حضرت زهرا(س) ارای چنان مقام والایی است که به داشتن ولایت کبری مشهورند؛ چنین شخصیت معنوی از سوی خداوند خلق شده است تا حجت بر همه مردان و زنان باشند که پیشرفت معنوی محدود یه یک جنس و یک عصر نیست.
اما در این روزگار این سوال مطرح است که فعالیت اجتماعی حضرت زهرا(س) از چه بابی بوده است و مهمترین وظیفه یک زن مسلمان چیست؟
در اینباره با محمد انصاری زنجانی؛ نویسنده و پژوهشگر دین گفتوگو کرده ایم که در ادامه میخوانیم؛
حضرت زهرا(س) بنا بر ضرورت آن زمان وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شدند یا این حضور عادی و سبک زندگی ایشان بود؟
در پاسخ به این پرسش باید بگویم سیره حضرت زهرا(س) در عرصه اجتماعی، کاملا مشخص است زیرا عمده عمر مبارک آن حضرت در زمان حیات پیامبر(ص) واقع شد و بعد از وفات پیامبر(ص) ایشان بیش از دو تا سه ماه در قید حیات نبودند. حضرت زهرا(س) تا سن ۱۸ سالگی در دوران حیات مبارک پیامبر(ص) یکسری فعالیتهایی داشتند که عمدتا کار در منزل بود کما اینکه پیامبر(ص) در شب عروسی آن حضرت با علی(ع) هم فرمود من کارها را بین تو و علی تقسیم میکنم و کارهای داخل منزل برای تو و کارهای بیرون برای علی(ع).
والد بنده(حاج اسماعیل انصاری) کتاب الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهرا(س) را در ۲۵ جلد نوشتهاند و به صورت مفصل به سیره آن حضرت پرداختهاند که با عنوان حیاتها الشخصیه مورد بحث قرار گرفته است. در این کتاب داستان معروف ذکر شده است که مرد نابینایی خدمت پیامبر(ص) رسید ولی حضرت زهرا(س) حتی وقتی نابینا به منزلشان آمدند به اندرونی رفتند و وقتی پیامبر(ص) پرسیدند این مرد که نابینا بود و تو را نمیدید ولی حضرت فرمودند او شاید متوجه بوی من بشود لذا من به داخل رفتم.
در مورد ستر و حجاب و خانهداری آن حضرت هم مطالب زیادی بیان شده است ولی بعد از حیات پیامبر(ص) به عنوان اضطرار و استثناء دست به اقداماتی زدند که این شأن هم فقط برای ۱۴ معصوم صادق است زیرا حضرات معصومین(ع) شئونی دارند که مربوط به خود آنان است و به دیگران ربطی ندارد؛ مسائلی برای آنان ایجاد میشود که به تعبیر طلبگی «القضیه فی واقعه» گفته میشود و متناسب با آن اقدامی انجام میدهند بنابراین به ضرورت و اجبار و بنابر وظیفهای که خداوند برای حضرت قرار داده بودند ایشان به دفاع از ولایت پرداختند و جان مطهرشان را هم در این راه فدا کردند.
آیا محدودیتهایی که برای زنان مطرح است، امری دینی و اسلامی است یا سلیقه و نظر شخصی است؟
بنده با کلمه محدودیت خیلی مخالفم زیرا این کلمه دافعه ایجاد میکند؛ الان فرض کنید زن و شوهری دو چمدان دارند که یکی بار سنگینتری دارد مثلا ۵۰ کیلو است و دیگری ۲۵ کیلو؛ طبیعتا هر کسی نگاه کند انتظار دارد که شوهر بار سنگینتر را بردارد و زن سبکتر؛ آیا این به معنای توهین و ظلم به زن است؟ اتفاقا اینجا برعکس است و اگر کسی بار سنگین را به زن بدهد همه تعجب میکنند و آن را قبیح میدانند؛ یا سخن از عدالت که میشود به معنای نصف کردن حق کسی نیست بلکه هر چیزی باید در جای خود قرار بگیرد.
اسلام برای زنان بیعدالتی به خرج نداده است بلکه شریعت مقدس براساس ساختار جسمی و روحی زن، تفاوتهایی با مرد قائل شده است که عین حکمت است زیرا خالق زن، خداوند است البته مهمتر از مسائل جسمی هم موضوعات روحی و روانی است مثلا طبع جامعه، طبع خشنی است و هیچ کسی حوصله دیگری را ندارد و هر قدر زمان هم جلوتر برود این نوع مسائل نمود بیشتری هم دارد؛ این جامعه خشن جای یک موجود لطیف و ظریف احساسی نیست زیرا اذیت میشود.
