این سند با هدف ارتقای کیفیت آموزش و پرورش و پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان در دنیای امروز، تلاش دارد ویژگیها و شایستگیهای لازم برای تربیت انسانهای متعهد و آگاه را مشخص کند. مسئولان و کارشناسان بر این باورند توجه به خواستهها و نیازهای دانشآموزان میتواند به کاهش آسیبها و افزایش بهرهوری آموزشی منجر شود. در واقع، این سند در پی ایجاد بستری مناسب برای رشد هویتی و اجتماعی دانشآموزان است تا آنان بتوانند با اعتماد به نفس و توانمندیهای لازم در جامعه مشارکت فعال داشته باشند.
دانشآموزان به این شایستگیها دست پیدا کنند
سوسن کشاورز، یکی از تدوینکنندگان سند تحول آموزش و پرورش با بیان اینکه اساساً روی سخن سند تحول آموزش و پرورش با دانشآموزان است، به خبرنگار ما میگوید: موضوع اصلی، تربیت انسان است و آن انسان موردنظر در نظام آموزش و پرورش که تمامی سیاستگذاریها و برنامهریزیها معطوف به او بوده، دانشآموز است. بنابراین دلیل اینکه در محتوای اسناد تحول، از چیستی و چرایی تربیت و همچنین چگونگی تربیت سخن گفته میشود، این است ببینیم به دنبال تحقق و دستیابی به چه دانشآموزی، با چه ویژگیها و خصوصیاتی هستیم. در تعریف تربیت که به ماهیت آن نیز اشاره میکند، به دنبال این هستیم که بگوییم مربیان سطوح مختلف، چه اقداماتی باید انجام دهند تا دانشآموزانشان تربیت شوند.
در محتوای سند تحولی، چند کلیدواژه اساسی مطرح شده که یکی از آنها به هدف از تربیت، تکوین و تعالی هویت دانشآموزان اشاره میکند. در واقع لازمه تحقق این هدف آن است دانشآموزان به شایستگیهایی دست پیدا کنند و یکی از مفاهیم کلیدی محتوای تحولی، بحث شایستگی است.
او در ادامه بیان میکند: این شایستگیها به چند دسته تقسیم میشوند؛ شایستگیهای پایه و شایستگیهای خاص. شایستگیهای پایه مجموعه صفات، خصوصیات و ویژگیهایی است که همه متربیان و دانشآموزان باید حد نصابی از آن را داشته باشند. شایستگیهای خاص نیز بیانگر این است که با نظر به علایق، تفاوتهای فردی و زمینههای خاصی که در هر یک از دانشآموزان است، خودشان علاقهمند به شکلگیری هویتشان در این زمینهها باشند. بنابراین در اسناد تحولی یک هویت مشترک و هویت خاص را تعریف کردیم. اساساً هدف نهایی موردنظر در نظام تربیت که در اسناد تحولی مطرح شده، این است که با تکوین هویت مشترک و هویت خاص، دانشآموزان بتوانند به هدف غایی تربیت که حیات طیبه است دست پیدا کنند. حیات طیبه ابعاد مختلفی دارد که شامل بعد فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی بوده و همچنین دربردارنده مجموعه بینشها، نگرشها، گرایشها، باور، اراده و عمل میشود. لازمه تحقق حیات طیبه در مدارس و نظام تربیت این است دانشآموزان به حد نصابی از شایستگیها در ذیل ساحتهای اساسی تربیت دست پیدا کنند. همچنین ساحتهای اساسی دارای ۶ بعد هستند که شامل ساحتهای تربیت اعتقادی- اخلاقی، تربیت اجتماعی- سیاسی، تربیت اقتصادی- حرفهای، تربیت علمی- فناوری و ساحت تربیت زیباشناختی- هنری میشوند. درواقع متناسب با آنچه در سند تحول آمده، اگر دانشآموزان بتوانند شایستگیهای پایه و خاص را در راستای دستیابی به حد نصابی از شایستگیها در ذیل هر یک از این ساحتهای تربیتی کسب کنند، هویتشان تکوین و تعالی پیدا میکند و زمانی که این هویت فردی و جمعی تکوین پیدا کرد، زمینه دستیابی آنها به حیات دنیوی و اخروی فراهم میشود.
تکوین هویت انسانی دانشآموزان در سند تحول
کشاورز درخصوص اینکه یکی از موضوعاتی که در سند تحول آموزش و پرورش به آن اشاره شده تکوین و تعالی جنبههای انسانی هویت دانشآموزان برای تقویت روابط حقمحور، عدالتگستر و مهرورزانه با همه انسانها در سراسر جهان است، اظهار میکند: همه این ویژگیها از درون ساحتهای تربیتی استخراج شده است و ما معتقد هستیم ساحتهای تربیتی یک کل یکپارچه هستند که میتوانند به تکریم و تعالی کمک کنند.
