بیا که بی تو آینه ها، زنگار غربت گرفتهاند.
بیا که بی تو، قنوت شاخهها، اجابتی جز غروب تلخ خزان ندارد.
بی تو کدام دست مهر، سرشک غم از دیدگان یتیمان بر میگیرد؟ و کجاست آغوش مهربانی که دلهای زخمی را به ضیافت ابریشمی بخواند؟ ای صاحب العصر و الزمان(عجل الله تعالی فرجه)! بیا که مدافعان حرم، این گلهای باغ شیعه در مصاف با دشمنان حریم آل الله یک به یک پر پر میشوند.
آقا این انتظار کی به سر میرسد؟
رودخانهها عطش دیدار تو را دارند و در بستر انتظار، به سوی دریای ظهور تو شتابانند. قامتی به استواری کوه، دلی به بی کرانگی دریا، طراوتی به لطافت سبزینه ها، سینه ای به فراخی آسمانها و صمیمیتی به گرمی خورشید میخواهد تا بشود تو را خواند و کاروان دلها را به منزلگاه امید کشاند.
همزمان با میلاد حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه) آخرین ذخیره خاندان ولایت و منجی عالم بشریت، فرازهای انتظار فرج را در گفتوگو با مرجع عالیقدر شیعه آیت الله عبدالله جوادی آملی مورد واکاوی و مداقه قرار داده ایم که در ادامه میخوانید.
یکی از مهمترین ابعاد انتظار فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) بعد فرهنگی است، در این زمینه چه نکاتی قابل طرح است؟
انتظار در بعد فرهنگی به این شکل قابل طرح است که منتظر واقعي آن حضرت افزون بر خودسازي به دگرسازي نيز بپردازد تا از اين طريق زمينهٴ ظهور آن حضرت را فراهم كند.
حضرت باقر العلوم (عليه السلام) به عبدالحميد واسطي كه از شيعيان آن حضرت بود و گويا از طولاني شدن انتظار ملول و دلتنگ شده بود، فرمود: به خدا قسم كسي كه خودش را وقف در راه خدا كند، خداي سبحان براي او راه گشايشي قرار مي دهد.
خدا رحمت كند بندهاي را كه خود را وقف ما كند، خدا رحمت كند بندهاي را كه امر ما را احيا گرداند. عبدالحميد كه اين فضايل را شنيد، گفت: پس اگر قبل از درك قائم شما مُردم، چه ميشود؟
امام (عليهالسلام) فرمود: اگر كسي از شما بگويد (تصميم داشته باشد): اگر قائم آل محمد را درك كنم، يارياش خواهم كرد، مانند كسي است كه با شمشير خود در كنار آن حضرت نبرد ميكند (و اجر شهيد را دارد) اما كسي كه در ركاب او به فيض شهادت نايل ميآيد، اجر دو شهيد را دارد: اجر شهادت و اجر انتظار. بنابراين، منتظر واقعي كسي است كه در محور خودسازي خويشتن را در محدودهٴ امر ائمه (عليهم السلام) منحصر كرده، از قلمرو دستورشان بيرون نرود و در محور دگرسازي تلاش و كوشش او اين باشد كه امور، معارف، مآثر و آثار آنان را نشر دهد، به ديگران بياموزد و بدين طريق مكتب آنها را احيا كند. كسي ميتواند جان خود را در محدودهٴ امر ائمه(عليهمالسلام) منحصر و محدود كند و براي احياي امرشان كمر همت ببندد كه ولي خدا را بشناسد و معرفت او در اين زمينه كامل شده باشد، آن وقت است كه فيوضات الهي از باطن او نشأت ميگيرد.
اما همان طور که اشاره فرمودید، انتظار واقعی در وجود فرد منتظر متجلی میشود، مهمترین جلوههای انتظار در میان منتظران چیست؟
برای پاسخ به این پرسش خوب است همه در وجود مبارک امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) تحقیق و مداقه داشته باشند تا بیشتر از این جلوات وجودی حضرت بهره ببرند.
وجود گرامي حضرت ولي عصر (ارواح من سواه فداه) ذخيرهٴ عالم و عصارهٴ خلقت است، از اين رو تحقق بخشندهٴ آمال و اهداف تمام انبياي الهي در طول تاريخ بشريت خواهد بود. آنچه را كه انبيا(عليهم السلام) براي رسيدن به آن تلاش و تبليغ كردند، آزار، اذيت و شكنجه كشيدند و برخي هم در اين راه شهيد شدند، او پيروزمندانه به انجام ميرساند.
