واگذاری مدارس دولتی به مؤسسانی که به گفته فرهنگیان، از مدیران و دستاندرکاران آموزش و پرورشاند و از کنار این مدارس، بهرههای بزرگی میبرند. گرفتن سرانههای 600 هزارتومانی از دولت و پرداخت حقوقهای 400هزارتومانی به معلمانی که از سر راه آمدهاند و از سر ناچاری، بدون دیدن آموزشهای لازم یکشبه معلم شدهاند و سرانجام عایدات فراوانی که به «مؤسسان» میرسد، قصه پرغصهای است. تمام اینها به بهانه کاستن از هزینهها در آموزش و پرورش و در راستای «اقتصاد مقاومتی» انجام میشود و آموزش و پرورش تلاش میکند به جای سرانه دو میلیون تومانی (به تصریح وزیر) با 600هزار تومان مسأله «آموزش و پرورش» آیندهسازان این مرز و بوم را فیصله دهد و گزارش کار بدهد که صرفهجویی کردیم! صرفهجویی به قیمت محروم شدن دانشآموزان مناطق محروم و حاشیهای از حقوق قانونی خود و بهرهبردن جمعی از عزیزان که افتخار «مؤسس» بودن پیدا میکنند! آیا این است آموزش و پرورش مورد نظر رهبر معظم انقلاب؟ آیا برای تحقق «اقتصاد مقاومتی» جایی بهتر از آموزش و پرورش برای صرفهجویی در هزینهها یافت نمیشد؟
شیوه اجرای طرح مدارس حمایتی غیرقانونی است
عضو کمیسیون آموزش مجلس به گزارشگر ما میگوید: مجلس اجازه داده بود یک درصد خرید خدمات در «مدارس غیر دولتی» اجرا شود، ولی اکنون شاهد این هستیم که این قانون در «مدارس دولتی» در حال اجراست و این خلاف قانون است.
محمد نگهبان سلامی اظهار میدارد: در تعلیم و تربیت، رکن اصلی، معلم است که باید درست تربیت شده و طی دورههای بلند مدت برای تدریس آماده شود،. ولی متاسفانه شاهدیم که عدهای تحصیلکرده که حتی ممکن است مدارک ارشد یا دکتری نیز داشته باشند، بدون داشتن مهارت و گذراندن دورههای لازم در مدارس هیأت امنایی به کار گرفته شدهاند و اگر هم برای آنها دورههایی گذاشته شده در یک زمان محدود و دو هفتهای مهارتهای تدریس و معلمی را گذراندهاند و ادعا میکنند این افراد دوره دیدهاند که این کار نادرست و غیر اصولی است.
این نماینده مجلس میگوید: آثار منفی اجرای نادرست این طرح و بهکار گیری افرادی که دورههای لازم را طی زمان مناسب نگذراندهاند و کیفیت پایین آموزش و پرورش دانش آموزان توسط این افراد در طی زمان خودش را در جامعه نشان خواهد داد. متأسفانه در این طرح فقط به جنبه مادی مسأله توجه شده و هم اکنون این عملکرد غلط مشکلاتی را در کشور ایجاد کرده و زیانهای آن به نسل آینده وارد خواهد شد.
آزمایش سلامت در بدو استخدام
دکتر وثوق، روانپزشک در گفتوگو با خبرنگار ما با اشاره به ضرورت انجام آزمایشهای سلامت جسمانی و تست سلامت روان هنگام استخدام و بهکارگیری افراد برای معلمی، میگوید: آموزش و پرورش میتواند هنگام استخدام نیرو از روانپزشکان در مورد سلامت روان فرد نظر بخواهد و این کار بسیار خوب و درست است، زیرا افرادی برای تعلیم و تربیت دانش آموزان به کار گرفته میشوند که هم سلامت جسم و هم سلامت روان دارند، زیرا شغل معلمی بسیار مهم است، ولی من خبر ندارم که آیا چنین کاری در آموزش و پرورش انجام میشود یا نه. یکی از مدیران مدارس حمایتی نیز میگوید: سال گذشته شماری از مدارس دولتی به «مدارس حمایتی» تبدیل شد و قرار بود آمار این مدارس تغییر نکند، ولی امسال شمار این مدارس به دو برابر افزایش یافته است. بیشتر مجوزهای این مدارس برای افرادی صادر میشود که پستهای اداری و مهم در آموزش و پرورش دارند، البته سال پیش ناچار بودند از مجوز افرادی که مدارس غیردولتی دارند استفاده کنند.
مدارس حمایتی در حاشیه شهر
این مدارس در حاشیه شهرها کار خود را شروع کردهاند. در این مناطق سطح آگاهی اولیا پایین است و زیاد متوجه تغییرات نیستند. حتی وقتی تابلو مدرسه عوض میشود کسی نمیپرسد چرا این اتفاق افتاده است. والدین، میبینند یک نفر سر کلاس روی سر فرزندشان است و فکر میکنند این معلم رسمی و دوره دیده است.
این مدیر مدرسه در پاسخ به پرسش گزارشگر ما در مورد جنسیت این افراد و میزان حقوق پرداختی به آنها میگوید: حدود ۷۵ درصد آنها خانم و بقیه آقا هستند، بنابراین حتی در مدارس پسرانه نیز به کار گرفته میشوند که این کار مناسب نیست، زیرا دانش آموزان پسر نیاز به الگوهای مردانه دارند تا نقش آینده خود را بدرستی ایفا کنند.
وی در ادامه میگوید: چون خانمها سرپرست خانواده نیستند که خرج خانواده را بدهند، با حقوق۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان هم راضی به کار هستند. بیشتر این «شبهمعلمان» دورههای لازم را با مدت کافی نگذرانده و مهارت تدریس ندارند.
