به گزارش قدس آنلاین، کیمیایی در سیامین تجربه سینمایی خود به روایتی از دوره ملی شدن نفت ایران پرداخته و به گفته سازندگان، این فیلم داستان رفاقت و مردمداری است. ماجرا از این قرار است که گروهی تصمیم میگیرند برای کمک به قرضه ملی که توسط مصدق اعلام شده، از بانک ملی در فرصت کوتاه کسوف دزدی کنند. سرقتی که سرنوشتی برای هر کدام رقم میزند و بوی خیانتی میآید که رفاقتها را تهدید میکند… .
امیر آقایی، پولاد کیمیایی، پانتهآ بهرام، سارا بهرامی، اندیشه فولادوند، حمیدرضا آذرنگ، سام درخشانی، نرگس محمدی، رضا یزدانی، الهام حمیدی، نسیم ادبی، فریبا نادری، پردیس پورعابدینی، فرهاد آئیش و مهران مدیری بخشی از فهرست بلندبالای بازیگران این فیلم هستند.حاشیهها و اتفاقهای عجیب فیلم «خائنکشی» کم نبود. آخرینش برمیگردد به اینکه مینیسریال این فیلم سینمایی پیش از اکران در سینما، در شبکه نمایش خانگی پخش شد. البته در نشست خبری فیلم در بهمن سال ۱۴۰۰ دستاندرکاران فیلم اعلام کرده بودند بیش از ۲۰۰ دقیقه برای خائنکشی فیلمبرداری شده و از آن برای پخش در شبکه نمایش خانگی استفاده خواهد شد اما در آن مقطع پیشبینی نمیشد پخش در نمایش خانگی پیش از اکران سینمایی باشد.
کیمیایی و همکارانش در خائنکشی تلاش کردهاند مضامین عشق، معرفت و رفاقت را همراه با تصویری از جامعه شهری ایران در دوره ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق، دو سه سال پیش از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ نمایش دهند. با آنکه نامهای بزرگ سینما فهرست طولانی خائنکشی را یدک میکشند، این فیلم با گذشت حدود یک ماه از اکران جزو آثار کمفروش سال سینمای ایران بوده و حتی نسخه سریالی آن هم مورد اقبال مخاطبان قرار نگرفت.درباره علت عدم اقبال مخاطب به آخرین ساخته مسعود کیمیایی و سیر فیلمسازی او با آرش فهیم و محمد قربانی؛ دو تن از منتقدان سینما گفتوگو کردیم که میخوانید.
خائنکشی ترکیبی از آثار قبلی کیمیایی است
آرش فهیم، منتقد سینما درباه فیلم «خائنکشی» گفت: این فیلم به لحاظ تماتیک، از تیتراژ گرفته تا دیالوگها و موسیقی متن ترکیبی از آثار قبلی مسعود کیمیایی است. مضامینی چون رفاقت، غیرت، عشق به وطن، اعتراض، مبارزه، حقطلبی و بازنمایی فضاها و محلههای جنوب شهر از دغدغههای همیشگی برجسته در آثار کیمیایی است که در خائنکشی نیز همه آنها را میتوان در متن یک روایت تاریخی برگرفته از واقعیت دید. باید گفت فیلم در هر دو زمینه- نمایش مضامین کلیشهای آثار کیمیایی همچون رفاقت و بازنمایی بخشی از تاریخ- ناموفق است.
او ادامه داد: واقعیت این است کیمیایی حدود دو دهه است که به آخر خط رسیده و دائم با آثار ضعیف از نظر ساختاری، حرفهای خودش را بدون توجه به نیازها و مناسبات روز جامعه تکرار میکند که در فیلم خائنکشی هم این اتفاق افتاده است. شهید آوینی در نقدی بر فیلم «گروهبان» که سال ۶۹ منتشر شد، درباره مشکل بزرگ کیمیایی در ساخت فیلم نوشته بود: «دوران او سپری شده است و هیچ تلاشی هم برای سازگاری با این دوران جدید نمیکند». متأسفانه نظام فکری و احساسات و تصویر این کارگردان کهنهکار، کهنه است و در همان دوران جوانیاش باقی مانده و جلو نیامده است.
بازیهای این فیلم بیروح بود
این منتقد سینما با اعتقاد بر اینکه فیلم خائنکشی از نظر کارگردانی و اجرا نسبت به آثار یک دهه اخیر مسعود کیمیایی جلوتر است، گفت: فیلم از ترفندها و تکنیکهایی هم برای بیان مفهوم خودش استفاده کرده است. یکی از پرکاربردترین این تکنیکها که هم ترکیب رنگ و جلوه ویژهای به فضای این فیلم بخشیده و هم معناساز است، استفاده خاص از نور و سایه روشن است. اغلب فضاهای فیلم ترکیبی از ظلمت و سیاهی و روشنی و نور هستند که گویای آن است مردم و مبارزان آن دوره بین ظلم و عدل در تردد بودند.
