این پژوهشگر جوان همچنین برنده جایزه و مدال محقق جوان از سازمان بین المللی فیزیک پزشکی (IOMP) در سال 2006 (سئول کره جنوبی) نیز هست.با دکتر مولوی در خصوص وظایفی که استادان دانشگاه در محیط علمی به عهده دارند، گفت و گو کرده ایم که ملاحظه میفرمایید.
آقای دکتر! استاد تمام شدن چه تعهداتی را برای فرد ایجاد میکند؟
هر چه فرد به لحاظ علمی ارتقا پیدا میکند، ابتدا باید برای حفظ حرمت این جایگاه علمی تلاش کند و علاوه بر این باید کار خود را کیفیتی تر از گذشته ارایه دهد.جامعه علمی از یک استاد انتظارات بیشتری دارد. بویژه دانشجویان از کسی که استاد تمام است، انتظار بیشتری دارند. بنابر این استاد باید بیش از همه بر روی پرورش و تربیت دانشجویان نخبه و مفید برای جامعه تلاش کند. طرحهای مفید پژوهشی و مؤثر برای جامعه علمی و کشور ارایه دهد.این تعهدات بیش از همه جنبه وجدانی دارد و مبتنی بر مقررات نیست.باید همکاران جوان تر را راهنمایی کرد و دانشجویان دورههای ارشد و دکتری را به سوی تحقیق و پژوهش در عرصههای کاربردی سوق داد.
در حال حاضر استادان ما چقدر به این تعهدات پایبند هستند؟
استادان باید استانداردهای بین المللی را رعایت کنند.یعنی با جدیت، سنجیدگی و رقابت سالم از مراحل مختلف عبور کنند. وقتی فردی در سطوح علمی بالا تر قرار میگیرد، باید از این استانداردها برخوردار باشد. این موضوع به هیأت ممیزها برمیگردد که باید قدری هم سختگیرانه تر برخورد کنند.امروز با رشد علمی کشور که شاهد آن هستیم، انگیزه برای ارتقای علمی بیش از گذشته شده است.باید بیش از قبل تعهد وجدانی داشت. من این وضعیت را رو به رشد میبینم و انگیزهها در میان استادان جوان بیش از گذشته شده است.چون میدان، رقابتی تر و مرزهای دانش قدری گسترده تر از قبل شده و همین موضوع سبب گسترش ارتباطات شده است. امروزه با امکانات نوین ارتباطی دیگر نیازی نیست که یک فرد تنها در یک دانشگاه بزرگ کشور از امکانات لازم برخوردار باشد.در بسیاری از دانشگاههای کوچک نیز امکان انجام تحقیقات و پژوهشهای بزرگ فراهم است.
میگویند، مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. شما چقدر از آمادگی دانشجویان برای پیشبرد اهداف آموزشیتان استفاده میکنید؟
بخشی از فعالیتهای ما تحقیقاتی و بخشی آموزشی است. آموزش نیز یک فرصت و غنیمت است.در ایام تعطیلی دانشگاهها که محیط دانشگاه دیگر از آن نشاط علمی برخوردار نیست، میتوان به اهمیت دانشجویان پر نشاط پی برد. دانشجویان گاهی استادان و اعضای هیأت علمی را ارزشیابی میکنند و در همان ارزیابیها توقعات و نگرش خود را از هر استاد نشان میدهند. من هم سعی میکنم تعامل مثبت و خوبی را با دانشجویانم داشته باشم و بیش از همه به آنها انگیزه بدهم. امروز در شرایطی که آنها فضای کار و اشتغال را برای دانش آموختگان مناسب نمی دانند و معتقدند، آینده شغلی شان چندان شفاف نیست، باید به آنها اثبات کرد که کار خوب هیچ گاه گم نمی شود.بنابر این استادان باید به دانشجویان برای انجام تلاش بیشتر، انگیزه بدهند. باید با دانشجویان دوستانه تر برخورد کرد.دانشجوی خوب به استاد انگیزه بیشتری برای تلاش میدهد. گاهی من در یک نیم سال درسی را با انگیزه بسیار بالایی تدریس میکنم، چون دانشجویان مشارکت بیشتری از خود نشان میدهند و برخی اوقات نیز ممکن است شرایط روحی و شغلی ما و یا دانشجویان نیز افت و خیز داشته باشد که چندان هم
بی تأثیر نیست.
