با هم برویم دریا... خزر خودمان... همین بالای نقشه... جایی که مهربانی اش زبانزد عام و خاص است؛ اگر بگذاریم!! اگر اجازه بدهیم سواحلش همین طور زیبا و زنده و سرحال باقی بمانند...
بگذارید چشم هایمان را ببندیم و ساده لوحانه درباره حضور مسافران حرف بزنیم. بگوییم عزیزان! زباله هایتان را فراموش کرده اید با خود ببرید.
بگوییم، می دانیم که شما رفیق نیمه راه نیستید و باخبرید اگر هر اتومبیلی، پلاستیک های دورریزش را جا بگذارد و برود، دریا دیگر نای نفس کشیدنش نخواهد ماند و ساحل می شود زباله دانی.
که می دانید ریسه های آشغالی که هر تابستان، کرانه خزر را می پوشانند، دست اندرکار آلودگی های آلرژی زا و شیرابه هایی خواهند شد که شناگاه ها را تهدید خواهد کرد.
که غافل نیستید ازاینکه تکرار ناپاکیزگی، جفای بزرگی در حق خودتان و میزبان تان است و به مرور حال و روز سواحل شمال و دریا دوستان را پَکر خواهد کرد.
بگذارید چشم هایمان را ببندیم و دوباره ساده لوحانه اعلام کنیم اگر پسماندهایمان را فراموش کنیم، در نهایت زشتی و بیماری کاسپین، دامن غریبه و آشنا را باهم می گیرد و آنوقت است که دیگر این گستره آبی در هاله ای از زباله، دست و پا خواهد زد.
اینجا شمال است... سرزمین موّاج دریا... مردمان میهمان نواز و گشاده رویی دارد که از زبانشان "بفرمایید" نمی افتد... میزبانانی که سال هاست دلشان را به مسافرانِ عاشق و منصف خوش کرده اند...
به آنان که پایان مسافرت شان، فراموشی را هم بریزند توی کیسه زباله شان و پایش یک گره ی کور بیندازند. و با آداب دانی یک گردشگر، قدردان مواهب خدا و انسان های دست و دلباز این خطّه باشند.
نظر شما