قدس؛ آنچه در جلسه ترامپ و معاون اولش با زلنسکی گذشت و به شکل عام، تجربه حدود دو ماهه دولت دوم ترامپ، فارغ از همه تحلیلهای سیاسی و انکشافات اخلاقی؛ فارغ از اکران صریح و بیپرده ماهیت خشن و بیرحم سیاست آمریکایی؛ فارغ از درسها و عبرتها برای دیگر ملتها و دولتها؛ یک دوره آموزشی فشرده و کاربردی از جایگاه و قدرت رسانه در پیشبرد امور در سطوح ملی و بینالمللی است.
میل جنونآمیز ترامپ به دیده و تأیید شدن بر کسی پوشیده نیست. این میل، خیلی پیشتر از ورود جدی به عرصه سیاست، پای او را به رسانه و به شکل خاص، هالیوود (به عنوان بازوی پروپاگاندای ایالات متحده) باز کرد. اگر چه ترامپ معمولاً با استقبال جریانهای اغلب پرودموکرات هالیوود مواجه نشد، اما به نظر میرسد به درک قابل تحسینی از رسانه و قدرت آن (فراتر از تعاریف و تعارفات مرسوم) رسیده باشد. امری که حتی در چینش اعضای کابینه جدید او نیز به شکل چشمگیری قابل مشاهده است.
ترامپ و دولتش بهدرستی از چرخشهای گفتمانی و تغییرات پارادایمی در امر رسانه آگاه به نظر میرسند و تلاش معنادار آنها در شکستن قالبهای متعارف و کلاسیک بازنمایی امر سیاسی، مانند آنچه در جلسه ترامپ- ونس- زلنسکی مشاهده شد و جمله مهم رئیس جمهور آمریکا که «خوب است مردم آمریکا ببینند چه اتفاقی میافتد» شاهد مثالی بر یک راهبرد مهم رسانهای، ناشی از تغییر پارادایم از جمعی به اجتماعی و البته متأثر از فضایی است که فناوریهای ارتباطی جدید به ارمغان آوردهاند.
فناوریهای ارتباطی جدید، مخاطب منفعل را به مخاطبان فعال تبدیل کرده و این تغییر ماهوی، دیگر اجازه چندانی به گونههای کلاسیک و منسوخ امر سیاسی، مانند محرمانگیهای پرتکرار یا کلیشههای چند صد ساله دیپلماسی نمیدهد.
مثال میزنم؛ در دنیای موازی، دونالد ترامپ و ولودیمیر زلنسکی پشت درهای بسته اتاق بیضی کاخسفید مذاکره میکنند. نه تنها نصف که حق بهرهبرداری از تمام منابع و معادن اوکراین به آمریکا میرسد، رئیسجمهور اوکراین به دلیل حمایت از کامالا هریس در انتخابات گذشته، چند ضربه شلاق میخورد و پیش از بیرون آمدن از اتاق، دست وپای ترامپ را نیز به نشانه شکرگزاری میبوسد و در پایان، در حالی که هر دو طرف لبخند میزنند، به خبرنگاران از پیشرفت و سازنده بودن مذاکرات میگویند! و تمام؛ چند گزارش در اخبار شامگاهی رسانههای رسمی، شاید عکس صفحه اول روزنامهها و احتمالاً چند پست در رسانههای اجتماعی. برایند رسانهای این رویداد تخیلی را با آنچه در سه روز اخیر (از جلسه معروف یاد شده تا امروز) در رسانههای جمعی و اجتماعی اتفاق افتاد مقایسه کنیم؛ چند هزار مقاله، سرمقاله و یادداشت، چند ده هزار صفحه در روزنامهها و پایگاههای خبری، چند صد هزار پست و توییت، چند صد میلیونساعت تماشا و چند میلیارد واکنش و توجه!
راهبرد واضح است، صریح و البته کارآمد؛ آمریکا باید دیده شود، حتی به قیمت تحقیر پیادهنظام خود در جبهه درگیری.
نظر شما