با اینحال هنوز بسیاری از افراد ذکور تصور میکنند خدمت سربازی هیچ فایدهای برای آنها ندارد و با این کار فقط دو سال عمرشان هدر میرود.
از سوی دیگر خیلیها هم این روزها را فرصتی برای خودسازی جوانان میدانند. شاید عبارت «بره سربازی مرد میشه» را شنیده باشید که معمولاً در واکنش به برخی جوانان سر به هوا، بیانضباط، بیمسئولیت و ویژگیهایی مشابه بهکار میبرند.
هفته دفاع مقدس و مناسبت روز سرباز فرصت خوبی است تا سربازان، خود از فرصتهای این روزها بگویند.
برای دیگران شاخ شود، شاخش را میشکنند
سربازی که در حال عبور از روبهروی ستاد مهندسی ارتش جمهوری اسلامی در خیابان فاطمی تهران است به ما میگوید: سربازی سختیهای زیاد و خاصی دارد. سختیهایی همراه با تجربههای تلخ و شیرین که بیتردید برای آینده مفید است.
او که متولد شهرستان علی گودرز استان لرستان است و آخرین ماه خدمت سربازی را میگذراند، به فکر ماندن در ارتش پس از پایان خدمت است و ادامه میدهد: سربازی اگرچه در ابتدا کمی سخت به نظر میرسد اما با حضور آدم در پادگان کمکم این حس از او دور میشود. سربازی اتفاق خوبی است. خیلی چیزها به آدم یاد میدهد. مثلاً روابط اجتماعی افراد را قویتر میکند، صبر و تحملشان را زیاد میکند، افراد را منظم و منسجم بار میآورد، جلو غرور کاذب آدمها را میگیرد و درواقع به آدم ها میفهماند اگر برای دیگران شاخ شود، شاخ او را میشکنند.
وی با اشاره به اینکه سربازی، برای آدمها مشکل جدی ایجاد نمیکند، میافزاید: یعنی اینگونه نیست که بگوییم سربازی فرصت رشد و پیشرفت را از آدم میگیرد. اگر آدم توانمند باشد، همیشه برایش فرصت پیشرفت وجود دارد. به هرحال اگر منطقی به قضیه نگاه کنیم تأمین امنیت سرزمین و دفاع از جان، مال و ناموس مردمانش یک ارزش و فرصت تلقی میشود. ضمن اینکه برخی در مدت سربازی مهارتهای خاصی را یاد میگیرند که پس از دوره خدمت هم میتوانند همان کار را ادامه بدهند و موفق شوند. مثلاً خودم در این دوره، تعمیرات برق خودرو را تا حد زیادی یاد گرفتهام؛ بهطوری که الان میتوانم با آن کسب درآمد کنم.
این سرباز در خصوص رفتار پرسنل رسمی یا کادر ارتش با سربازان هم میگوید: رفتار کادریها با سربازها مناسب و در چارچوب مقررات است و مشکلی خاصی در این زمینه نداریم؛ مگر اینکه سرباز، خودش رفتاری کند که موجب تذکر و تنبیه انضباطیاش شود. وضعیت پادگان به لحاظ خورد و خوراک هم خیلی خوب است؛ اما حقوق سربازها متناسب با نیازشان نیست. مثلاً خودم به عنوان سرباز مجرد که در منطقه غیرعملیاتی حضور دارم ماهیانه ۵میلیون و ۴۶۰ هزار تومان حقوق میگیرم که با توجه به دوری خانه از محل خدمتم اصلاً پاسخگو نیست. البته سربازهای متأهل و یا آنهایی که در مناطق عملیاتی خدمت میکنند حدود ۷ تا ۱۱میلیون تومان حقوق دریافت میکنند که با توجه به شرایط، کفاف نیازهایشان را نمیدهد.
این سرباز لرستانی، حضور در طرح آزمایش گردان را بهترین خاطره دوره خدمت عنوان میکند و میگوید: در دو هفته اجرای این طرح با انواع مختلف سلاحهای رزمی آشنا شدم و حتی با بسیاری از آنها تیراندازی کردم که واقعاً برایم لذتبخش بود.
خدمت سربازی خالی از فرصتسوزی نیست
جوانی که لباس دژبانی ارتش به تن دارد و ساکن اکباتان تهران است در پاسخ به قدس میگوید: چاره ای جز انجام خدمت سربازی نیست. اگر سربازی اختیاری باشد خیلی بهتر است، چون در این صورت احساس مفید بودن میکند و در مواجهه با سختیهای این دوره کمتر احساس ناکامی یا سرخوردگی دارد.
وی که به خاطر مشکلات شخصی دوبار اقدام به فرار از خدمت سربازی و پادگان کرده است، میافزاید: برخی رفتارهای غیرمنطقی درجهداران موجب کاهش عزت نفس و همبستگی اجتماعی سربازها میشود.
این سرباز اگرچه معتقد است خدمت سربازی خالی از فرصتسوزی برای بعضی افراد نیست، ام میگوید: البته سربازی چندان مانع پیشرفتم نشده چون من عصرها به مرخصی میروم و این فرصت را دارم که به امور موردنظرم بپردازم؛ اما خیلیها چنین شانسی ندارند و در نتیجه دچار مشکل میشوند. مثلاً یکی از دوستان دژبان صرفاً بهخاطر انجام خدمت سربازی مجبور شد کارش را در یک شرکت تولیدی معتبر از دست بدهد و خیلی بعید است دوباره در آن شرکت جذب شود.