سيرهٴ مشترك همهٴ انبياي الهي(عليهم السلام) اين بود كه براي رسيدن به اهداف رسالت خويش از زبان تبليغ، در شرايط عادي و زبانهٴ تيغ، در حال ضرورتْ بهره مي جستند، چنانکه نظامی در این زمینه سروده است:
محيطي چه گويم چو بارنده ميغ
به يك دست گوهر به يك دست تيغ
به گوهر جهان را بياراسته
به تيغ از جهان داد دين خواسته
بنابراین میبینیم که اين دو عنصر در برنامهٴ حضرت ولي عصر (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) به عنوان تعقيب کننده و تكميلكننده اهداف رسالت مشاهده مي شود. از اين رو منتظر واقعي كسي است كه آثار هر دو بخش انتظار (تيغ و تبليغ) در زندگي او جلوه گر باشد.
آیا انتظار فرج در ابعاد نظامی هم میگنجد و اساساً منتظران به حضور در جبهههای جنگ توصیه شدهاند؟
برای پاسخ به این پرسش به روایتی از امام صادق(عليه السلام) اشاره میکنم که فرمودند:«ليعدّ أحدكم لخروج القائم عليهالسلام ولوْ سهماً فإنّ الله إذا علم ذلك فى نيته رجوتُ لأن يُنْسيءَ فى عمره حتي يدركه ويكون من أعوانه وأنصاره. اين روايت كه به آمادگي نظامي مربوط ميشود، نشان ميدهد كه منتظِر واقعي آن حضرت كسي است كه اهل رزم، جنگ، مبارزه، نبرد و خلاصه مسلح و بسيجي باشد. كسي كه كاري با جنگ و مبارزه با طاغي ندارد، هرگز منتظِر واقعي امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) نيست؛ چون آن حضرت با نبرد مسلحانهٴ نفسگير جهان را اصلاح ميكند.
ابي بصير از صادق آل محمد (عليه السلام) نقل كرده، وقتي آن حضرت قيام ميكند، میان او و میان قريش و ساير اعراب جز شمشير داوري نميكند؛ إذا خرج القائم لم يكن بينه و بين العرب و قريش إلاّ السيف.
در روايت ديگري از آن حضرت آمده است: پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام) في الجمله مأمور به تقيه بودند و گاهي بر اساس تقيه رفتار ميكردند، اما وقتي قائم ما قيام ميكند، تقيه رخت بر ميبندد و او شمشيرش را برهنه ميكند و حقي را نميستاند و به صاحب حقي نميرساند مگر با شمشير؛ .. فإذا قام قائمنا سقطت التقيه وجرّد السيف ولم يأخذ من الناس ولم يُعطهم إلاّ بالسيف.
اما نکته مهم اینکه فهم اينگونه روايات ممكن است در گذشته ها مشكل بوده باشد، اما در عصر كنوني كه سران ستم و بيداد نشان دادهاند، زباني جز زبان زور نميفهمند و به هيچصراطيجز با تيغهٴ كج شمشير مستقيم نخواهند شد، در غايت سهولت و برای همه قابل درک است.
و انتظار فرج چه تأثیری در روحیه و زندگی منتظران ظهور بر جا میگذارد؟
انتظار فرج از آن رو مورد تأكيد و توصيه اهلبيت(عليهم السلام) قرار گرفته است كه در انسان منتظِر اميد به آينده ايجاد خواهد كرد و همين اميد، نقش بزرگي را در سعي و كوشش ايفا ميكند. اميرمؤمنان و امام عارفان(عليهالسلام) توصيه ميفرمايند:«كه انتظار فرج و گشايش از جانب خدا داشته باشيد و از رحمت او نااميد نباشيد كه محبوبترين اعمال نزد خداي عز وجل انتظار فرج و گشايش است.» و باز در همین زمینه سيد ساجدان(عليه السلام) ميفرمايند: «انتظار فرج داشتن خود از بزرگترين فرجهاست.»
