قدس؛ به گزارش الجزیره، گیدئون ساعر همچنین افزوده است: «حاکمان جدید دمشق با پشتیبانی کشورهایی که دوست داشتهاند از شر پناهندگان سوری در کشورهایشان خلاص شوند به قدرت رسیدهاند». این اظهارنظر در حالی است که در میان همه طرفهای درگیر در سوریه، تاکنون رژیم اسرائیل بیشترین استفاده را از قدرت گرفتن تحریرالشام کرده و در خلأ قدرتی که ایجاد شد، بیش از ۵۰۰زیرساخت نظامی و لجستیکی سوریه را از بین برده است. در گزارش امروز نگاهی انداختهایم به دلایل و اهداف این موضعگیری از سمت اسرائیل که در ادامه میآید.
نگرانی اسرائیل از آینده سوریه
تلآویو مطمئن نیست: برخلاف برخی تحلیلها که نظام جدید دمشق را نظامی غربگرا معرفی میکند، بهنظر میرسد اسرائیل هنوز نتوانسته به این جمعبندی برسد و نگرانیهای امنیتی درباره آینده سیاسی دمشق دارد. بهویژه اینکه در میان گروههای مسلح فاتح دمشق، برخی گروهها از ضرورت حرکت به سمت بیتالمقدس و آزادسازی این شهر سخن بهمیان میآورند. حال اگر نظام جدید دمشق به سمت گروههایی تمایل پیدا کند که در گذشته روابط نزدیکی با ایران یا حزبالله داشتند، اسرائیل بهشدت نگران تقویت محور مقاومت در نزدیکی مرزهایش خواهد بود. این میتواند تهدید مستقیم برای امنیت اسرائیل باشد، بهویژه در بلندیهای جولان. به همین دلیل میتوان گفت رژیم صهیونیستی نگران است الجولانی، باوجود سازش ظاهری، نتواند کنترل کامل بر تمامی گروههای مسلح تحت حاکمیتش داشته باشد. برخی از این گروهها، بهویژه آنهایی که قبلاً در ادلب مستقر بودند، هنوز ممکن است سیاستی ضداسرائیلی داشته باشند و اسرائیل نمیخواهد این تهدیدات نادیده گرفته شود.
تلاش برای شکلدهی افکار عمومی: این اظهارنظر میتواند بخشی از تلاش دیپلماتیک اسرائیل برای جلب حمایت بینالمللی علیه دولت جدید سوریه هم باشد. با تروریستی معرفی کردن نظام جدید، اسرائیل میتواند استدلال کند چنین حکومتی تهدیدی برای منطقه و جهان است. این تاکتیک زمانی موفقتر خواهد بود که با ویدئوهای فعالان جهادی این گروهها در فضای مجازی همراه میشود. این روزها همچنان ویدئوهایی از برخوردهای خشن گروههای فاتح دمشق با طرفداران نظامی و غیرنظامی نظام بشار اسد یا حتی جریانهای منتقد نظام جدید مثل علویها در فضای مجازی منتشر شده است.
دفاع از خطوط قرمز اسرائیل: این احتمال هم هست که اسرائیل در تقابل با نظام جدید دمشق «به مرگ گرفته باشد تا الجولانی به تب راضی شود». اسرائیل در سالهای اخیر بهطور مداوم به هرگونه تغییر راهبردی در سوریه که منافع یا امنیتش را تهدید کند، واکنش نشان داده است. اگر نظام جدید، سیاست تهاجمی یا همکاری با دشمنان اسرائیل را در پیش بگیرد، طبیعی است اسرائیل بخواهد پیشاپیش مواضع خود را مشخص کند. با این موضعگیری احتمال اینکه الجولانی و رفقایش منفعل شوند وجود دارد و ممکن است درصدد راضی کردن تلآویو برآیند. بهویژه اینکه هر تغییری در نظام دمشق میتواند ادعای سوریه نسبت به بلندیهای جولان را دوباره به جریان بیندازد. این مسئله برای اسرائیل خط قرمزی تاریخی است و نگرانیهای جدی ایجاد میکند. به همین دلیل اسرائیل تلاش دارد دولت جدید دمشق را از منظر منافع امنیتی اسرائیل نامشروع نشان دهد. همچنین اینگونه اظهارات معمولاً بخشی از راهبرد فشار روانی-رسانهای علیه دولتهای رقیب است.
