یکی از مباحث جذاب و در عین حال پیچیده در قرآن بحث فلسفه مجازاتها است، در داستانهایی چون حضرت موسی(ع)، حضرت لوط، حضرت نوح(ع)، حضرت داود، آدم(ع) و ...گاهی مطالبی بیان شده است که در نگاه اول با عقل و منطق سازگار نیست و نیازمند توجیه و تبیین است؛ موضوعاتی چون قصاص قبل از جنایت، کشتن فرد طرفدار فرعون از سوی موسی و ماجرای ۹۹ گوسفند در برابر یک گوسفند در داستان داود(ع).
برای کنکاش بیشتر در این موضوعات و به بهانه معرفی کتاب «فلسفه مجازاتهای قرآن» با ابراهیم صالحی حاجیآبادی؛ نویسنده کتاب گفتوگو کرده ایم که در ادامه بخش اول این گفتوگو را میخوانیم؛
در آغاز سخن لطفا به طور مختصر کتاب «فلسفه مجازاتهای قرآن» را معرفی کنید.
کتاب فلسفه مجازاتهای قرآن در سال ۱۳۹۹ توسط مؤسسه بوستان کتاب به سفارش مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی چاپ شده است. معمولا کتب سفارشی، سیاستگذاری مؤسسه مزبور را به دنبال دارد لذا برخی موارد ممکن است نظر خود نویسنده نباشد و برخی مطالب حذف و یا تعدیل شده باشد. این کتاب در ۱۶۸ صفحه و در سه بخش نوشته شده است و هر بخش هم چند فصل دارد.
بخشی از این کتاب در مورد دیدگاه شهید مطهری و آیتالله معرفت راجع به زبان قصص قرآن است که حدود هفت تا هشت ماه در آثار آن دو محقق تحقیق و بررسی انجام شده تا دیدگاه صحیح ایشان را در این کتاب مورد توجه و تمسک قرار دهم و در مجموع حدود دو سال تدوین این اثر طول کشیده است.
این کتاب در سه بخش تدوین شده است که بخش اول کلیات و مفاهیم است که در آن برخی مفاهیم مانند انحطاط و اخذ، تدمیر و ... مورد بحث قرار گرفته است همچنین برخی مفاهیم مانند اجتماع به مثابه کل، اقوام و ...؛ فصل دوم از بخش اول هم در مورد اهداف تربیتی است که در آن سنت الهی و تفاوت تحویل و تبدیل و برخی ویژگیهای سنت الهی مورد بحث قرار گرفته است.
اشاره به دیدگاه آیتالله معرفت و شهید مطهری در مورد سمبلیکبودن یا واقعیت داشتن قصص قرآن اشاره کردید، نظر این دو بزرگوار درباره این مسئله چیست؟
یکی از مباحث بسیار مهم و کاربردی که در قرآن داریم این است که آیا مجازاتهایی که خدا در قرآن نقل فرموده، واقعا در خارج رخ داده است یا برخی از آنها و نیز سایر قصص به صورت نمادین مطرح شده است؛ در بین محققانی که در این عرصه قلم زدهاند کسانی چون آیتالله معرفت وجود دارند که همه قصص قرآنی را عین واقعیت بیرونی میدانند.
وی در کتاب شبهات و ردود و همچنین در یک مصاحبه به طور مفصل برای اثبات این نظریه تلاش کردند. در مقابل کسانی چون شهید مطهری را داریم که برخی قصص را نمادین میداند؛ شهید مطهری روشنفکری سنتی است که نظریات ایشان در بسیاری از موضوعات قابل تامل و استفاده است؛ از جمله مباحث مطروحه توسط ایشان درباره زبان قصص قرآن است. ایشان در مورد قصص قرآن دو دیدگاه کاملا متفاوت دارد.