با اینحال معتقدم خدمت سربازی جدا از وقتشناسی، نظم و انضباط، به افراد احساس استقلال میدهد. حتی موجب میشود آدم بیش از گذشته قدر خانواده را بداند. مثلاً خودم اگر ساعت۲ صبح باشد و پدرم انجام کاری را بخواهد، بدون هیچ چون و چرا آن را میپذیرم، در حالی که قبلاً برایش بهانه میآوردم؛ در مجموع الان خانواده و اطرافیانم را بیشتر درک میکنم. ضمن اینکه به سحرخیزی عادت کرده و به نقش انضباط در امور پی بردهام.
وی سپس به مهمترین خواستههایش اشاره میکند و میگوید: جدا از موضوع افزایش حقوق، مهمترین خواسته من و بیشتر سربازها دو چیز است؛ اول کاهش مدت خدمت سربازی از ۲۱ماه به ۱۸ ماه و دومی بخشیده شدن بخشی از اضافه خدمت سربازانی که مشغول خدمت هستند. مثلاً خودم اعزامی ۱ آبان ۱۴۰۱ هستم و چون دو بار به خاطر مشکلاتی که داشتم از پادگان فرار کردم، چند ماه اضافه خدمت خوردم و باید تا اردیبهشت سال آینده خدمت کنم، درحالی که دوستان همدورهای من مرداد امسال ترخیص شدهاند.
وی در پاسخ به اینکه چه خاطرهای از دوره سربازی دارد، میگوید: یک روز نگهبان خودروهای پرسنل بودم. آسمان بدجوری بیقرار شده بود. همزمان هم طوفان بود و هم صاعقه. صدای رعد و برق واقعاً وحشتناک بود. ناگهان یکی از این رعدوبرقها به ساختمان خیابان روبهروی پادگان اصابت کرد و موجب آتشسوزی و تخریب قسمتهایی از آن شد. به همین خاطر آن روز تا صبح فردایش نگهبانی را حذف کردند تا جان سربازها به خطر نیفتد. رعد و برق اگرچه یک ساختمان را تخریب کرد اما موجب حذف ۲۴ساعت نگهبانی من و دوستانم شد که خیلی کیف داد.
فرماندهان ردههای میانی فشار مضاعف وارد میکنند
جوانی که لباس نیروی انتظامی به تن دارد و در حال عبور از محدوده کلانتری انقلاب تهران است هم به قدس میگوید: سربازی اگرچه سختیهای زیادی دارد اما لذتبخش هم است. آدم در این دوره تجربههای زیادی کسب میکند. مثلاً خودم در کلانتری و یا وقتی به دادسرا و یا دادگاهها میروم، میبینم چگونه بعضی افراد و خانوادهها بهخاطر بعضی مسائل کوچک و بزرگ، کارشان به جدایی و زندان و حتی قصاص کشیده میشود. شاید تجربهای که به صورت مستقیم از این روزها کسب کردهام هرگز با خواندن و تماشای دهها کتاب و فیلم بدست نمیآمد. ضمن اینکه در سربازی با افراد و خرده فرهنگهای مختلف آشنا میشوم؛ با افرادی که هر یک از اقوام و مناطق مختلف کشور هستند.
وی با اشاره به اینکه سربازی گاهی موجب فرصتسوزی میشود، میافزاید: خودم تا پیش از اعزام به خدمت در کار ارز دیجیتال بودم. اما الان نمیتوانم در این حوزه فعالیت و کسب درآمد کنم. البته این امر، موقتی است، چون به محض پایان دوره خدمتم باز به کار سابقم برمیگردم؛ اما به هرحال تا حدود دو سال نمیتوانم از این محل درآمدزایی داشته باشم. این اتفاق البته به شکلهای مختلف شاید برای خیلی از سربازان هم بیفتد.
وی فضای اخلاقی کلانتری محل خدمتش را مناسب توصیف میکند و میگوید: تعداد سربازها خیلی زیاد نیست. کادریها هم چارچوبهای اخلاقی را رعایت میکنند. از سوی دیگر ما سربازها هم با یکدیگر آشنا هستیم و کار میکنیم. یعنی تا حدی جو صمیمانهای میان ما حاکم است به همین خاطر کمتر دچار دلتنگی و افسردگی میشویم یا کمتر اتفاق میافتد سربازها از سر لجبازی زیرآب همدیگر را بزنند.
این سرباز تبریزی هم در پایان به خاطرهای اشاره میکند و میگوید: صبح اولین روز تیر امسال بود که من و دوستم به خاطر خستگی زیاد پس از نگهبانی، تصمیم گرفتیم به جای حضور در صبحگاه به نمازخانه برویم و در آنجا بخوابیم. همین کار را کردیم اما وقتی حضور و غیاب کردند متوجه نبودنمان شدند بنابراین کار ما به دفتر افسر نگهبان کشیده شد. جالب آنکه وقتی جناب سروان میخواست برای ما قرار بازداشت صادر کند خبر خوشایندی دریافت کرد و بعد هم دفتر را به ما سپرد و خودش آنجا را ترک کرد. اینطور بود که نه تنها بازداشت نشدیم و اضافه خدمت نخوردیم بلکه تا برگشتن جناب سروان از تنقلات و میوههایش خوردیم و خیلی هم خوش گذشت.
نظر شما