قدس آنلاین به نقل از تسنیم ، محمد سرور رجایی:
چند روزی است که محمدحسین محمدی، نامآشناترین داستاننویس کشورم به ایران آمده است؛ آن هم نه از سرزمین مادریاش، بلکه از کشوری اروپایی بهنام سوئد. کشوری که در این سالهای سخت غربت، جمع زیادی از فرهنگیان و هنرمندان کشورم را مثل دایۀ مهربانتر از مادر پذیرفته است.
مثل سیدضیا قاسمی، محمدشریف سعیدی، محبوبه ابراهیمی، بصیر سیرت و... . بهراستی چه اتفاقی افتاده است که آنها از سر ناگزیری زادگاهشان را یکی پس از دیگری به امید وضعیت بهتر، رها کرده و دل به غربت سنگینتر میسپارند؟
به امید اینکه در فضای متفاوتی، جهان متفاوتتری را تجربه کنند. اگر با خوشبینی به مهاجرت دوباره یا چندباره آنها نگاه کنیم، حداقل میبینیم که دوستانی در این دیار بارها از آنها و توانمندیهایشان یاد کردهاند و حسرت نبودنشان را برجسته ساختند.
از خوشبختی آنهاست که هنوز هم نام و یادشان در ذهن ما، مانده است؛ اما دل من برای آنهایی میسوزد که با آزردهخاطری بسیار در هیاهوی عجیب سال گذشته دل از جای نداشتهاش کندند و راهی سراب کشورهای اروپایی شدند.
چقدر تأسفبرانگیز است وقتی میشنوم مهاجرانی که در سال گذشته با سختیهای فراوان از دشتها و کوهها و دریاها عبور کردند و خود را به کشورهای اروپایی رساندهاند، 21 درصد آنان از وطنداران بینوای من بودهاند.
دلم بیشتر وقتی میسوزد که میفهمم بر اساس آمار رسمی سازمان ملل در امور پناهندگان، 41 درصد از آن 21 درصد مهاجران بیوطن من از ایران راهی کشورهایی شدهاند که نه زبانش را میفهمند و نه به آموزههای اجتماعی آن آگاهی دارند.
ما چه خبر داریم که در بین این 41 درصد چند استعداد محمدحسین محمدی و سیدضیای قاسمیشدن بودند. ما چه خبر داریم که در بین این 41 درصد چند نفر استعداد کارهای حقوقی یا اقتصادی داشتند؟ چند نفر استعداد نخبهشدن داشتند؟ ما چه خبر داریم که آنها از سر سیاحت و هوس رفتند یا ناگزیر به رفتن شدهاند؟ ولی میدانیم که آنها با آزردهخاطری بسیار رفتهاند. موضوعی که باید صادقانه به آن پرداخته و بررسی شود تا شاهد تکرار چنینماجراهایی نباشیم. ما که غریبه نیستیم، هستیم؟
نظر شما