ایشان جمعبندی و نتیجه تمام مباحث گذشته در رابطه با هوای نفس را با ذکر آیهای از قرآن مجید و فرازی از دعای صباح تبیین کرد. جامع تمام هواهای نفسانی در آیه 20 سوره حدید ذکر شده است که عبارتند از: 1. لعب به معنای بازی؛ 2. لهو یا سرگرمیهایی که انسان را از حقیقت باز میدارد؛ 3. زینت، یعنی به فکر داراییهای آنچنانی بودن؛ 4. تفاخر به یکدیگر؛ 5. تکاثر یا افزونطلبی در اموال و اولاد. آیه شریفه در انتها میفرماید: «وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛ زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.» واقعیت دنیا بهرهها و لذتهایی است که انسان را فریب میدهد؛ جوانی، سلامتی، نورانیت، معنویت، خدا، قیامت و عشق به اولیای الهی را از انسان میگیرد و میشود هوای نفس و غرور و جهنم دائمی او؛ چنانکه در فرازی از دعای صباح بر جری بودن مرکب هوا و هوس در برابر خداوند که منعم و مولای اوست اشاره شده است.
این استاد اخلاق در توضیح عبارت «تَعَاطِی الْکُلْفَةِ»، واژه «کلفة» را امری عنوان کرد که انسان برای به جا آوردن آن، خود را بیجهت به سختی و زحمت بیندازد. سپس با تأکید بر اینکه چنین امری خواست و مطلوب خداوند نیست؛ چنانکه بارها فرمود: «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ خدا هیچ کس را جز به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکند.» (آیه 286 سوره بقره و آیات دیگر)، به یک اصل واحد درباره تمام ادیان الهی اشاره کرد و گفت: همه انبیا اعلام کردند که برای رنج و مشقت مردم نیامدهاند، بلکه برای لذت بردن از دین و معارف والای آن و جنبههای معنوی و مادی آمدهاند. این معلمان الهی در جهت دعوت خود و بیان احکام و دستورات اخلاقی و انسانی، هیچ مزدی از مردم درخواست نکردهاند. اگر هم اجری خواستند، پیروی از ائمه(علیهم السلام) بوده که به نفع خود مردم است. بنابراین همان طور که در دین و زندگی انبیا تکلّف و اجبار نیست، در امور زندگی شخصی ما نیز نباید تکلّف وجود داشته باشد که این خلاف شرع است.
نظر شما