فهیم درباره بازی بازیگران مشهور این فیلم تصریح کرد: بازیها به شدت بیروح است و همان سکانسهای باشکوه اکشن نیز بیدقت و بعضاً خامدستانه ترسیم و طراحی شدهاند. مثل سکانس میتینگ حزب سومکا که یک نفر به سادگی وارد آن میشود و در میان جمعیتی انبوه، فردی را به قتل میرساند و مثل آب خوردن از آن جمع خارج میشود! یا سکانس آخر فیلم، نحوه مواجهه افسران ارتش با یکدیگر و اختلاف نظرشان بر سر تیراندازی به محل اختفای گروه محوری فیلم را به یاد آورید که این گفتوگوها و اجرای سه چهار نفری افسرها تا چه حد باسمهای و سادهانگارانه طراحی شده و هیچ نشانی از قرار داشتن یک کارگردان باتجربه و با سابقه تولید ۳۰ فیلم در آن وجود ندارد.
فهیم با تأکید بر اینکه خائنکشی به خاطر مقطع تاریخی مورد روایتش، باید جنبه ملی و راهبردی برای شرایط دوران ما را پیدا میکرد، بیان کرد: این فیلم حدود ۴۰ بازیگر دارد و ویترین پر نام و نشانی را تشکیل داده اما این ویترین فقط سبب شلوغ شدن فیلم شده و ارزش افزودهای ندارد!
او همچنین درباره حضور کوتاه و بیاثر برخی از چهرهها در این فیلم افزود: خیلی از بازیگرهای فیلم با اینکه جزو هنرمندان توانمند و چهره محسوب میشوند اما حضور کوتاه و دو سه دقیقهای دارند! نکته اینجاست با وجود این تعداد قابل توجه از بازیگرهای معروف و بعضاً توانا، اما هیچ بازی در خور توجهی در فیلم نمیبینیم و هیچ کدام از نقشآفرینان فیلم خائنکشی، حضور درخشان و به یادماندنی ندارند.
رفیقبازی در انتخاب بازیگران!
وی بیان کرد: فیلم اخیر مسعود کیمیایی از نظر بازیگردانی دچار اشتباه است، چون شیوه بازیگری در اغلب لحظات فیلم تئاتری است. یعنی در خیلی از موقعیتها بازیگرها رودرروی هم میایستند و به جای بازی سینمایی، مثل بازیگران تئاتر دیالوگهای خودشان را با صدای بلند و به شکل تصنعی و شعارگونه فریاد میزنند!
این منتقد سینما با اشاره به ترکیب جالب بازیگران فیلم خائنکشی اظهار کرد: فرزند کارگردان (پولاد کیمیایی) مثل همیشه یکی از نقشهای اصلی و مهم فیلمهای پدرش را هدیه گرفته، فرهاد آئیش با همان حالت و فیگور کمدی در نقش دکتر مصدق بازی کرده، به اضافه نقشآفرینی تهیهکننده فیلم (علی اوجی) و همسرش (نرگس محمدی)، حضور منتقد طرفدار کارگردان (جواد طوسی)، بازی بسیار سرد و ضعیف مهران مدیری، نقشآفرینی فوقالعاده ضعیف دو فیلمساز که اگر اشتباه نکنم برای نخستین بار به عنوان بازیگر در مقابل دوربین قرار گرفتهاند (بهرام بهرامیان و سامان سالور) و... نشان میدهد در انتخاب بازیگران بیش از تواناییهای آنها، نسبت و رفاقت نقش داشته است. به نظر میرسد رفاقت در پشت صحنه فیلم جدید کیمیایی بیشتر معنا پیدا کرده تا در متن فیلم!
ضعف کیمیایی در روایت است
فهیم مشکل اصلی خائنکشی را همان نقصان آثار ۲۰ سال اخیر کیمیایی یعنی ضعف در روایت و قصهگویی دانست و گفت: خائنکشی هم مانند خیلی دیگر از آثار دو دهه اخیر کارگردانش نمیتواند داستان سرراستی برای مخاطبش تعریف کند و روایتهای فرعی و داستانکهای آن موجب پرت شدن حواس مخاطب و به هم ریختن انسجام آن شده است. از طرفی هم شخصیتپردازی ضعیف و ابهام در روابط آدمها سبب میشود مخاطب به سختی بتواند تا پایان با کاراکترها و دنیای فیلم همراه شود. با توجه به طولانی بودن زمان فیلم هم، مخاطب خیلی زود و در همان یک سوم ابتدایی از دنبال کردن قضیه خسته میشود و از دقیقه ۴۰ به بعد ادامه تماشای فیلم جانکاه است.
