تحولات منطقه

ذات زندگی امروزی جوری است که گاهی فکر می‌کنید کلی برنامه و هدف برای زندگیتان دارید، اصلاً فرصت سر خاراندن ندارید، هزارتا کار مانده که باید انجام دهید اما آیا شده برای یک‌بار با خودتان فکر کنید با این سبک و سیاق کارکردن دارید زندگیتان را تلف می‌کنید؟

نشانه‌های به فنا رفتن! / نگذارید روزمرگی‌ و بی‌هدفی زندگیتان را نابود کند
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

حوالی امروز: ذات زندگی امروزی جوری است که گاهی فکر می‌کنید کلی برنامه و هدف برای زندگیتان دارید، اصلاً فرصت سر خاراندن ندارید، هزارتا کار مانده که باید انجام دهید، هزارجور طرح و برنامه دارید، آدم‌های زیادی هستند که باید ببینید و فرصت این کار را ندارید و... لطفاً چند لحظه تأمل کنید... آیا شده برای یک‌بار با خودتان فکر کنید با این سبک و سیاق کارکردن دارید زندگیتان را تلف می‌کنید؟ 

روزهای مثل هم
البته شیوه‌های تلف کردن روزها و به فنا دادن زندگی فقط به نمونه‌ای که بالاتر گفتیم ختم نمی‌شود. گاهی هم این جوری است که صبح از خواب بیدار می‌شویم، به کارهای روزانه می‌رسیم، سر کار می‌رویم، غذا می‌خوریم و استراحت می‌کنیم. فردا روز از نو روزی از نو. یعنی روزها و کارهایمان هیچ فرقی با روز قبل ندارند. همان مصداق فرمایش حضرت علی(ع) که: «هرکس دو روزش مانند هم باشد قطعاً زیانکار است». حالا ببینید اگر هر روز، بدون رؤیا و برنامه از خواب بیدار شویم، دور خودمان بچرخیم، کاری برای انجام دادن پیدا نکنیم، زمانی را پای تلویزیون بگذرانیم، مدتی در شبکه‌های اجتماعی پرسه بزنیم و... چقدر زیانکار خواهیم بود!
پایگاه «سواد زندگی» در مطلبی مفصل، چهار نشانه را به عنوان هشدارهایی معرفی می‌کند که اگر در روزهایتان رد و نشانی از آن‌ها می‌بینید، معنی‌اش این است که دارید عمر و زندگیتان را به هدر می‌دهید.
نخستین نشانه زمانی است که متوجه شوید دارید «وقتتان را صرف چیزهایی می‌کنید که هیچ دستاوردی برایتان ندارند».
البته اشتباه نکنید همه ما گاهی نیاز داریم که کمی از تعهدات و مسئولیت‌های حرفه‌ای روزانه‌مان فاصله بگیریم و به قول معروف کمی به خودمان اوقات فراغت بدهیم. حتی گاهی لازم است که اصلاً هیچ کاری نکنیم و کمی استراحت کنیم، اما اگر این نیاز تبدیل به یک رویه و سبک غالب در زندگیمان بشود آن وقت به سمت تلف کردن زندگی و عمرمان حرکت می‌کنیم. اگر بهانه‌تان برای حضور دائمی در فضای مجازی، دوستانتان هستند راه‌های دیگری هم برای به اشتراک گذاشتن وقتتان با هم پیدا می‌شود. به جای گوشی، چت و... دورهمی‌های مفید دوستانه داشته باشید. یک میهمانی ساده در خانه ترتیب بدهید و تمام شب را به صحبت‌های درست و حسابی درباره زندگیتان بگذرانید. جایگزین‌هایی انتخاب کنید که به شما امکان می‌دهد روابط خود را بهبود ببخشید و زندگی فعال‌تری داشته باشید.
کلاهتان را قاضی کنید
نشانه دوم را درصورتی متوجه می‌شوید که بنشینید، کلاهتان را قاضی کنید و ببینید چند وقت است که نه مهارت تازه‌ای کسب کرده‌اید، نه چیز جدیدی یاد گرفته‌اید و نه توانایی‌هایتان را ارتقا داده‌اید. 