آیا معلمان مدارس حمایتی گزینش شدهاند؟
وی همچنین در مورد اینکه آیا این افراد گزینش شدهاند یا خیر، میگوید: سال گذشته ابتدا مؤسس، نیروهای خود را جذب و آنها شروع به کار کردند و سپس برای گزینش آنها اقدام شد و تا پایان سال حدود 30 درصد از تأییدیههای صادره توسط هسته گزینش از سوی آموزش و پرورش به دست من رسید و بقیه افراد بدون تأییدیه تا پایان سال مشغول کار بودند.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره سرانه دریافتی هر دانش آموز و شمار دانش آموزان در این مدارس میگوید: بین ۳۰۰ تا ۳۷۰ هزار تومان سرانه برای هر دانش آموز برای مدارس مختلف واریز شده و جمعیت بیشتر این مدارس بین ۴۰۰ تا 1000 نفر است. امسال من به دلیل پایین بودن سطح کارایی این افراد و عدم تسلط بر روشها و فنون تدریس و همچنین تجربیاتی که سال قبل به دست آوردم و مشکلات دیگری که با ایجاد این مدارس به وجود آمده، از قبول مدیریت چنین مدارسی خودداری کردم.
معلمان ۴۰۰هزار تومانی
یکی از فرهنگیان میگوید: وقتی مردم میبینند کسی با ۴۰۰ هزار تومان به بچههایشان درس میدهد برایشان این پرسش پیش میآید که اگر یک معلم دومیلیون تومان حقوق بگیرد باید به اندازه پنج نفر کار کند، در صورتی که این تفکر غیر علمی است.
محمد گلی، معلم نمونه کشوری به گزارشگر ما میگوید: در ابتدا توجه شما را به آیه ۷۰ سوره احزاب جلب میکنم؛ خداوند در این آیه میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید...»
تصویب و اجرای طرح مدارس حمایتی برای مناطق محروم، بسیار اشتباه و نابجاست. آیا براستی این طرح به نفع گروه هدف است یا به نفع مؤسسان و افرادی که این مجوزها را صادر میکنند؟ این از نعمت وجود چنین معلمانی محروم شوند؟ آیا این درست است؟ آیا این معنای خدمت به دانش آموزان مناطق محروم است؟ وانگهی، قرار بود این طرح در مدارس غیرانتفاعی اجرا شود نه اینکه امکانات دولتی در اختیار برخی افراد قرار گیرد.
این نویسنده و داور مسابقات داستاننویسی میگوید: اصل ۳۰ قانون اساسی بر تعلیم و تربیت رایگان دانش آموزان تأکید دارد نه نگهداری از آنها در مدارس، زیرا وقتی کسی دوره تربیت معلم را نگذرانده باشد معلم نیست، بلکه فقط از دانش آموزان نگهداری میکند. آیا آقای وزیر و دیگر عزیزانی که این طرح را تصویب کردهاند، خودشان حاضرند فرزندانشان را برای تحصیل به مدارسی بفرستند که معلمش از سر راه آمده و هیچ تجربه و دانشی ندارد؟ آیا آقای وزیر حاضر است مدیران کل و معاونان خود را از بین این افراد که ظرف یک هفته معلم شدهاند انتخاب کند؟ پس چطور حاضرند بچههای مردم زیر دست این افراد، تربیت شوند؟
بقیه سرانه دانش آموزی کجاست؟
این فرهنگی با تجربه میگوید: آموزش و پرورش میگوید ما طبق «قانون کار» به این معلمان حقوق میدهیم، یعنی حدود ۷۰۰ هزار تومان! در صورتی که در حدود ۴۰۰ هزار تومان و آن هم برای هشت ماه به این افراد حقوق پرداخت میشود. اگر برای یک مدرسه هزار نفری ۳۰ معلم در نظر بگیریم در یک سال تحصیلی حدود ۹۶ میلیون تومان برای حقوق پرداخت خواهد شد. اگر آموزش و پرورش برای هر دانش آموز ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کند، مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان دریافتی مؤسس است که در صورت کسر حقوق معلمان، حدود ۵۰۰ میلیون تومان آن باقی میماند. مگر یک مدرسه در طی سال چقدر هزینههای جاری دارد؟ بقیه این پول کجا هزینه میشود؟
کاهش سطح تحصیلی دانشآموزان
یکی از اولیا که فرزندش در پایه ششم یکی از مدارس حمایتی تحصیل میکند، نیز میگوید: تا دو سال پیش، فرزندم با رضایت به مدرسه میرفت و پیشرفت خوبی در درسهایش داشت و اولیای دیگر هم همین را می گویند، اما نمیدانم چرا دو سال است معلمها عوض شدهاند و سطح تدریس و برخورد با بچهها افت کرده است.
وی میافزاید: برای هوشمندسازی مدرسه از ما ۳۵ هزار تومان خواستهاند و چون نداشتم که پول بدهم به مدیر مدرسه گفتم شما که میخواهید هفتهای یک بار بچه من را به کلاس هوشمند ببرید این کار را نکنید تا خودش درسش را بخواند، من پول ندارم که بدهم.
یکی دیگر از فرهنگیان نیز میگوید: شنیدهام یک مؤسس میتواند چند مدرسه حمایتی داشته باشد، اگر این خبر صحت داشته باشد چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ برای اینکه صحت و سقم برخی گفتهها روشن شود، خبرنگار ما از چند مدرسه دولتی که به حمایتی تبدیل شده بازدید کرد. بر سردر همه این مدارس یا هنوز تابلوی قدیمی نصب است و یا تابلویی ندارند و تابلو جدیدی مبنی بر مدارس حمایتی (غیردولتی) نصب نشده است. آیا این کار قانونی است؟
خبرنگار: یوسف خدایار
نظر شما