پیشگیری از عادیسازی بیش از حد: اگرچه دولت الجولانی تاکنون موضعی نرمتر در برابر اسرائیل داشته، اما این نزدیکی ممکن است به مرور زمان سبب کاهش مشروعیت اسرائیل در داخل یا میان متحدانش شود. مقامات اسرائیل، بهویژه در جبهه داخلی، نمیخواهند تصویر سازش با گروههایی که گرایشهای سلفی اسلامی دارند، شکل بگیرد. با این اظهارات، ساعر احتمالاً تلاش دارد این تصور را مدیریت کند که اسرائیل همچنان در برابر گروههای تروریستی یا دولتهای جدید غیرقابل پیشبینی در سوریه، محکم و محتاط باقی مانده است. به همین دلیل ممکن است بخشی از راهبرد رژیم صهیونیستی این باشد که از عادیسازی کامل دولت جدید سوریه در چشم افکار عمومی منطقه جلوگیری کند. با تروریستی نشان دادن این دولت، رژیم صهیونیستی میتواند مانع از شکلگیری روابط گستردهتر دولت الجولانی با دیگر کشورها شود.
ترس از برچسب سازش: ساعر به عنوان یک سیاستمدار، ممکن است برای تقویت موقعیت خودش یا جناحش در سیاست داخلی اسرائیل، چنین اظهاراتی کرده باشد. اعلام اینکه دولت جدید سوریه همچنان یک تهدید است، میتواند تأکیدی بر ضرورت تداوم سیاستهای سختگیرانه و نظامی اسرائیل باشد. این موضع بهویژه برای جلب حمایت گروههای راستگرا و نظامی درون اراضی اشغالی اهمیت زیادی دارد.
هشدار به بازیگران منطقهای
ماجرای در و دیوار: این احتمال هم هست که هدف ساعر از چنین اظهارات عجیبی هشدار به بازیگران منطقهای باشد. این اظهارات شاید بیشتر از آنکه خطاب به دمشق یا دولت الجولانی باشد، هشداری غیرمستقیم به کشورهایی مثل ایران یا روسیه است. اسرائیل میخواهد این پیام را مخابره کند که حتی اگر دولتی نرمتر و منفعل در برابر زیادهخواهیهای تلآویو به قدرت برسد، این به معنای عقبنشینی از منافع امنیتیاش نیست، چه رسد به اینکه کشورهای خارجی بخواهند خطرهای امنیتی برای اسرائیل ایجاد کنند.
توازن روابط با قدرتهای جهانی: در عرصه بینالمللی، رژیم صهیونیستی باید به متحدان غربیاش نشان دهد هنوز به اصول بهاصطلاح ضدتروریستیاش پایبند است. اگر دولت الجولانی واقعاً بخشی از گروههای مسلح پیشین است، این میتواند برای آمریکا یا اروپا که تجربه تلخی از جهادگرایی دارند، بهانهای برای کاهش حمایت از اسرائیل شود. اسرائیل میخواهد به این مخاطبان اطمینان دهد همچنان از موضع امنیتی، جدی عمل میکند.
ترس همیشگی بهدلیل ماهیت اشغالگرانه
اسرائیل بهدلیل ماهیت اشغالگرانهای که دارد همواره از ثبات در کشوری که میتواند به سکوی فعالیتهای گروههای مقاومت تبدیل شود، نگران است.