آموزش و پرورش ۶زیرنظام اساسی دارد که شامل زیرنظام برنامه درسی، زیرنظام رهبری و مدیریت تربیتی، زیرنظام فضا، تجهیزات و فناوری، زیرنظام پژوهش، تحقیق و ارزشیابی و زیرنظام تامین، تخصیص و مصرف بودجه میشود. میتوان گفت همه سیاستگذاری و برنامهریزیهایی که در زیرنظامهای اساسی آموزش و پرورش انجام میشود، در راستای اسناد بالادستی است که حکم نقشه راه را برای این زیرنظامها دارند. بنابراین هدف اساسی آنها دانشآموز و کانون اصلی تربیت، مدرسه است. خروجی همه تلاشهایی که کارشناسان، مدیران و معاونان در سطوح مختلف انجام میدهند، این است در نهایت به آن هدف غایی که فراهم کردن زمینه دستیابی بچهها به حیات طیبه در ابعاد فردی، جمعی، دنیوی و اخروی است، برسیم. بنابراین اگر دانشآموز را از متن نظام آموزش و پرورش حذف کنیم، اساساً موجودیت و هویت این نظام دیگر معنایی ندارد، زیرا نقطه هدف اصلی نظام این است خروجی همه سیاستگذاری، برنامهریزی و بحثهای اجرا، معطوف به دانشآموز شود.
وی یکی از معیارهای مهم برای تدوین محتوای اسناد را بحث داشتن رویکرد آیندهپژوهانه عنوان میکند و میافزاید: سیاستگذاران نظام آموزش و پرورش باید شایستگیهایی را در دانشآموزان ایجاد کرده باشند که او توان مواجهه آگاهانه و هوشیارانه با مجموعه تحولات اعم از تحقیقات صورت گرفته، فناوریهای مختلفی که روز به روز در حال تغییر است و گسترش علم در عرصههای مختلف تربیتی را داشته باشد. این موضوع یکی از بحثهای جدی است که در محتوای اسناد تحولی آمده و اگر غیر از این باشد، اساساً نگاه تحولی معنا نخواهد داشت. در نگاه تحولی مهم این است روی سخن ما باید با متربی باشد که همواره رو به رشد و به دنبال تعالی است و مربیان باید زمینههایی را فراهم کنند که متربی این رشد و پویایی را در وجود و در ابعاد مختلف هویتی خود نشان دهد.
به نظر من این موضوع یکی از معیارهای بسیار مهم هم در فرایند تولید اسناد تحولی و هم در پاسخ به این پرسش محسوب میشود که آینده مدرسه و دانشآموز چه خواهد شد. همچنین به رویکرد آیندهنگرانه، آیندهپژوهانه و دانشآموزی که بتواند در فرایند این نوع رویکردها قرار گیرد و مواجهه مناسب و تعالیجویانه با این تحولات پیش رو داشته باشد نیز توجه شده است.
ضرورت سیاستگذاری منسجم در آموزش و پرورش برای کاهش آسیبهای اجتماعی دانشآموزان
دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی با تأکید بر اینکه اگر سیاستگذاریها بهدرستی صورت گیرد، بسیاری از گرههای آموزش و پرورش قابل حل خواهد بود، خاطرنشان میکند: در حال حاضر محتوای اسناد تحولی بهخوبی نوشته شده و تلاش مسئولان بر این بوده این سند کم و بیش همهجانبهنگر بوده و نگاه جامع داشته باشد و همچنین به مسائل تربیتی و مسائلی که دانشآموزان در ابعاد مختلف واقعیتهای امروزی جامعه با آن درگیر هستند، توجه داشته باشد. موضوع مهم است این است این محتوا بتواند عملیاتی و نهادینهسازی شود. اگر این سند بهدرستی و مبتنی بر آنچه نوشته شده، طراحی و عملیاتی شود، قاعدتاً خروجی آن معطوف به دانشآموز خواهد بود و دانشآموز کمتر در معرض آسیبها قرار خواهد گرفت.
