سکینه تاجی: گفتیم صهیونیستها پیش از اینکه بمبهای چندین تنی آمریکایی را روی سر مردم لبنان بریزند، با بمبهای مسموم رسانهای سراغ روحیه، اراده و وحدت مردم لبنان آمده بودند. آنها امید بسته بودند که عملههای رسانهایشان ضمن اینکه افکار عمومی را برای حمله اسرائیل به لبنان آماده میکنند، مطالبه «ما جنگ نمیخواهیم» را سرِ زبان موافقان و مخالفان حزبالله بیندازند.
بمبهای آمریکایی توانستند خانه و کاشانه مردم را روی سرشان آوار کنند، اما انگار کمک کردند شایعهها و مطالبهسازیهای دروغین، به جای ویران کردن امید و روحیه مردم، بنای وحدت و مقاومت را محکمسازی کند. در بخش دوم این مطلب، «محسن اسلامزاده» وفاق و همدلی میان لبنانیها پس از حملات رژیم صهیونیستی را روایت میکند.
مهاجران
اسلامزاده روز اولی که به بیروت رسید در دفتر کار همان دوستی که برای ساخت مستند دعوتش کرده بود ساکن شد. منتها با به هم ریختن اوضاع وقتی رفتهرفته به ساکنان این دفتر اضافه شد، آقای مستندساز هم مجبور شد آنجا را ترک کند. دوستان و آشنایانی که خانههای خود را در بمباران از دست میدادند به اجبار به این دفتر کوچ میکردند.
اسلامزاده میگوید: «این اواخر طوری شد که فضای این دفتر کوچک را به دو قسمت زنانه و مردانه تقسیم کرده بودند و درواقع چند خانواده در اینجا زندگی میکردند. در میان میهمانان جدید دفتر، با پیرمردی همصحبت شدم که میگفت به خانه همسایه ما حمله شد... ما فقط فرصت کردیم از خانه خارج شویم... وقتی بیرون آمدیم، خانه خودمان را هم زدند... من خواستم دلداریاش بدهم، با او همدلی کنم، بنابراین گفتم شما قهرمان هستید... نگران نباشید... انشاءالله این اوضاع هرچه زودتر درست میشود... واقعاً سخت است جلو چشمانت خانهات خراب شود.
اما پیرمرد با صبر و آرامشی شگفتانگیز به من گفت: ما داریم به وظیفه خودمان عمل میکنیم! حقیقتاً خیلی جا خوردم. هیچ گلایه، شکایت و ناراحتی در لحن پیرمرد نبود. در روزهای بعد دیدم شرایط آوارگان هر روز سختتر شد. مردم در بخشهایی از بیروت در مساجد و حتی کنار خیابانها میخوابیدند. خیلیها هم به شهرهای شمالی و دیگر نقاط مهاجرت کردند».
وقتی سیل مهاجران و آوارگان به سمت شهرهای شمالی لبنان روانه شد اسلامزاده هم تصمیم گرفت به «طرابلس» دومین شهر بزرگ لبنان برود تا از نزدیک اوضاع اجتماعی شهر را ببیند و شاهد برخورد افراد دیگر شهرها با مهاجران باشد که میبیند در ورودی شهرهای مختلف، مردم مشتاقانه برای استقبال از مهاجران میآیند و هرچه دارند را برای خوشامد و پذیرایی میآورند.
به قصد تبرک
اسلامزاده میگوید: «خانمی را دیدم ایستاده بود و فقط چند آب معدنی کوچک و یک بسته بیسکویت که داشت را برای پذیرایی گذاشته بود... شاید همه توانش همین بود... این پذیرایی آنقدر ساده و خالصانه بود که من به قصد تبرک، کمی از آن را برداشتم... دوربینهای ما صحنههای نابی را از همدلی مردم در مسیر شهرهای شمالی ثبت کردند. باورش سخت بود در شهری مثل طرابلس که جزو فقیرترین شهرهای لبنان است و بیشتر جمعیت هم از اهل سنت هستند بتوان شاهد چنین همدلیهایی بود...
