او در پاسخ به پرسشی در ارتباط با مسئله انتقال پایتخت، اظهار کرد: «پایتخت جدید قطعاً جنوب و منطقه مکران است».
ین در حالی است که به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهور، دکتر مسعود پزشکیان در آبان ماه گذشته با تأکید بر ضرورت اصلاحات اساسی در کلیت طرحهای ارائه شده برای توسعه مکران، چهار راهکار و دستور مهم و فوری برای آمادهسازی زمینههای لازم توسعه این منطقه را مطرح کرده است. رئیس جمهور در هفته گذشته نیز از ضرورت انتقال پایتخت به مکران سخن گفته و در جدیدترین اظهار نظر مقامات رسمی، محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور، در اظهاراتی افزوده است: «قطعاً در انتقال پایتخت تردید نمیکنیم و یکی از مناطقی که میتواند به صورت جدی مطرح باشد، منطقه مکران است. این منطقه جای مناسبی است و محدودیتی هم ندارد».
مثل همیشه بدون پیوست اقناعی و رسانهای
اما مشکل کجاست؟ فارغ از امکان و امتناع این انتقال و مخالفتهای فراوان و موافقتهای اندکی که این طرح به همراه داشته است، نوع پرداخت، آشفتگی تبیین و مبهم بودن فضا و فرایندهای مرتبط با این موضوع بیش از هر چیز آزاردهنده است. در واقع «مَکّوران» گرانبها که به اشتباه مصطلح با عنوان «مُکران» از آن یاد میشود، این روزها بیش از اینکه نام گوشهای بینظیر ازآب و خاک کشور عزیزمان و یا گزینهای برای جایگزینی پایتخت باشد، سرخط یک روایت مزمن از غفلت دامنهداری است که به «امر کارشناسی و بهرهمندی از خردجمعی و نیروی عظیم نخبگانی» روا داشته شده است. امری که همواره مورد تأکید رهبر معظم انقلاب و دلسوزان و دغدغه مندان ایران اسلامی بوده است.
برای دقیقتر شدن روی این موضوع، بهتر است با هم از چند چیز بگذریم؛ بگذریم از اینکه نمونههای ناموفق بسیاری از انتقال پایتخت در منطقه و جهان وجود دارد! بگذریم از اینکه هزینههای سرسامآور چنین طرحی از توان اقتصاد ایران خارج است. بگذریم از دغدغههای شنیده نشده اندیشمندانی که سالهاست از مخاطرات چنین اقدامات خلقالساعه میگویند! بگذریم از اینکه هیچ اطلاعات و مختصاتی از
کمو کیف پروژه ادعایی انتقال پایتخت مطرح نشده و گویا اصولاً باز هم مردم و حتی نخبگان را شایسته دانستن درباره طرحی که به امروز و فردایشان مرتبط است، ندانستهاند! بگذریم از اینکه کما فی السابق، هیچ پیوست رسانهای و اقناعی، آن هم برای چنین تصمیم بزرگی به چشم نمیخورد. بگذریم از قبل و بعد قیمت زمین در ناحیه مذکور و بهرهمندان کاملاً اتفاقی از این خبر! و حتی بگذریم از اینکه تصمیمی با این سطح از حساسیت و اهمیت، دقیقاً کجا و توسط چه کسی به قول خانم سخنگوی دولت «قطعی» شده است...
بر فرض که از همه ناگذشتنیهای مذکور بگذریم؛ اینکه میان پرسش و پاسخهایی از جنس «کنسرت فلان خواننده چه شد» و «برق دوباره کی قطع میشود»؛ اینگونه گذرا و سطحی به موضوعی به حساسیت و اهمیت انتقال پایتخت پرداخته شده و به روایت اصلی رسانهها در پرداخت به این موضوع ملی تبدیل شود، امری است که امیدواریم نه تکرار شود و نه تکراری!
بهتر بود خانم سخنگو بفرمایند مستند به مصوبه «فلان» شورای عالی یا «بَهمان» جلسه هماهنگی؛ یا طبق فرمان اجرایی «آقای الف» یا «حکم» رسیده از «آنجایی که باید»، «مکران» به عنوان پایتخت بعدی جمهوری اسلامی ایران «قطعی» شده است؛ البته در ادامه، دعوت خانم سخنگو از نخبگان و اندیشمندان و ... برای نقشآفرینی در تصمیمی که گرفته شده و امری که «قطعی» شده است محلی از توجه نداشته و بیشتر شبیه تعارفات مرسومی است که در مقابل میهمان ناخوانده داریم که: تشریف داشتید حالا...!
یک ایده عجیب و غریب و پرهزینه
پیشتر در گزارشی که در «قدس» با عنوان «سریال انتقال پایتخت با پایان باز»، منتشر شد، به تفصیل توضیح دادهام که فارغ از تمام محاسبات روی کاغذ، هزینههای تخمین زده شده این جابهجایی که با حجم اقتصاد ایران تناسب چندانی ندارد و همه ادله معقول و مستدلی که در نفی این طرح عجیب و غریب وجود دارد؛ «تهران» اصولاً یک «پایتخت طبیعی و بالفطره» برای جغرافیای منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران است و تب انتقال پایتخت، موضعی است و موقتی، اما این بار گویا باید امید داشت این تَب آتشین، خیلی ادامه پیدا نکند؛ یا اینکه دولت محترم به شکلی شفاف، مردم و رسانهها را در جریان جزئیات امر قرار داده و فرایند تصمیمسازی تا تصمیمگیری؛ تصویب تا اجرای این پروژه مهم که به شکل مستقیم و غیر مستقیم، به زندگی امروز و آینده مردمان این سرزمین گره خورده را علنی کند.
خبرنگار: مجتبی خاتونی
نظر شما