او افزود: یک معضل اساسی خائنکشی این است که مسئله مشخصی در آن نیست یا حداقل اینکه فیلم از تثبیت مسئله خودش در ذهن مخاطب ناتوان است. نه رفاقتها و روابط عاطفی فیلم قابل لمس و احساس هستند و نه مفاهیم سیاسی و تاریخی فیلم معنای مهمی پیدا میکنند. این در حالی است که برای طرح یک روایت تأثیرگذار تاریخی به ویژه با درونمایه مردمدوستی و عشق به وطن، ابتدا باید قهرمان خلق کرد یا دستکم شخصیتهایی که به واسطه آنها مفاهیمی چون مبارزه، وطنپرستی و عدالتجویی در فیلم جلا یابند.
این منتقد سینمایی در خصوص نوع نگاه تاریخی این فیلم نیز عنوان کرد: موضع فیلم در قبال مصدق هم نامعین و متناقض است و مشخص نمیشود از نگاه این فیلم، مصدق خادم است یا خائن؟ یعنی همه جا مصدق را در موضع ضعف، ناتوانی و حقارت به تصویر کشیده است به خصوص در پایان فیلم، آنجایی که مصدق از سوی مأمورها مثل یک خائن در حال کشیده شدن است و به قول آقای مستغاثی، بهتر بود اسم فیلم «خائنکِشی» گذاشته میشد!
کیمیایی از زمانه جا مانده است
محمد قربانی دیگر منتقد سینما نیز با تأکید بر نقش مهم مسعود کیمیایی در سینمای ایران گفت: کیمیایی از افراد اصلی جریان موج نو سینمای ایران است. امتیاز او در فیلمهای مهمش این بود که نه تنها با جامعه و وضعیت مردم مماس است بلکه پیشبینی هم میکرده است. اما باید گفت کیمیایی از فیلم جرم به بعد از زمانه جا ماند و ارتباطی با جهانی که در آن زیست میکرد نداشت.
وی افزود: شما اگر فیلم «خون شد» را ببینید متوجه میشوید کاراکترها تنها یک شغل دارند و آن نانوایی است! این موضوع نشان میدهد او تنها با یک قشر نانوا سروکار داشته و به ذهنش فضا نداده است. به عبارت دیگر ارتباطش را با جامعه از دست داده و با نوعی نشخوار فکری فیلم میسازد.این منتقد سینمایی با شرح اینکه اگر یک اثر را بخواهیم فیلم بنامیم باید به لحاظ زمانی و جغرافیایی منطقی باشد، گفت: در آثار اخیر کیمیایی چنین چیزی را نمیبینیم پس اصلاً نمیتوانیم نام آن را فیلم بگذاریم. در این وضعیت تنها برند مسعود کیمیایی میماند و آدمهایی که به هر طریقی سعی دارند نامی از مسعود کیمیایی را به رزومه خود اضافه کنند.
محمد قربانی عنوان کرد: به هر حال کیمیایی در قلب همه سینمادوستان جایگاه جدی و ویژهای دارد؛ طبیعی است اطرافیان و سینماگران تمایل داشته باشند به هر طریقی با کیمیایی کار کنند. مانند همین فیلم که فهرست بازیگرانش سر به فلک گذاشته و از بازیگر گرفته تا خواننده، منتقد، دلقک و... در این اثر استاد کیمیایی حضور دارند.
او با تأکید بر اینکه برخی سعی میکنند اسم مسعود کیمیایی را به عنوان استاد زنده نگه دارند تا خودشان از نردبان نام او بالا بروند، تصریح کرد: برخی از افراد نزدیک به کیمیایی به علت تأثیر در مافیای رسانه تمام سعی خود را کردند که کلمه استاد را در کنار نام مسعود کیمیایی زنده نگه دارند و این آسیب به جایگاه استاد است.
این منتقد درباره چرایی ساخت فیلم با تعداد بالای سلبریتی توسط تهیهکنندگان گفت: بازیگری، کارگردانی و هنر تبدیل به لایک و فالور شده است؛ تهیهکنندگان به سمت سلبریتیها میروند تا فروش فیلم بیشتر شود. مثلاً علی اوجی همیشه این کار را میکند تا فروش فیلمش پشت اسم سلبریتیها بیشتر شود.
قربانی معتقد است: به طور کلی قطع ارتباط کیمیایی با مردم و جامعه و همچنین سوءاستفاده اطرافیان کیمیایی از برندش، افول کیمیایی را رقم زده است. او عنوان کرد: من امیدی به بهتر شدن آثار کیمیایی ندارم فقط امیدوارم مسعود خان کیمیایی دیگر فیلم نسازد. اگر به پنج فیلم اخیر ایشان نگاه کنید و بخواهید نقد بنویسید میتوانید صرفاً اسم فیلم و تیتر مطلبتان را تغییر دهید؛ چون هیچ درونمایه جدیدی اضافه نشده و همان مطالب تکراری برای آثار جدید استاد کفایت میکند.
نظر شما