تحولات لبنان و فلسطین

نشنال اینترست درآگوست ۲۰۲۴ به قلم آرمان محمودیان و ولنتینا پگولو می‌نویسد: در حالی که تضاد متقابل با ایالات متحده در حال حاضر روسیه، چین و ایران را در آسیای مرکزی متحد می‌کند، همکاری آن‌ها بیشتر یک همراهی استراتژیک است تا یک اتحاد راهبردی عمیق.

موازنه‌ها و شکست‌های استراتژیک روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی

نشریه آمریکایی نشنال‌اینترست اظهار می‌کند: آسیای مرکزی به دلیل برخورداری از منابع طبیعی فراوان و موقعیت جغرافیایی، منطقه‌ای حساس است و به عنوان یک کریدور ترانزیت حیاتی عمل می‌کند که آسیا-اقیانوسیه، خاورمیانه و اروپا را به هم متصل می‌کند. این حقایق، اهمیت آسیای مرکزی را برای محاسبات استراتژیک روسیه، ایران و چین افزایش می‌دهد. به دلیل افزایش انزوای بین‌المللی روسیه پس از تهاجم به اوکراین، مسکو اکنون به طور فزاینده‌ای به آسیای مرکزی به عنوان مرکز فرار از تحریم‌ها و مسیر صادرات و حمل و نقل برای صادرات انرژی نگاه می‌کند. چین که منافع منطقه‌ای آن بر ابتکار کمربند و جاده (بی‌آرآی) متمرکز بود، نیز اکنون به دنبال تأمین انرژی ارزان و مواد خام و محافظت در برابر استقلال اقتصادی بالقوه اروپاست. تهران هم قصد دارد از پیوندهای فرهنگی خود برای توسعه کریدورهای حمل و نقل استراتژیک استفاده کند.
این مجله آمریکایی معتقد است دیدگاه‌های رقابتی سه کشور برای نظم منطقه‌ای در آسیای مرکزی در حوزه‌های امنیت، انرژی و تجارت متفاوت است. در بخش اول (امنیت) دو کارشناس مجله اظهار می‌کنند: روسیه، چین و ایران منافع مشترکی در مقابله با نفوذ ایالات متحده در آسیای مرکزی دارند. پس از ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده پایگاه‌های نظامی مانند مرکز ترانزیت در ماناس در قرقیزستان و کا۲ در ازبکستان برای پشتیبانی از عملیات در افغانستان ایجاد کرد. پس از بسته شدن این پایگاه‌ها، راهبرد ایالات متحده به سمت برنامه‌های همکاری امنیتی با تمرکز بر آموزش و تمرین‌های مشترک تغییر کرد. ایالات متحده همچنان به تعامل در آسیای مرکزی برای ایجاد توازن میان نفوذ روسیه، چین و ایران ادامه می‌دهد و در عین حال ثبات و استقلال کشورهای آسیای مرکزی را ارتقا می‌دهد، که سه قدرت، آن را به‌عنوان یک چالش مستقیم برای تسلط منطقه‌ای و منافع استراتژیک خود می‌دانند. مبارزه با تروریسم همچنین یک دغدغه مشترک برای روسیه، چین و ایران در آسیای مرکزی است. نگرانی در مورد داعش و القاعده منجر به همکاری امنیتی و تبادل اطلاعات از طریق سازمان همکاری شانگهای (اس‌سی‌او) شده است که ایران در سال ۲۰۲۳ به عنوان عضو کامل آن پذیرفته شد.
باوجود این منافع مشترک، روسیه، چین و ایران اهداف متضادی در آسیای مرکزی به ویژه در حوزه امنیتی دارند. روسیه با داشتن پایگاه‌های اصلی در تاجیکستان و قرقیزستان، مهم‌ترین حضور نظامی را دارد و سازمان پیمان امنیت جمعی (سی‎اس‌تی‌او) را رهبری می‌کند. چین برای مقابله با تسلط روسیه بدون به چالش کشیدن مستقیم، تعامل امنیتی خود را از طریق سازمان همکاری شانگهای گسترش داده و یک پایگاه نظامی واکنش سریع در تاجیکستان ایجاد کرده است. در عین حال ایران به دنبال جبران کمبود حضور نظامی خود در منطقه از طریق مشارکت‌های امنیتی و اقتصادی است.
نشنال اینترست از نکته مهمی درباره رویکردهای متفاوت سه کشور نسبت به گروه‌های اسلام‌گرا پرده برمی‌دارد: در حالی که هر سه کشور مخالف افراط گرایی هستند، آن‌ها در مورد اینکه کدام گروه باید به این عنوان شناخته شود، اختلاف نظر دارند. ایران از لحاظ تاریخی از جنبش‌های اسلام‌گرا در آسیای مرکزی، مانند حزب رنسانس اسلامی تاجیکستان (آی‌آرپی‌تی)، حزب التحریر و جنبش اسلامی ازبکستان (آی‌ام‌یو) حمایت کرده است. از سوی دیگر روسیه و چین جنبش‌های اسلامی را تهدیدی برای امنیت منطقه‌ای و داخلی می‌دانند. 
این واگرایی‌ها همکاری سه‌جانبه را در مقابله با تهدیدات امنیتی پیچیده می‌کند؛ زیرا هر کشور اتحادهای استراتژیک و مواضع ایدئولوژیک خود را در اولویت قرار می‌دهد. در عین حال، کشورهای آسیای مرکزی از اتکای بیش از حد به روسیه برای امنیت مرزی و منطقه‌ای خسته شده‌اند و به دنبال تنوع بخشیدن به شرکای امنیتی خود برای محافظت در برابر سلطه روسیه هستند.
بخش دوم مقاله درباره مسئله انرژی است: شروع جنگ در اوکراین و متعاقب آن حذف روسیه از بازار گاز اروپا منجر به همگرایی موقت منافع روسیه و چین در انرژی در آسیای مرکزی شده است. این امر سبب شده کشورهای آسیای مرکزی فضای مانور کمتری داشته باشند. در حالی که کشورهای آسیای مرکزی مشتاق کاهش وابستگی خود به چین و روسیه هستند، توانایی غرب برای تقویت در کوتاه‌مدت به دلیل فقدان مسیرهای صادراتی جایگزین مناسب به شدت ناممکن است.
استخراج و ارسال گاز ارزان‌تر روسیه به بازار انرژی اوراسیا حدود
 ۸۰ درصد از درآمدهای دولتی ترکمنستان را تهدید می‌کند. این موضوع سبب افزایش علاقه به تکمیل پروژه خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند یا تاپی (TAPI) با پیشنهادهای جدید برای انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق پاکستان شده است. با این حال، تکمیل خط لوله تاپی به دلیل عبور آن از افغانستان بسیار نامشخص است.
از طرفی خط لوله ترانس خزر که ترکمنستان را از طریق آذربایجان به کریدور گاز جنوبی اروپا متصل می‌کند، بار دیگر روی میز قرار گرفته است که موجب کاهش وابستگی به گاز روسیه خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.