ما هنوز برای نظام تربیت رسمی و عمومی که همان نظام آموزش و پرورش است، نقشه راه مشخصی نداریم و این موضوع موجب شده دانشآموزان به جای اینکه تحت تأثیر سیاستها و خط مشیهای درست و مطلوب باشند، تحت تأثیر عوامل محیطی دیگر باشند. متأسفانه جایگاه خانوادهها نیز تقریباً کمرنگ شده و جوانان بیشتر تحت تأثیر رسانهها و فضای مجازی هستند که در دسترسشان است و آنقدری که از آن فضا تأثیرپذیری دارند، از سیاستها و خط مشیهای ما در نظام آموزش پرورش و مدارس ندارند. دلیلش هم این است ما مربیان نتوانستیم در نظام آموزش و پرورش، زمینهسازیهای هدایتی و درستی را مبتنی بر اسناد بالادستی داشته باشیم و نقشه راه منسجم و هماهنگی نداریم.
او متذکر میشود: متأسفانه تصمیمسازیهای ما در نظام آموزش و پرورش سلیقهای است. همچنین باید اشاره کنم رفتوآمد وزرا نیز موجب میشود سیاستگذاریها دچار اشکال و اختلال شود. این نبودن نقشه راه هماهنگ و منسجم و تقریباً ثابت، سبب شده بسیاری از دانشآموزان در راستای بحثهای زمینهسازی که در اسناد تحولی مطرح شده، قرار نگیرند و تأثیراتی که از عوامل محیطی مختلف میپذیرند، آنها را درگیر آسیبهای مختلف اجتماعی کند. همچنین باید توجه داشت نظام آموزش و پرورش یک نظام مستقل نیست، بلکه یک نظام درون نظام کلان جامعه است، بنابراین مجموعه آسیبهای مختلفی که در سطح جامعه داریم اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... دست به دست هم دادهاند که دانشآموزان تحت تأثیر آسیبهای مختلف قرار گیرند.
نگاه مسئلهمحور؛ راهی به سوی تربیت مؤثر دانشآموزان
کشاورز در خصوص اینکه تربیت، تنها وظیفه نظام آموزشوپرورش نیست، میگوید: درواقع در اسناد تحولی سخن از ارکان تربیت شده است که مهمترین رکن آن، خانواده است. در نگاه اسلامی تکلیف تربیت بر عهده خانواده است؛ یعنی تکلیف هیچگاه ساقط نمیشود و از گهواره تا گور برقرار است. اگر دولت در این مورد دخالت میکند، معنایش این است هنوز خانوادهای مطلوب و آگاه در جامعه نداریم. پس از خانواده، رسانه، نظامهای فرهنگی- اجتماعی و برخی سیاستگذاریها از ارکان تربیت هستند. متأسفانه نقشه راه منسجمی میان خانواده، رسانه، نظام آموزش و پرورش و دیگر نهادهای تربیتی غیردولتی نداریم و در اسناد تحولی نیز گفته شده ما باید یک نقشه راه هماهنگ و منسجم میان مجموعه این ارکانها داشته باشیم تا بتوانیم وضع تربیت دانشآموزان و وضع تربیت جامعه را اصلاح کنیم. سیاستگذاری یک کار پیچیده بوده که نیازمند نگاه کلان و جامع است و تا زمانی که به عنوان یک دغدغه جدی برای مسئولان کلان نباشد، سیاستگذاریها نیمه، ابتر و ناقص میشود.
او در پایان اضافه میکند: نکته اساسی من که جزو تدوینکنندگان این اسناد تحولی هستم این است برای تدوین این اسناد زحمتهای بسیاری کشیده شده و دغدغه جمعی که اسناد را نوشتند، تربیت دانشآموز و نسل جامعه بوده است، زیرا خروجی این دانشآموزان، نسلهای بعدی را تشکیل میدهد. همچنین تلاش شده محتوای این اسناد تحولی، با نگاه مسئلهمحور نوشته شود، یعنی آسیبها در نظر گرفته شود که بتواند در آینده نقش کاربردی و عملی داشته باشد. یکی از محدودیتهایی که با اسناد بالادستی داریم، این است بسیار کلی و آرمانی نوشته میشوند و به همین دلیل هیچ موقع به وقوع نمیپیوندند اما تلاش شده این اسناد با نگاه عملیاتی نوشته شود و در ذیل مجموعه زیرنظامهای اصلی آموزش و پرورش، ذیل ساحتهای مختلف تربیت و در ذیل مؤلفههای مختلف آموزش پرورش، تمام بحثها مطرح شده است. تاکنون آن همت، عزم، جزم و دغدغه در خصوص عملیاتی کردن وجود نداشته است. البته باید بگویم همه عزیزانی که مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را در دست داشتند، شعار عملیاتی کردن اسناد تحولی را در برنامههای خود گنجاندهاند، اما یک نقشه راه منسجم، آگاهانه و هدفمند وجود نداشته است. امیدواریم در آینده نزدیک، شاهد اینگونه تلاشها در عصر نظام آموزش و پرورش باشیم.
نظر شما