در اکثریت موارد فرد عامد و جانی مردی متأهل بوده که فرزندان دختری در سن و سال مقتول و یا کمی بزرگتر از او داشته است! حال این سؤال مطرح میشود چرا شاهد چنین اتفاقاتی در سطح جامعه اسلامی هستیم؟ در جوامعی که دور از ارزشهای دینی و مبانی معنوی روزگار میگذرانند شاید وقوع چنین حوادث تلخی جای تعجب و شگفتی نداشته باشد اما در جامعه ما که براساس معیارها و ارزشهای معنوی و دینی داده میشود اینگونه حوادث علاوه برآنکه برخلاف باورهای انسانی است در جهت عکس معیارهای دینی و ارزشهای اخلاقی ما قرار دارد و موجب شگفتی مردم میشود که باید دلایل انجام چنین جنایت هایی از ریشه مورد بررسی قرار گیرد.
در کالبد شکافی اینگونه حوادث و بررسی رفتاری و روانی عوامل آن چند نقطه مشترک دیده میشود، عاملان اینگونه جنایات خود در دوران کودکی قربانی آزارهای جنسی قرار گرفته و خانواده هایشان آنها را تحت روان درمانی و تخلیه روحی و روانی قرار نداده اند یا خانواده هایی که اینگونه افراد در آنها رشد کرده با باورهای دینی و معیارهای اخلاقی بیگانه بوده اند. وقوع اینگونه حوادث نشان میدهد که این افراد دارای نیاز جنسی نبوده اند بلکه دچار نوعی بیماری روانی به نام «سادومازو خیسم» میباشند که آزار دادن توأم با کشتن قربانیان احساس لذت و شعف و رضایت روانی به آنها میدهد.
بیتردید بعد از وقوع چنین جنایاتی آنچه که باید مورد توجه خانوادهها قرار بگیرد تربیت فرزندانی آگاه است که به هر کسی اعتماد نکنند و فریب دیگران را ولو اینکه همسایه باشند نخورند از آن سو والدین نباید کودکان را تنها در خیابان یا محله رها کنند که منجر به وقوع چنین جنایاتی توسط بیماران روانی شود.
عامل جنایت که بعد از کشتن کودک صدای همسایگان را برای جستوجوی مرحوم حنانه میشنود خود به عنوان همسایه وی همراه با خانواده قربانی به دنبال این کودک معصوم میگردد. بی شک اینگونه افراد علاوه براینکه از نظر روانی و رفتاری دچار بیماری لذت و کشتن دیگران میباشند ، در کنار آن نقطه ضعف دیگری دارند که عبارت است از بیماریهای روانی نهفته و یا آزارهای فروخفته دوران کودکی که آنها را در بزرگسالی دچار جنون آنی کرده و دست به چنین اقدامات کثیفی میزنند.
مراقبت خانوادهها از کودکان مهمترین اصل برای پیشگیری از این گونه حوادث شوم و تلخ در جامعه است، همچنین ارایه آموزشهای لازم به کودکان در مواجهه با بیگانگان امری مسلم است تا کودکان معصوم در معرض آسیبهای جنسی قرار نگیرند. «بیجه» قاتل کودکان پاکدشتی خود در کودکی مورد تعرض جنسی قرار گرفته بود و با عقده درونی اقدام به عمل شنیع اخلاقی و سپس قتل کودکان میکرد از این رو خانوادهها و مراکز مسؤول باید کودکانی که تحت چنین رفتارهایی قرار گرفته اند را درمدت کوتاهی بعد ازحادثه تحت روان درمانی و معالجات روانی قرار دهند. از طرف دیگر رسانههای جمعی بدون بزرگ نمایی و ایجاد اضطراب اجتماعی باید ضمن اطلاع رسانی به خانوادهها واقعیت اینگونه آسیبها را مورد کالبد شکافی قرار داده و نتایج آن را به اطلاع جامعه برسانند.
عمل قوه قضاییه در مجازات این جانی و اعدام سریع او را میتوان از نقطه نظر پیشگیری در گروه پیشگیری ثالثیه قرار داد و سرعت عمل آن را امری مبارک و قابل توجه عنوان نمود؛ چرا که هر گونه سرعت عمل در مجازات و تشدید مجازات اینگونه جانیان موجب پیشگیریهای آینده میگردد بنابراین ضمن تقدیر از این حرکت قوه قضاییه و حمایت از این حرکت انقلابی این نهاد باید از این قوه درخواست نمود که در موارد مشابه نیز چنین سرعت عملی را به کار ببرند که خود این حرکت در زمینه پیشگیری امر مهمی به شمار میرود.
نظر شما