خود شما چقدر از تدریس تان احساس رضایت میکنید و نوع تدریس تان چقدر میتواند شما را اقناع کند؟
تدریس، تمامی کار من نیست و من تلاش میکنم بخشی از وقتم را به فعالیتهای تحقیقاتی و بخشی را به فعالیتهای اجرایی اختصاص بدهم و بخش باقی مانده را صرف آموزش کنم. سر و کله زدن با جوانها و کار جدید انجام دادن یک نعمت در کار ماست.من معتقدم، چون در آموزش مقاطع پایین تر پژوهش، نوآوری، خلاقیت و تحول کمتر است، پس از مدتی ممکن است همکاران من خسته شوند، اما تدریس در سطوح عالیه و بویژه در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری متفاوت است.من درسی را که امسال تدریس کرده ام، در سال آینده با شیوه دیگری به دانشجویانم ارایه میکنم.خوشبختانه در سطوح عالی استاد آزادی عمل بیشتری دارد و همین موضوع موجب میشود شیوه تدریس به روزمرگی تبدیل نشود.
دانشگاههای ما اولویت را به آموزش میدهند یا پژوهش؟
دانشگاهها معمولاً با یک دبیرستان بزرگ و مبتنی بر آموزش محوری شروع میشوند و باید پوست اندازی کنند و به سمت آموزش توأم با پژوهش حرکت کنند و پس از مدتی باز هم با یک پوست اندازی دوباره به سمت پژوهش و آموزش تغییر جهت دهند.دانشگاهها در مراحل اولیه نگاهی آموزشی را دنبال میکنند و آموزش محور هستند، سپس بتدریج تبدیل به دانشگاههای آموزشی و پژوهشی میشوند.در دانشگاههای بزرگ باید اولویت با کارهای پژوهشی باشد، بویژه آموزشهای کاربردی.البته آموزشهای بنیادی هم از اولویت زیادی برخوردار است، ولی بخش هایی که میتوانند پژوهشهای کاربردی انجام دهند، باید بر این موضوع متمرکز شوند تا بتوانند مشکلات جامعه را نیز حل کنند.بنابر این عاقلانه تر این است که بر روی پژوهش
سرمایه گذاری کنیم و خوشبختانه دولت نیز رویکرد خوبی در این خصوص داشته، ضمن اینکه بودجههای پژوهشی افزایش قابل ملاحظهای داشته است.تا زمانی که مشکلات جامعه نیز به صورت علمی حل نشود، کارها به شکل جدی حل نمیشود. بنابر این باید دانشگاهها را در زمینههای تحقیقاتی تقویت کرد تا در عرصههای بین المللی نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم.امروزه آمار مقالات خوبی ارایه میشود، اما تا زمانی که این مقالات نتوانند مشکلی از مشکلات جامعه را حل کنند، مؤثر و ثمر بخش نیستند.
پژوهش مثل کاشتن درخت گردوست؛ ممکن است دیرثمر باشد، اما پرثمر است. باید سالها برای آن هزینه کرد تا پس از مدتی به ثمر بنشیند، اما متأسفانه این گونه نیست.سرانه بودجه تحقیقاتی کشور ما حدود هشت دهم درصد درآمد ناخالص ملی است، در صورتی که در کشور کره این مقدار پنج درصد و در مالزی هشت درصد است.در ایران نیز باید اولویت را به کارهای پژوهشی کاربردی اختصاص داد.بسیاری از کشورهای نوظهور مثل کره، مالزی و تایوان همین مسیر را پیمودهاند.
استادان ما چطور میتوانند در تبیین نقش پژوهش در کشور مؤثر باشند؟
همه چیز تحقیق و پژوهش در پول خلاصه نمیشود، اما باید انگیزههای مختلف را تقویت کرد و زمینههای همکاریهای بین المللی را گسترش داد.علم امروز تنها به من و شما اختصاص ندارد، بلکه به تمامی دنیا تعلق دارد.علم، میراث مشترک بشریت است.بنابر این چاره ای جز افزایش مناسبات بین المللی نداریم.چین در برهه ای تصمیم گرفته بود تعاملات بین المللی خود را در عرصه علمی افزایش دهد.جهش علمی داشت و پس از آن با جهش اقتصادی مواجه شد و تا حدودی نیز به موفقیت رسید. ما نیز باید قدم در راهی بزرگ بگذاریم.باید محققان و پژوهشگران وقت بگذارند و با تلاش علمی موفقیتهای بیشتری کسب کنند.من با افرایش بی رویه و بی کیفیت دانشگاهها بویژه در سطح تحصیلات تکمیلی مخالفم.آموزش عالی نباید کیفیت خود را از دست بدهد، اما متأسفانه در چند سال اخیر تا توانسته ایم دانشگاههای بی کیفیت زیادی را تأسیس کرده ایم.
نظر شما