قبل از اینکه نظر شهید مطهری را بازگو کنم ذکر این مقدمه لازم است که احمد خلفالله؛ نویسنده مصری در کتاب «الفن القصصی» به بیان واقعیت داشتن یا نداشتن برخی قصص قرآن پرداخته و در نهایت برخی قصص قرآن را نمادین میداند. وقتی این نظریه مطرح و چاپ شد، شهید مطهری عکسالعمل نشان داده و در یکی از سخنرانیهای خود، مدعای خلفالله را حرف مفتی دانسته که فاقد اعتبار است و در این سخنرانی تاکید میکند: همه قصص قرآن واقعی است. اما در جای دیگر، سخن و مدعایی بر خلاف این سخنرانی خود بیان کرده و قائلند: برخی قصص قرآن، واقعیت خارجی ندارد و به اصطلاح سمبلیک هستند.
در توضیح باید گفت: شهید مطهری در یکی از آثار تحقیقی خود میگوید: «قرآن کریم قصه آدم را به صورت نمادین مطرح کرده است؛ البته نه اینکه آدم اسم شخص نباشد و قطعا آدم اول یک شخص است و وجود عینی داشته است ولی قرآن داستان آدم را از جهت سکونت در بهشت، اغوای شیطان، طمع، حسد و راندن از بهشت و ... را به صورت سمبولیک مطرح کرده است». این نظریه شهید مطهری برای برون رفت از برخی شبهاتی که در مورد داستان آدم و شیطان و همچنین شمار دیگری از قصص که در قرآن مطرح شده بسیار راهگشاست.
شهید مطهری در داستان داود نبی(ع) و ماجرای ۹۹ گوسفند و یک گوسفند با استناد به نظر علامه طباطبایی، آن را نمادین و سمبلیک میداند؛ علامه طباطبایی ذیل سوره «ص» بیان کردند: در این داستان نه کسی از دیوار محراب بالا رفته و نه گوسفند و گوسفندانی در کار بود، بلکه خدا این قصه را در ظرف تمثیل بیان فرمود. برخی معاصرین مانند آقای سعیدی روشن در کتاب «تحلیل زبان قرآن و روششناسی آن»، دیدگاه شهید مطهری را نقل کرده و بدون تحقیق دقیق تلاش کردند بگویند که شهید مطهری رمزآسا بودن زبان قرآن را تخطئه کرده است؛ در حالی که این دو دیدگاه شهید مطهری به هیچ وجه قابل جمع نیست، مگر بتوان شب و روز را جمع کرد.
کدام دیدگاه شهید مطهری در مورد زبان قصص قرآن ارجح و صحیح است؟
متاسفانه انتشارات صدرا در انتشار آثار ایشان توجه لازم را نداشتهاند؛ آثار شهید مطهری را میتوان در سه دسته سخنرانی، آثار قلمی و فیشبرداریهای ایشان تقسیم کرد. شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» تصریح کردند: آن چه در سخنرانیها ایراد میشود حداقل سخنرانیهای بنده چنین است که قابل چاپ و استناد نیست مگر اینکه دوباره دستکاری(ویرایش و تنظیم و بازبینی شود) انتشارات صدرا، مجموعه یادداشتها را به صورت مجزا و با رنگ جلد متفاوت منتشر کردند، اما برای سخنرانیها و آثار قلمی ایشان، چنین نکرد، حال آن که تلفیق این دو دسته با هم و انتشار تحت عنوان مجموعه آثار به نظر صحیح نبوده است و باید سخنرانیها، همانند یادداشتها با طرح جلد و بهصورت مجزا منتشر میشد تا مراجعهکنندگان هنگام مراجعه بدانند به کدام دسته مراجعه میکنند و میزان اعتبار هر کدام مشخص باشد.
با توجه به این نکته میتوان گفت؛ دیدگاه شهید مطهری در مورد حقیقت بودن تمام قصص قرآن و نقدی که در مورد احمد خلفالله مطرح کرده، در کتاب «سیره نبوی» بیان شده است؛ این کتاب که مجموعه هشت سخنرانی ایشان در ایام فاطمیه بود، بعد از شهادت ایشان از نوار پیاده و چاپ شد. سخنرانیهایی که به تصریح شخص شهید مطهری در مقدمه کتاب عدل الهی، چون سخنرانی هستند، قابل استناد نیست، مگر آنکه از نو دستکاری شود. بنابراین نمیتوان مدعای ایشان در مورد «حرف مفت بودن سمبلیک دانستن برخی قصص» را نظر ایشان دانست.