حضور محورمقاومت در سوریه و استفاده از سرزمین شام بهعنوان یک مسیر لجستیکی برای ارسال تسلیحات به دیگر هستههای مقاومت، دلیل اصلی حملات هوایی مداوم اسرائیل به سوریه بوده است. از این رو اسرائیل دولتی را در دمشق میپسندد که نتواند مانع حملات تلآویو شود. یک سوریه بیثبات، ایران و حزبالله را از ایجاد زیرساختهای پایدار نظامی در این کشور بازمیدارد و اسرائیل را در موقعیت قویتری برای کنترل تهدیدات قرار میدهد. همچنین یک دولت مرکزی باثبات در دمشق میتواند به تقویت ارتش سوریه، افزایش ادعای بازپسگیری بلندیهای جولان و حتی گسترش روابط با دشمنان منطقهای اسرائیل منجر شود. بنابراین اسرائیل ترجیح میدهد سوریه به جای یک دولت متمرکز قوی، به مناطقی با نفوذهای محلی و پراکنده تقسیم شود، چرا که چنین ساختاری کمتر توانایی ایجاد تهدید دارد.
در مرحله بالاتر، اسرائیل از دید ژئوپلتیک حتی دوست دارد سوریه به میدان نزاع میان بازیگران مختلف منطقهای و بینالمللی (ایران، روسیه، ترکیه و آمریکا) تبدیل شود. این رقابت میتواند سبب تضعیف نفوذ همه این بازیگران شود و فضای مانور بیشتری به اسرائیل بدهد. در این حالت، سوریه به جای بازیگری مستقل، به محیطی تبدیل میشود که انرژی و منابع دشمنان بالقوه اسرائیل را مصرف میکند.در نگاهی دیگر رژیم صهیونیستی از اینکه دولت جدید (حتی با ظاهری باثبات) ایدئولوژی ضداسرائیلی را دنبال کند یا به حمایت از گروههای اسلامگرا بپردازد هم نگران است. در نگاه اسرائیل، دولت الجولانی درست است که فعلاً بیطرفی نشان داده، اما معمولاً از چنین گروههایی در بلندمدت مطمئن نیست. به همین دلیل یک سوریه ناامن، احتمال ظهور یک دولت متخاصم ایدئولوژیک را کاهش میدهد.
کدام سوریه مطلوب اسرائیل است؟
در مجموع برای اسرائیل، داشتن یک دشمن ضعیف و ناامن در مرزهای شمالی، بهتر از روبهرو شدن با یک دشمن قوی است. همچنین، این وضعیت میتواند بهانهای برای ادامه فعالیتهای نظامی رژیم صهیونیستی در سوریه باشد که بخشی از راهبرد بازدارندگیاش است. اسرائیل میتواند با استمرار این وضعیت، مشروعیت بینالمللی اقداماتش را هم تضمین کند.
با نگاهی به موارد گفته شده بهطور خلاصه میتوان اینگونه گفت که اسرائیل به یکی از الگوهای زیر در دمشق علاقهمند است:
۱ - دولت مرکزی در دمشق ضعیف و وابسته باشد. به عبارت دیگر، اسرائیل به دنبال «ثباتی» است که منافع امنیتی خودش را تضمین کند، نه لزوماً ثباتی که منجر به یک دولت مستقل و قوی در دمشق شود.
۲ – دولتی در دمشق سر کار بیاید که حتی اگر قدرتمند باشد اما کاملاً در جبهه اسرائیل باشد و مطمئناً دشمنان اصلی رژیم صهیونیستی مثل ایران و حزبالله را از بازیگری در این کشور ناتوان کند.
۳- دولتی در دمشق بر سر کار باشد که هیچگونه تسلطی بر اوضاع سوریه نداشته باشد تا این سرزمین در هرج و مرج محض فرو رود و هیچ تهدید نظامی جدیدی از مرزهای شمالیاش ایجاد نشود.
نظر شما