بیش از 60 کشته در 3 انفجار انتحاری افغانستان را در شوک فرو برد. هزاران تن از مردم در ادامه اعتراض به تغییر مسیر یک خط فشار قوی برق از استانهای مرکزی، برای چندمین بار به خیابان ریختند. اما این بار علاوه بر بیاعتنایی دولت، با حملات مرگبار داعش نیز روبهرو شدند. اکنون 2 دیدگاه نسبت به این حادثه تأسفبار وجود دارد. اولاً، دولت و حامیان آن مدعی هستند که با وجود هشدارهای دادهشده، سران این جنبش مردمی که به «جنبش روشنایی» شهره شده است، باز هم در آوردن مردم به خیابانها پافشاری کردند و این فاجعه رخ داد. ثانیاً، معترضان میگویند چرا دولت ماههاست به خواست و اعتراضات مدنی و مسالمتجویانه آنها وقعی ننهاده و با بیتوجهی کامل عملاً آنان را تحقیر کرده است؟ آنها میگویند کابل و تمام افغانستان همواره ناامن و در معرض تهدیدات تروریستی است. با این وصف آیا باید تمام اعتراضات مدنی تعطیل شود؟ وظیفه دولت است که امنیت لازم را برای این تجمعات برقرار کند؛ کما اینکه برای برگزاری این تجمع مجوزهای لازم از مراکز دولتی و امنیتی اخذ شده بود. اگر این مراکز قادر به تأمین امنیت تجمعات نبودند، پس چرا مجوز دادند؟ آنها میگویند اگر دولت به اندازه یکصدم تلاشی که برای تأمین امنیت ارگ ریاستجمهوری میکند و با قرار دادن قطار کانتینرها در مسیر راهپیمایی، آن را از دسترسی ملت خودش نیز دور نگاه میدارد، به فکر حفظ دقیقتر امنیت تظاهرکنندگان بود، بیشک این فاجعه رخ نمیداد.
باری، هدف از این نوشتار داوری میان طرفین این دعوا نیست. در آنچه رخ داده، دو نکته اهمیت بسیار زیادی دارد. نخست اینکه، طالبان از نخستین لحظات این کشتار نسبت به آن موضع انزجار گرفته و از آن تبری جست. ثانیاً، همه رهبران قومی و چهرههای سرشناس سیاسی که قبلاً به نوعی سردمدار این جنبش شناخته میشدند، خود را در ادامه کنار کشیده و فقط این تودههای مردم بودند که در میدان باقی ماندند. در مورد نکته نخست باید پذیرفت که این موقعیتی طلایی بهمنظور تبدیل یک تهدید به فرصت برای دولت مرکزی کابل است. اکنون دولت با طالبان حداقل در یک نقطه به اشتراک و منافع مشترک رسیدهاند و آن ضدیت با داعش است. الان و تا تنور حادثه داغ است، میتوان ترتیبی داد تا نیرویی متشکل از ارتش و طالبان، داعش را از مناطقی که در آن حضور دارد، از ریشه پاکسازی کنند. شاید این خواسته کمی رؤیایی و سخت به نظر برسد اما غیرممکن نخواهد بود و این بستگی به دولتمردان در کابل دارد که چگونه از آن بهرهبرداری کنند. درباره بخش دوم نیز باید گفت که این جنبش با جداشدن چهرههای تکراری سیاسی از آن، به یک جریان اصیل مردمی تبدیل شده است. شاید تا پیش از این گمان میشد که برخی رهبران بهحاشیهرفتة قومی درصددند تا با موجسواری بر این جریان از حکومت سهمخواهی کنند و به همین دلیل هم دولت به درخواستهای «جنبش روشنایی» با تردید مینگریست. اما اکنون اثبات شد که این جنبش صدای اصیل جمعی از مردم افغانستان است و لذا لازم است دولت در مواجهه با آنها و تأمین خواستههایشان با نرمش و انعطاف بیشتری رفتار کند.
۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۰
کد خبر: 405533
محمدحسین جعفریان
نظر شما