از این رو به مناسبت روز حمایت از مصرف کنندگان در گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین محمد امامی، دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و مولف رساله «بررسی مبانی فقهی و حقوقی بازار مسلمان» درباره معنای کم فروشی، دایره شمول و عواقب آن به گفت وگو پرداختهایم که مشروح آن در ذیل میآید.
برای آغاز بحث، درباره اصلی ترین تفاوت نظام اقتصادی اسلام با دیگر نظامهای اقتصادی که آن را متمایز میکند، توضیح دهید.
در فرهنگ اسلامی و در نظام فقهی حقوقی اسلام، مسایل اقتصادی با ارزشهای اخلاقی در هم آمیختهاند، به این معنا که ارزشهای اخلاقی اسلام زیربنای اقتصادی اسلام تلقی میشود و تفاوت عمده بین نظام اقتصادی اسلام با دیگر نظامهای اقتصادی، بویژه کاپیتالیستی در همین نکته است، زیرا در دیگر نظامهای اقتصادی، اخلاق جایی ندارد و هر کسی برای سود بیشتر از هر راهی تلاش میکند، اما در اسلام کسب سود باید اخلاقی دینی باشد و هر چه ضدارزش باشد، در آن مطرود بوده و قابل قبول نیست. از جمله این مسایل اجتناب از کم فروشی است، یعنی کم فروشی به عنوان ضدارزش در نظام اقتصادی اسلام نهی شده است.
کم فروشی به چه معناست و چه رفتارهایی در دایره آن قرار میگیرد؟
کم فروشی به معنای کم گذاردن است، در روایات و آیات قرآن به این موضوع اشاره شده و گاهی با واژه تطفیف مورد بررسی قرار گرفته است، همچنان که در سوره مطففین، خداوند میفرماید: «وای بر مطففین!»
در ادامه به کم گذاردن اشاره میکند، یعنی انسان آنچه را که باید ادا کند، به جا نیاورد که این ممکن است در تجارت باشد یا در کار و مسؤولیت و حتی ممکن است در روابط عبادی، اخلاقی و اجتماعی در سطح کلان رخ دهد.
کم فروشی در حوزه معاملات چگونه است و در پرتوی چه رفتارهایی ممکن است، رخ دهد؟
کم فروشی در معاملات، یعنی فروشنده به جای اینکه مثلاً یک کیلو شکر وزن کند و تحویل مشتری دهد ۹۹۰ گرم وزن میکند این ۱۰ گرم اگرچه به حساب نیاید اما کم فروشی است (واژه طف در فرهنگ قرآن، یعنی حاشیه و کناره که بیاهمیت است)، البته ممکن است این کم فروشی در کیل و پیمانه نیز باشد، یعنی به عنوان مثال یک شیشه شیر هم از وزن تعیین شده کمتر باشد یا ممکن است در متر باشد و بزاز، پنج سانتی متر پارچه را کمتر ببرد؛ از این رو، اگرچه در آیه شریفه وزن و کیل نام برده شده اما کل کمیتها را در نظر میگیرد.
باید توجه داشت که علاوه بر کمیت، کیفیت در اجرای تعهدات هم در این حوزه جای میگیرد. به عنوان مثال قراردادی بسته شده و در آن تصریح یا حتی تصریح نمیشود، اما عرف میداند که به عنوان مثال پلی در این سطح به مقدار خاصی سیمان نیاز دارد، اما پیمانکار از آن میزان کمتر به کار میگیرد و... بنابراین، نسبت به کیفیت کار در تعهدات هم کم فروشی مصداق مییابد.
آیا کم فروشی میتواند در حوزه تعهدات کاری و مسؤولیتهایی که افراد میپذیرند نیز بروز و ظهور داشته باشد؟
بله، حوزه سوم مصداق یافتن کم فروشی، تعهدات کاری است، گاهی قراردادی کاری بسته شده و کارگر از کار کارفرما میکاهد، در حالی که بنابر قرارداد یا عرف کاری، میزان کار او مشخص است، به عبارت دیگر وجدان کاری ندارد و این هم درباره کارمندان و هم مدیران قابل صدق است.
علاوه بر این، بیاعتنایی نسبت به کار، از زیر کار در رفتن و... هم مصداق کم فروشی است یعنی در هر جایی که فردی اجیر شده و قرار است مسؤولیتهایی را به منصه ظهور برساند، اگر بر وعده خود باقی نماند، در حالی که خود را در معرض خدمت قرار داده و کوتاهی و بیدقتی کند، چه از نظر زمان و چه از نظر مبادلات، کم فروشی کرده است، حتی بیتوجهی به آینده کشور در قراردادها نیز در این دایره قرار میگیرد.
برخی مفسران گستره آیه نخست سوره مطففین را از این وسیعتر دیدهاند و هر گونه کم توجهی در روابط اخلاقی، عبادی و اجتماعی را نیز شامل تطفیف دانستهاند، یعنی انسان اگر از عبادت خود بکاهد، در رفتار اخلاقی خود بیتوجهی کند و آن طور که باید بر اساس معیارهای اخلاقی با دیگران روابط نداشته باشد، همه مصداق کم فروشی است، زیرا در تمامی این موارد انسان کم گذاشته است.