در بدو ورود به این شهر ابتدا به منطقه شیعهنشین رفتم. یکی از اصلیترین مساجد این منطقه کار ساماندهی مردم و آوارهها را به عهده گرفته بود. مهاجران به اینجا میآمدند و افرادی مسئول این بودند که تعیین کنند هر خانواده به کجا برای سکونت برود. خیلی از مردم شهر درهای خانههای خود را باز گذاشته و به آوارگان پناه میدادند و اغلب چند خانواده در یک خانه با هم زندگی میکردند. یکی دیگر از نکات جالب برای من این بود که برخی از جمعیت اهل سنت این شهر که بعضاً اختلافهایی هم با حزبالله داشتند در پذیرفتن مهاجران با دیگران همراه شده بودند. حتی مسیحیان ساکن طرابلس مدرسههای خود را به مکانی برای سکونت شیعیان جنوب لبنان اختصاص داده بودند».
اسلامزاده از فیلمی حرف میزند که در فضای مجازی پرتکرار شده بود و در آن یکی از علمای اهل سنت طرابلس در حال استقبال از شیعیان مهاجر بود. اما تجربه خود او این بود که در نمازجمعه یکی از شهرهای شمالی توصیه همدلانه امامجمعه اهل سنت را شنید که به نمازگزاران میگفت: «والله حرام است اگر حالا که مردم جنوب به شهرهای ما پناهنده شدند اجاره خانهها را بالا ببرید... من توصیه میکنم با خدا معامله کنید خانهها را رایگان در اختیار مهاجران و آوارهها بگذارید ولی اگر نمیتوانید لااقل به قیمتهای قدیم بلکه کمتر بسنده کنید».
صبح نزدیک است
خاطرات و روایت اسلامزاده را میشنوم و آنها را با فیلمها و خبرهایی که از شهرکنشینان مناطق اشغالی با وجود سانسور شدید رسانهای به جهان مخابره شد مقایسه میکنم. اوضاع صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی، دقیقاً برعکس است.
یعنی جنگ شاید کوچکترین وفاق و همدلی را میان این ساکنان ایجاد نکرده که هیچ، با هر نوع چالش و اتفاقی که منجر به برهم خوردن نظم عمومی و آرامش روانی صهیونیستها شود، به سرعت واکنشهای شدیدی علیه دولت اسرائیل به همراه خواهد داشت. غاصبان شهرکهای شمالی هم خانههای خود را ترک و به اجبار به قسمتهای مرکزی و جنوبی اسرائیل رفتهاند اما فرقشان با مهاجران و آوارگان لبنانی این است که آنها اصلیترین مخالفان و معترضان به وضع موجود در سرزمینهای اشغالی هستند.
آنها شاکی و ناراضی و وحشتزدهاند. به راهی آمدهاند که هیچ آینده روشنی برای خود تصور نمیکنند... برگشت یهودیان ساکن در اراضی اشغالی به کشورهای مبدأ و حجم مسافرانی که در فرودگاههای سرزمینهای اشغالی منتظر خروج هستند، همه نشاندهنده تفاوت رفتاری مردم هر یک از این نواحی است. مردمی که در فلسطین و لبنان زیر آتش جنگ روزگار میگذرانند اما عاشقان خستگیناپذیر وطنشان هستند. مردمی که با وجود هزاران شهید و زخمی در فاصله ۷ اکتبر۲۰۲۳ تا کنون نه تنها لب به شکوه نمیگشایند که صبح و شب حتی زیر رگبار گلوله و صفیر موشکها قرآن زیر لب زمزمه میکنند و دعاگوی پیروزی رزمندگانشان در جبهه مقاومتاند. آنها ایمان دارند صبح نزدیک است و خداوند وعده داده که زمین، ارثیه بندگان صالح او است.
نظر شما