از سوی دیگر شهید مطهری دیدگاه سمبلیک بودن برخی قصص قرآن را در کتاب عدل الهی مطرح کرده است، کتابی که در دوره حیات ایشان چندبار توسط خود شهید ویرایش و در نهایت چاپ شده است. بنابراین دیدگاه و نظر شهید مطهری، سمبلیک بودن برخی قصص است. برخی قصص منقول قرآن مانند داستان موسی(ع) و عبد صالحی که با او همراه شد، وقتی عبد صالح، غلام را به قتل رساند، حضرت موسی اعتراض کرد که چرا نفس زکیه را بدون گناه به قتل رساندی. در این مورد شبهه قصاص قبل از جنایت مطرح میشود که راه حل برون رفت از این قبیل شبهات که در مورد قصص قرآن زیاد هم هستند، همان دیدگاه واقعی شهید مطهری مبنی بر نمادین و سمبلیک بودن برخی قصص قرآن است.
مورد دیگر، در ماجرای حضرت لوط، وقتی فرشتگان خدمت حضرت لوط رسیدند، مردم این شهر که اهل آن کار زشت بودند به خانه لوط هجوم آوردند تا با فرشتگان که در نظر آنان جوانانی زیبا بودند لواط کنند؛ حضرت لوط خطاب به آنان گفت: قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ: اینها دختران من هستند، اگر قصد کاری دارید؛ در حالی که حضرت لوط، دو دختر بیشتر نداشت، ولی جمعیت حاضر تعداد زیادی بودند؛ برخی افراد برای توجیه کردار زشت خود به چنین تعابیری استناد میکنند تا زشتی عمل خود را موجه جلوه دهند. زیرا بر اساس روایات و تفسیر و دیدگاههای مفسران، حضرت لوط دو دختر را به یک جمعیت پیشنهاد کرد. برخی برای برون رفت از این قبیل شبهات، توجیهاتی غیر معقول و عقلستیزی مطرح کردهاند، در صورتی که اگر بگوییم بخشی از قصص قرآن تمثیل و بهصورت سمبلیک بیان شده، این نوع شبهات و سؤالها با کمترین هزینه از بین خواهد رفت؛ حتی برخی توصیفاتی که در مورد بهشت و جهنم وجود دارد هم مشمول این قاعده میشود و برخی از آیات هم موید این مدعاست.
برخی میگویند خداوند تصریح دارد ما قرآن را به حق نازل کردیم بنابراین نباید زبان تمثیلی داشته باشد.
بله ولی قرآن در جای دیگری هم میفرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه» زبان قوم، تنها منظور زبان گفتاری قوم نیست، بلکه مراد زبانی همراه با بیشترین ویژگیها و خصوصیات ادبی و فرهنگی آن است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میگوید؛ وقتی شما بخواهید لذت نکاح را برای کودکی بیان کنید، این قابل درک برای او نیست مجبورید آن را با چیزهایی مانند لذت خوردن و شیرینی شکلات مقایسه کنید.
چون انسان توان درک لذات بهشت به خصوص لذات معنوی و والای آن را ندارد در قرآن از تمثیل استفاده کرده و آن را به ذهن انسان و نعمات مادی قابل درک تشبیه میکند. موید این گفتار نیز آن است که اگر قرآن در جایی غیر از عربستان نازل میشد، مثلا در اروپا، به طور حتم این گونه نازل نمیشد، هم زبانش تغییر میکرد و هم محتوای آن. زیرا محتوا باید مطابق فرهنگ همان قوم و برگرفته از شیوه گفتاری آن زبان باشد. بنابراین اگر گفتیم بخشی از قصص قرآنی سمبلیک است از خیلی شبهاتی که حول مجازاتهای قرآن و قصص مطرح است، رها خواهیم شد و این باور اشکالی هم ندارد.
اینکه برخی بیان کردند قرآن کریم تصریح دارد که ما قرآن را به حق نازل کردیم، جواب خاص خود را دارد و ربطی به این بحث هم ندارد زیرا تمثیلات قرآنی هم به حق نازل شده است.
ادامه دارد...
گفت و گو از علی فرجزاده
نظر شما