کم فروشی چه آسیبها و عواقب سویی دارد؟ آیا میزان این عواقب به میزان کم گذاشتن هاست یا تفاوتی نمیکند؟
ما در اسلام اصل عدالت را داریم که در تشیع از اصول دین است، اگرچه عدالت به خداوند باز میگردد، اما یک بعد آن به رفتار ما انسانها مربوط میشود، یعنی رفتار فردی، اجتماعی و خانوادگی ما باید بر اساس عدالت باشد و هر حکمی که مخالف عدالت باشد، از نظر فقه و مذهب اهل بیت(ع) قابل قبول نیست و کم فروشی با این عدالت در تضاد است، چون به عنوان امری حرام اجحاف محسوب میشود. از این روست که در قرآن در جایی که سخن از کم فروشی به میان میآید، از عدالت هم بحث میشود و گفته میشود، بر اساس عدالت و قسط عمل کنید!
بسیاری بین کم فروشی و حرام خواری تفاوت قایلند و کم گذاردنهای خود را کم فروشی نمیدانند، آیا واقعاً این طور است یا خیر؟
گاهی از حرام خواری، معنایی در نظر میگیریم که کم فروشی جزو آن میشود؛ ما در فقه، حرام را فقط به ربا محدود نمیکنیم، بلکه دزدی، غصب و.. را نیز جزو آن میدانیم.
برخی علمای اهل سنت کم فروشی را از اقسام غصب و غصب صغیر خواندهاند، و کم فروشی جزو چیزهایی است که از آن نهی شده و آیات متعدد به صراحت آن را حرام میداند.
این حرام کبیره است، یعنی در مقایسه با حرامهایی که صغیر است و با حسنات میتوان آنها را جبران کرد، کم فروشی جزو گناهان کبیره است، به طوری که انسان کم فروش از عدالت ساقط میشود و نمیتواند به عنوان مثال شاهد یا امام جماعت باشد، از این رو، در قرآن و روایت معصومین(ع) به صراحت از آن نهی شده است.
خداوند در سوره مبارکه شعرا آیات ۱۸۱ تا ۱۸۳ میفرماید: کیل و پیمانه را وفا کنید و جزو کسانی که به دیگران ضرر میزنند، نباشید و وزن کنید با معیارهای صحیح و روی زمین فساد نکنید.
در اینجا تأکید میکند که این کار موجب فساد روی زمین میشود و مبارزه با فساد و جلوگیری از اشاعه آن از مسایل مهمی است که حتی برای مفسد فی الارض مجازاتهای سنگینی در نظر گرفته شده است.
یا در آیات سوره مبارکه مطففین که گفته میشود، ویل... این ویل واژهای است که معمولاً در موارد بسیار شدید به کار میرود و مفسران روی آن اختلاف دارند. برخی گفتهاند، ویل آن ناحیه بد دوزخ است و برخی گفتهاند، این واژه برای اعلام جنگ و برائت به کار میرود. این یعنی اعلان جنگ خداوند نسبت به کم فروشان. یعنی آنها که وقتی از مردم چیزی میخرند، کامل میگیرند و وقتی برای مردم وزن میکنند، برای فروش در اینجا کم میگذارند، آیا گمان نمیکنند که روزی برانگیخته میشوند (اشاره به روز رستاخیز) روزی که مردم مقابل پروردگار جهانیان بپا میخیزند.
این هشدار میدهد که برای کم فروشی باید در قیامت پاسخگو باشید و چون این حق الناس است بخشیده نمیشود برخلاف حق ا... که با توبه قلبی بخشیده میشود.
از این روست که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «وقتی میخواهی وزن کنی وزن کن و پیمانهات را پر تر بگیر»
و امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «انسان تاجر مرتکب فسق و فجور میشود و جایگاه او در دوزخ است، جز کسی که حق را بگیرد و حق را بپردازد.»
رواج کم فروشی در اقتصاد یک جامعه چه آثار سویی را بر سبک زندگی گذاشته و آیا میتواند آن را از مسیر صحیح خارج کند؟
دو ملاک اصلی سبک زندگی، شالوده این بحث است؛ یکی عدالت و دیگری ارزشهای اخلاقی.
اگر در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی این دو را ملاک قرار دهیم، به سبک زندگی الهی باز میگردیم، یعنی همان الگوی نبوی و از جمله نکات همین است که انسان طوری رفتار کند که حق دیگران ادا شود وگرنه به دلیل رعایت نکردن عدالت، از چارچوب سبک زندگی شرعی دینی خارج میشود. از این رو باید روابط ما با خدا و افراد جامعه و بیرون از جامعه خودی مشخص شده باشد.
طبق آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح، سه رابطه تبیین میشود: رابطه انسان با خدا، انسان با افراد جامعه اسلامی و انسان با جامعه بیرونی که با رعایت اینها انسان بخشی از زندگی دینی را تأمین کرده است.
خبرنگار: آمنه مستقیمی
نظر شما