شاید باور نکنید اما دانشمندان می‌گویند انسان‌ها برای یادگیری چیزهای جدید برنامه‌ریزی شده‌اند. همواره به خودتان در هر سنی فرصت یادگیری و رشد بدهید، کسب هر مهارتی که اندک علاقه‌ای به آن داشته باشید به شما احساس رضایت و خرسندی می‌دهد.
در کسب مهارت‌های جدید علایق خود را بشناسید. از این شاخه به آن شاخه نپرید و بریده بریده هر چیزی را نصفه‌نیمه رها نکنید.
لازم نیست در همه هنرها و مهارت‌ها دستی داشته باشید. اگر تنها یک مهارت را به نحوی یاد بگیرید که بتوانید به کس دیگری آن را آموزش دهید، عالی است و همین کفایت می‌کند. پیشنهاد می‌کنیم اگر فعلاً هیچ ایده‌ای ندارید از انجام بازی‌های فکری غافل نشوید بازی‌های فکری نرمش فکری و ذهنی هستند و یقین داشته باشید به‌زودی کمک می‌کنند تا ایده جدیدی برای رشد و پیشرفت پیدا کنید. مطالعه هم بد نیست. بیشتر از نشستن پای تلویزیون، رمان و داستان بخوانید. کمترین فایده‌اش این است که جلو اعتیاد به تلویزیون نگاه کردن‌های بی‌هدف را می‌گیرد. 
نشانه سوم را وقتی متوجه می‌شوید که به اظهارنظرها، نصیحت‌های بی‌مورد و حرف‌های منفی‌بافانه‌تان دقت کنید! یعنی اگر حس کردید همیشه کلامتان از عبارت‌های منفی و یأس‌آلود تشکیل می‌شود بدانید سبک زندگیتان دارد به فنا رفتن نزدیک می‌شود. 
 اگر می‌خواهید زندگیتان را خراب کنید، منفی‌بافی مطمئن‌ترین راه است! اگر این منفی‌بافی در مورد خودتان باشد که چه بهتر! یقین بدانید در کوتاه‌ترین مدت مدال تخریب زندگی و عمر نصیبتان می‌شود!
امان از سرگشتگی
وقتی با چالش و مانعی روبه‌رو می‌شوید اگر پیشاپیش خود را شکست‌خورده بدانید، شکستتان قطعی است. اگر بر این باور باشید که با وجود موانع بزرگ، توانایی شما در حدی است که از آن‌ها گذر کنید، شانس هم به شما رو می‌آورد.
البته که جنگیدن برای رفع مشکلات آسان نیست، زیرا همیشه آگاهانه نیست. البته که وادادن آسان‌تر است، اما کاری که باید انجام دهید این است به آنچه می‌گویید توجه کنید و کم‌کم تلاش کنید منفی‌بافی را از فکر و سخنتان دور بریزید.
اما نشانه آخر... کمی در حال و احوالتان درنگ کنید. ۱۰ سال دیگرِ خود را چگونه تصور می‌کنید؟ دوست دارید تا ۱۰ سال دیگر اگر عمری باشد، به کجا رسیده باشید، چه کارهایی را انجام داده باشید؟ چه منابعی را در اختیار داشته باشید؟ شده تاکنون جدی به این مورد فکر کنید؟ درست فهمیدید؛ داریم درباره ابتلا به «بی‌هدفی» و سرگشتگی حرف می‌زنیم.
توجه داشته باشید مرز بسیار باریکی میان اینکه «در گذشته نمانیم، حال را دریابیم و خیلی درگیر آینده نشویم» با اینکه «از گذشته بیاموزیم، به فکر فردا باشیم و اکنون را از دست ندهیم» وجود دارد. خیلی‌ها هستند وقتی پای تحلیل وقت و عمر وسط می‌آید، احساس پوچی می‌کنند، چرا؟ چون حس می‌کنند هیچ هدفی برای دستیابی نداشته و ندارند.
هرگز برای هدف‌دار زندگی کردن یا انتخاب هدف دیر نیست. از هدف‌های کوچک و معمولی شروع کنید. لازم نیست از همین حالا و مستقیم برای هدفی که ۱۰ سال دیگر می‌تواند دست‌یافتنی باشد تلاش کنید. نردبان را باید پله پله بالا بروید. نردبان متناسب با زندگیتان را پیدا کنید، پله‌هایش را بشمارید و فعلاً به پله اول فکر کنید.   

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.