجربه میکنیم و این نشان میدهد شرایط خوب نیست. از طرف دیگر هم سرمایهگذاران با توجه به بازدهیهای بهتری که در بازار ارز، طلا و املاک و مستغلات گرفتند پول خودشان را به آن سو منتقل کردند و شمار سرمایهگذاران فعال بهشدت افت کرد، چون امید خیلیها از بازار قطع شده است.
بورس در هیچ شورایی عملاً تصمیمگیر نیست
این تحلیلگر بازار سرمایه با اشاره به اینکه رئیس جدید کار سختی را در بازگرداندن اعتماد به بازار سرمایه دارد، تصریح میکند: بانک مرکزی و اتاق بازرگانی در همه شوراهای اقتصادی کشور هستند، اما سازمان بورس در هیچ شورایی عملاً تصمیمگیر نیست. مثلاً بانک مرکزی در شورای عالی بورس وجود دارد، اما سازمان بورس در شورای عالی پول و اعتبار که تعیینکننده سیاستهای پولی است جایگاهی ندارد. یا حتی میزان نمایندگان سازمان بورس در شوراهای اقتصادی مختلف بسیار کمتر از اتاق بازرگانی است. الان اتاق بازرگانی در شورای عالی بورس است ولی بورس در اتاق بازرگانی هیچ نقشی ندارد. اینها همه مسئله است تا برسد به هماهنگ کردن وزارتخانههای مختلف تا تصمیمهای ضد بازار نگیرند.
دارابی با اشاره به اینکه بهزودی لایحه بودجه را خواهیم داشت و تأثیراتی که آن لایحه بر بازار سرمایه دارد را خواهیم دید، میافزاید: دولت و مجلس باید موانع را برطرف کنند و الان سه مشکل اساسی داریم نرخ بهره بالا، نرخ ارز غیرواقعی و قیمتگذاری که اساس سرمایهگذاری در ایران را زیر سؤال برده و موجب فرار سرمایه از کشور شده است. مجلس و دولت اگر این سه مسئله را حل کنند شاید نیمی از مشکلات در این حوزه را بتوانند برطرف کنند.
وی میگوید: متوسط حاشیه سود شرکتها در فصل بهار ۱۱درصد بود در صورتی که نرخ سود بانکی در کشور حدود ۳۰درصد است. در این حالت کسی در بورس سرمایهگذاری نمیکند و این طور میشود که شاخص بورس منفی و حجم معاملات هم بسیار پایین است. بحث اساسی این است عقل جمعی کم اشتباه میکند اگر شرایط مطلوب باشد مردم وارد شده و حجم معاملات بالا میرود ولی مسئله این است که ما در کشور بستر آن را فراهم نکردیم.
آیا امید به رشد بازار سرمایه هست؟
محمدرضا فلفلانی، تحلیلگر بازار سرمایه هم در گفتوگو با قدس در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به رشد بازار سرمایه هست میگوید: با توجه به تغییراتی که در سازمان بورس و فضای سیاستگذاری و اجرایی در حوزه اقتصاد کلان کشور رقم میخورد، احتمال دارد وضعیت برای بازار سرمایه به نحو مطلوبی پیش برود.
وی میافزاید: اینکه عرض کردم احتمال دارد به این دلیل است که بهبود وضعیت بازار سرمایه مشروط به این است که اعتماد به بازار سرمایه برگردد. نکته مهم در این باره این است که سیاستگذار بتواند به نحوی عمل کند که حاشیه سود شرکتها کم نشود یا در سطح موجود باقی بماند.
فلفلانی میگوید: در طول چند سال اخیر بهای تمامشده شرکتها به نحو قابل ملاحظهای افزایش پیدا کرد ولی نرخهای فروش و حاشیه سود شرکتها متأسفانه افزایش بااهمیتی نداشت و این منجر شد روند سودآوری در بیشتر صنایع مهم کشور با چالشهایی مواجه شود و به نظر من اولویت اصلی و اساسی دولت و مجلس میتواند این باشد که کمک کنند شرکتها در جهت اینکه تولید و صنایع کشور صرفه اقتصادی داشته باشد، گام بردارند.
این تحلیلگر بازارهای مالی میگوید: نکته دیگر اینکه در چند روز اخیر شاهد اقبال سرمایهگذاران به بازار سرمایه کشور بودیم و من تصور میکنم تداوم این موضوع مشروط به اقدامهای مثبت سیاستگذاران نیز است. به عنوان مثال تکنرخی شدن ارز یا به عبارت دیگر اینکه نرخ دلار نیمایی به دلار بازار آزاد نزدیکتر شود، میتواند نشانه مثبت برای شرکتهای بورسی باشد و بازار سرمایه هم بیشک به این موضوع به طور خاص توجه دارد. نکته بعدی بحث واکنش سازمان بورس نسبت به وقایع اقتصادی و پیگیری مطالبات سهامداران است. این موضوع هم باید در فرایندهای داخلی سازمان در اعطای مجوزها و در فضایی که برای عرضه و پذیرشها رقم میخورد در شرکت بورس و فرابورس و امثالهم توسط سازمان بورس به نحو درست سیاستگذاری شود و این موضوع بتواند خط مشی سازمان را هم در جهت منافع سهامداران خرد تنظیم کند.
فلفلانی میگوید: علاوه بر این موارد، فرهنگ سرمایهگذاری نیز باید بهتر شود. متأسفانه طیف وسیعی از عموم مردم با ابزارهای مالی که در فضای بازار سرمایه کشور وجود دارد آشنایی کامل ندارند. مثلاً خیلیها نمیدانند صندوقهای درآمد ثابت در بازار سرمایه میتواند سودی بهتر از سود بانکی برایشان به ارمغان بیاورد. این را هم نمیدانند که میتوانند به جای خرید طلای فیزیکی از بازار طلا، برای خرید واحدهای صندوق طلا در بازار سرمایه اقدام کنند. نوسانهای صندوقها تقریباً مشابه نوسانهای بازار طلاست؛ بسته به اینکه در شمش سرمایهگذاری کردند یا در گواهی سپرده سکه. همچنین ابزارهای دیگر مثل صندوقهای اهرمی که میتواند برای سرمایهگذاران ریسکپذیر مناسب باشد.
وی میگوید: در انتها برنامه عملیاتی برای سرمایهگذاران ارائه میدهم؛ توصیه میکنم ریسکهایی که شما به عنوان سرمایهگذار با آن مواجه هستید را لیست کنید، همچنین ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک موجود و ریسکهای احتمالی آینده در بازار سرمایه و اقتصاد کلان را نیز لیست کنید و با توجه به در نظر گرفتن ریسکها و سبد داراییها و هزینه و درآمدهای خودتان تصمیم بگیرید چه سبدی را برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه تنطیم کنید. پیشنهاد کلی من این است ترکیبی از صندوقهای درآمد ثابت و صندوقهای طلا و همچنین سهام در سبد خودتان داشته باشید. قاعدتاً در انتخاب سهام، هم به سهام ریالی و هم به سهام ارزی توجه داشته باشید.
نظر شما