در این صحن و سرا گنبدی طلایی به همراه دو گلدسته از جنس رنگ و روغن وجود دارد که بر پیشانی ایوان شمالی صحن آزادی نشسته است.اثری که هرچند نفیس نیست اما بدون تکرار است.
هنرمندانی که زمینی شدهاند
میگویند از حکمت هنرمندان دوره تیموری و صفوی بود که بیشتر کاشیهای حرم مطهر و نقش و نگارهای نشسته بر آنها نقوشی تداعیگر بهشتی در آسمان هستند. بهشتی که در پسزمینه لاجورد و آبی فیروزهای کاشیها به دست هنرمندان این دورهها ماندگار شده و امروز نیز مانا و ماندگار پیش چشم زائران است. بهشتی که در بناهای دوره قاجار رنگ عوض کرده و زردها و سرخها آمدهاند تا جای باغهای بهشتی را بوستانهای زمینی بگیرند. تغییری که برخی آن را زیر سر فرنگی مآبی شاهان قاجار میدانند و عدهای معتقدند هنرمند این دوره خود و اثرش از آسمان فاصله گرفته است. هر کدام باشد، نتیجه این تغییر و تحول وجود نقشهایی انسانی و حیوانی و درختچهها و گل و گلدانهایی با رنگوبویی آشنا بر تن کاشیهای دوره قاجار است که بیشتر آن را ما امروز در صحن آزادی که ساخته و پرداخته این دوره است، میبینیم.
باغهای زمینی بر دل کاشیهای آسمانی
بسیار شنیده و میدانیم صحن آزادی در ابتدا جزو مجموعه باغهایی در گرد حرم مطهر بود. باغی پوشیده از درختهای میوه که بیشترشان وقف زائران بود و در زمان صفویه به باغ پایین پا شهرت داشت. چون جغرافیای حرم مطهر رضوی اسم و رسمش با ادب و ارادت به صاحبش شکل گرفته است و از آنجایی که این باغ در سمت شرقی روضه منوره قرار گرفته بود، به این بخش از قدیم پایین پای حضرت میگفتند. در اطراف این باغ مردم خانه ساخته بودند و دکانهایی هم در آن بوده است. باغی که همه درختانش درخت میوه بودند و کسانی که به حرم مطهر مشرف میشدند تا زیارتی بجا آوردند، میتوانستند زیر سایهشان بنشینند و میوهای نیز بخورند؛ مردم، درختها، دکانها، خانهها و امام رضا(ع) همه دور هم جمع بودند. مکانی که در دوران قاجار به دستور فتحعلی شاه تبدیل به صحن میشود. روی همین حرف و حدیث است که میتوان همه نقدها و نظرها درباره هنرمندان این دوره را کنار گذاشت و احتمال داد آنچه از نقش و نگار به مدد کاشیهای هفترنگ دوره قاجار بر تن این صحن نشسته، در تلاش برای بازنمایی همان باغ و بستان و زائرانش بودهاست.
کاشیهای صحن آزادی واقعیتر شدهاند
باغ و بستانی که در این صحن بر زمینه زرد و سرخ کاشیها شکل گرفته، از خلوت و تمرکز به سمت رنگ و لعاب رفته است. با نگاه به کاشیهای این صحن میتوانیم تمایل و توجه نقاشان این دوره به کارهای رئال و واقعگرایانه را ببینیم. اسلیمیهای صحن انقلاب از خاک نمیروید از داخل یک گل میروید؛ یعنی از سرشاخه یک اسلیمی دیگر میروید و این نشانه بیانتهایی جهان، پیچیدگی انسان، تعالیخواهی و تکامل انسان و حرکت او به سمت خداست. ولی چنین مفهومی را دیگر در دوره قاجار یعنی کاشیهای صحن آزادی نمیبینیم، بلکه اسلیمی یا از داخل گلدان آمده بیرون یا از پشت توده خاک. یا نقش اژدها در این صحن کاملاً تقلیدی است و حکمت آن مدنظر هنرمند نبوده است.
تابلویی بر پیشانی ایوان
در میان این نقوش، یک قاب نقاشی رنگ روغن با منظره حرم مطهر نیز در بالای در ورودی ایوان شمالی صحن آزادی وجود دارد که به طور کامل نشان دهنده واقعگرایی این صحن و تفاوتش با صحن عتیق است. دورنمایی از گنبد به همراه دو گلدسته که میتواند مخاطب را غافلگیر کند. این نقاشی که در سال 1342 شمسی تصویر شده است، هنر دست محمد حسن بیوکی (رضوان ) هنرمند معاصر است و اگر چه از نظر تکنیک و اجرا شاخص نیست، اما به عنوان یک نقاشی رنگ و روغن منظره در هیچ جای حرم مانند ندارد. این تابلو در پایین مقرنسهای ظریف زیر طاق، وسط قابچههای گچی نقاشی شده با طرحهای اسلیمی و ختایی، قرار گرفته است. تصویر اصلی در مرکز تابلو و داخل یک قاب دایرهای قرار گفته است. تصویر دورنمای گنبد و گلدستهها و بخشی کلاه فرنگی اطراف آن بر زمینه سفیدی نشسته در این دایره است و در اطرافش چند پرنده داخل گل و برگ و چند پرنده بر لبه قاب دایرهای نشستهاند. دو لچکی کوچک نیز در بالای قاب اصلی دیده میشود. این تصویر به مرور زمان فرسوده شده و قسمتهایی از رنگهای آن ریخته است. در زیر این طرح امضای هنرمند به چشم میخورد: «به قلم رضوان 1382قمری».
خبرنگار : آزاده خلیلی
نظر شما