بارها دیدهایم وقتی یک تصادفی رخ میدهد زن دچار استرس و اضطراب شدید میشود و گاهی باید با یک مرد بحث کند؛ این یک نمونه کوچک است. طبع جامعه طبعی خشن است و دین برای حفظ روح و روان زن و سلامت فکر او یکسری دستوراتی داده است یا در مورد حجاب و ارتباط با نامحرم دستوراتی وضع شده است بنابراین نباید از لفظ محدودیت برای زنان استفاده کنیم. خداوند وظایف و شرایطی برای زنان قرار داده است که برای مردان قرار نداده و این موضوع طبق علم و حکمت الهی است که در دستورات اهل بیت(ع) و احادیث و رسالههای عملیه بیان شده است. شارع برای حفظ شرایط روحی و روانی بانوان، چارچوبهایی قرار داده است.
فکر میکنید از سیره حضرت زهرا(س) برای امروز زنان که با زندگی مدرن و تکنولوژی روبرو هستند چه مسائلی را میتوان استخراج کرد؟
حضرت زهرا(س) فراتر از یک زن نمونه، یکی از ۱۴ معصوم هستند که ولایت کبری دارند البته این ولایت کبری به معنای امامت نیست؛ حساب ۱۴ معصوم با بقیه فرق دارد ولی همه آنان الگویی برای ما هستند کما اینکه قرآن کریم درباره پیامبر(ص) فرموده است؛ بگو من بشری مانند شما هستم که بر من وحی وارد میشود... لذا ابعاد ظاهری دنیوی ایشان برای ما الگو است. در اینجا هم فرموده است من بشری مثل شما هستم نه عین شما؛ لذا حسن خلق و رفتار پسندیده و اعمال نیک، مدارا با مردم و .. را میتوان آموخت.
در زندگی حضرت زهرا(س) هم اولین مسئله برای الگوبرداری، خانهداری و شوهرداری است؛ شوهرداری و خانهداری هم به منزله مردسالاری نیست و ما با آن مخالفیم؛ اصل زنسالاری و مردسالاری غلط است؛ شوهر به عنوان مدیر و مدبر خانه است؛ البته به هر دلیلی امروز تحت تاثیر مدرنیته و فضای مجازی و ... موضوعات اینچنینی با چالش مواجه است.
حضرت علی(ع) فرمودند من ۹ سال با فاطمه(س) زندگی کردم ولی ایشان هیچ وقت هیچ چیزی از من نخواستند که نتوانم آن را انجام دهم؛ اگر همسری اینچنین باشد واقعا آن خانه چه گلستانی است. مسئله دیگر تربیت فرزند و آشنایی با معارف است که امروز متاسفانه بین مذهبیها هم کمتر دیده میشود؛ درباره آشنایی با معارف هم مراد این نیست که صرفا به جلسه عزاداری و مجلسی برویم بلکه همانطور که برای ورزش و هنر و برخی دروس مربی میگیریم مربی جدی برای بیان معارف و اعتقادات بگیریم.
نقل است که حضرت زهرا(س) وقتی شب قدر فرا میرسید، عصر آن روز فرزندان را میخواباندند که شب بتوانند بیدار بمانند و شب قدر را درک کنند. مسئله دیگر هم عفاف و حجاب آن حضرت است که نمونه عجیب آن بیان شد و ایشان تلاش جدی برای حفظ حجاب داشتند یا مسئله خانهداری که به آن اشاره شد؛ نقل شده است که پیامبر(ص) وارد خانه فاطمه(س) شدند و ایشان آنقدر دستاس(دسته آسیاب) را در دست گرفته بودند که پوست دستشان رفته بود؛ امروز برخی شیطنت کرده و این نوع کارها را به کلفتی تعبیر میکنند و میگویند مگر وظیفه زن است که لباس بشوید؟ یعنی خدمت فداکارانه و خداپسندانه زن را با این نوع تعابیر پست، لوث میکنند تا دافعه ایجاد شود در حالی که این بالاترین مقام برای یک بانوست؛ البته وظیفه زن فقط آشپزی و خانهداری نیست و تربیت فرزند و شوهرداری است؛ بنده خیلی جاها گفتهام که نسل آینده جامعه را مادران در منزل تربیت میکنند.
یک خانم خانهدار اینقدر مقام والایی دارد که نسل بعدی جامعه را میسازد و هیچ چیزی جایگزین این مقام و جایگاه نیست. اگر واقعا زنان جامعه همانطور که زبان مادری را به فرزند آموزش میدهند به تبعیت از سیره حضرت زهرا(س) به درستی مادری کنند، نسل بعدی را طبق تربیت فاطمی خواهند ساخت و چنین وظیفه و رسالتی با اختلاف از هر کار دیگری بالاتر است و به نوعی از وظایف مرد هم بالاتر است.
گفتوگو از علی فرجزاده
نظر شما