در چند حدیث معتبر از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند: چون مدت عمر حضرت موسی (ع) به پایان رسید، ملک موت به نزد آن حضرت آمد و فرمود: السلام علیک ای کلیم خدا؛ و موسی جواب داد: و علیک السلام؛ کیستی تو؟
گفت: من ملک موتم و موسی پرسید: برای چه آمده ای؟
گفت: آمده ام که روح تو را قبض کنم و موسی پرسید از چه ناحیه ای می خواهی روح مرا قبض کنی؟
گفت: از دهان و موسی گفت: چگونه از دهان مرا قبض روح می کنی، در حالی که با این دهان با پروردگار خود سخن گفته ام؟
گفت: پس از دست های تو قبض روح می کنم و موسی پرسید: چگونه از دست های من قبض روح می کنی، در حالی که با این دست ها تورات را برداشته ام؟
گفت: پس از پاهای تو و موسی گفت: با این پاها به کوه طور رفته ام و با خدا مناجات کرده ام.
گفت: پس از دیده های تو و موسی گفت: با این چشمان پیوسته با امید به سوی پروردگار خود نظر کرده ام.
گفت: پس از گوش های تو و موسی گفت: به این گوش ها کلام پروردگار خود را شنیده ام.
پس خداوند به ملک الموت وحی نمود که قبض روح او انجام نده تا خود او اراده کند، و در پی آن ملک الموت از نزد موسی (ع) دور شد و موسی (ع) بعد از آن مدتی زنده ماند و از قوم خود غایب شد2 و در ایام غیبت خود به مردی رسید که مشغول کندن قبری بود، موسی (ع) پس از دیدن او گفت: می خواهی که تو را در کندن این قبل کمک نمایم؟ آن مرد پاسخ داد: بلی. پس موسی (ع) به یاری او پرداخت تا قبر را کندند و لحد آن را درست کردند.
پس آن قبرکن تصمیم گرفت که در قبر بخوابد تا ببیند آن قبر درست کنده شده است یا خیر و در این بین موسی (ع) گفت: من این کار را انجام می دهم!
چون حضرت موسی (ع) در قبر قرار گرفت، خداوند پرده از مقابل چشم او برداشت تا جای خود را در بهشت دید، پس گفت: پروردگارا! مرا به سوی خود قبض کن. پس ملک الموت در همانجا قبض روح مطهر او نمود و در همان قبر ملائکه او را دفن نمودند و خاک بر روی او ریختند.3 پس منادی از آسمان ندا کرد که: مُرد موسی کلیم خدا، و کدام زنده است که نمی میرد؟! و به این سبب است که قبر حضرت موسی (ع) معروف نمی باشد و بنی اسرائیل مکان قبر آن حضرت را نمی دانند،4 همچنین امام صادق (ع) می فرمایند: شب بیست و یکم رمضان شبی است که اوصیای پیغمبران در این شب از دنیا رفته اند، و در این شب عیسی (ع) را به آسمان بردند و در این شب موسی (ع) از دنیا رفته است.5
منابع:
1- تفسیر قمی، ج 2: 27.
2- کمال الدین و تمام النعمة: 153.
3- قصص الانبیاء راوندی: 175.
4- تهذیب الاحکام، ج 1: 114.
5- تاریخ پیامبران (حیوه القلوب)، ج 1: 799.
نظر شما