سرّش آن است كه اگر انديشهٴ كسي اين باشد كه هيچ کوششی براي اصلاح امور ثمر ندارد و به نتيجه نميرسد، انگيزهاي براي مبارزه با طاغيان و مقاومت در برابر دشواريها نخواهد داشت. اما اگر كسي به آينده اميدوار باشد و بداند كه دير يا زود حكومت زمين به صالحان خواهد رسيد، امور جامعه اصلاح خواهد شد، حق به صاحبانش خواهد رسيد، ظلم، ستم و بيداد رخت بر خواهد بست و... براي رسيدن به چنان جامعه اي نه تنها خودسازي خواهد كرد، بلكه تلاش مي كند تا با دگرسازي زمينهٴ تشكيل آن دولت كريمه را فراهم آورد.
از اين رو منتظر واقعيِ مصلح جهان نه تنها خودش صالح است، بلكه در حد توان خود مصلح نيز خواهد بود. او همواره در دعا با اقتدا به مولاي خود ميگويد: خدايا! ما خواهان دولت كريمه اي هستيم كه در آن اسلام و مسلمين، عزيز شوند و نفاق و منافقين ذليل و خوار گردند و ما در آن دولت از داعيان به طاعت تو و راهبران به راه تو باشيم:
و انتظار فرج، یعنی همان خودسازی درونی و روحی، درست است؟
بله همین طور است، سيد بن طاووس نقل ميكند: وقتي در حضور امام(عليه السلام) از غيبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) سخن به ميان آمد، يكي از حاضران گفت: وظيفهٴ شيعيان شما چيست؟ فرمودند: «دعا و انتظار فرج.» و از این روایت چنين استنباط ميشود که انتظار فرج قطعاً به هر دو جنبهٴ خودسازي و دگرسازي روحی، درونی و معنوی نظر دارد. حضرت رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نیز در روایتی فرمودند: «بهترين عمل امت من انتظار فرج و گشايش از جانب خداي سبحان است.»
و در نهایت اینکه جهان امروز درگیر جنگهای گروههای تکفیری و داعشیهای ملعون است، وظیفه شیعیان در عصر حاضر چیست؟
مهمترین وظیفه شیعه توسعه معرفت دینی است، اينكه انسان از خدا بخواهد تا ولي خودش را به او بشناساند. زراره ميگويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه فرمود: قائم ما پیش از قيام خود، غيبت طولاني دارد. زراره پرسيد: چرا؟ فرمود: براي اينكه اگر ظاهر باشد، او را خواهند كشت و زمين را از حجت خدا خالي خواهند كرد.
آن گاه فرمود: اي زراره! اوست كه انتظارش را ميكشند و اوست كه مردم در ولادت او شك ميكنند؛ برخي ميگويند: پدرش از دنيا رفت و فرزندي از خود به يادگار نگذاشت! برخي ميگويند: در شكم مادرش است. برخي ميگويند: غايب است، برخي ميگويند: به دنيا نيامده است. برخي ميگويند: دو سال پیش از وفات پدرش به دنيا آمد، همان موعود مُنْتظَر است. اما خداي سبحان ميخواهد شيعه را امتحان كند و در اين امتحان سخت، باطلگرايان دچار ترديد مي شوند.
زراره كه گويا با شنيدن اين كلمات وحشت كرده بود، به فكر چاره افتاد و گفت: فدايت شوم، اگر من در آن زمان بودم، چه كنم؟ امام صادق(عليه السلام) فرمود: اگر آن زمان را درك كردي، پيوسته اين دعا را بخوان كه: «خدايا! خودت را به من بشناسان كه اگر خودت را به من نشناساني، پيامبرت را نخواهم شناخت. خدايا! پيامبرت را به من بشناسان كه اگر پيامبرت را به من نشناساني، حجتت را نخواهم شناخت.
خدايا! حجتت را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من نشناساني، از دين منحرف و گمراه خواهم شد.» بنابراین معرفتْ در اين حديث به صورت برهان لمّي بيان شده است، يعني اينكه انسان از علت پي به معلول ببرد، نه از معلول به علت يا از احد المعلولين به معلول ديگر كه آن را برهان اِنّي و دليل ميگويند. كسي كه خدا را بشناسد، ميتواند بفهمد كه فرستادهٴ خدا چه كسي بايد باشد. وقتي فرستادهٴ خدا را در پرتو توحيد الهي بشناسد، ميتواند بفهمد كه جانشيني او در لياقت و شايستگي چه كساني هستند.
وقتي كه جانشين راستين پيامبر را بشناسد، دينشناس، دينباور و متدين راستين خواهد بود. چنين انساني ميتواند نايب خاص و عام وليّ خود را بشناسد.
نظر شما