تحولات لبنان و فلسطین

۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
کد خبر: 408906

دکتر موسی اکرمی

مروری به نحوۀ ورود فلسفۀ علم به ایران

برای بحث درباره ورود فلسفه علم به ایران، باید به پیش از انقلاب برگردیم. به نظر می‌آید، کسانی که به بحث فلسفه توجه داشتند، خودشان می‌دانستند که فلسفۀ مدرن و جدید آرام‌آرام به فلسفۀ علم هم توجه می‌کند. رشته‌های فلسفی‌ای هم که در دانشگاه‌ها تأسیس می‌شدند، به اتفاقات اروپا نیز توجه داشتند و متوجه بودند که فلسفه به مباحثی گرایش پیدا کرده که در سنت فلسفه خیلی مرسوم نبوده است. از جمله بزرگانی که ما در گروه‌های فلسفۀ غرب داشتیم- که خودشان به تأسیس نهادهای نوین فلسفی کشور توجه داشتند- مرحوم استاد یحیی مهدوی بود که کتابی از «فلیسین شاله» با عنوان «فلسفۀ علمی» ترجمه کرد. رگه‌هایی از این نوع نگاه فلسفی در آثار افراد قدیمی‌تر هم دیده می‌شود. وقتی مرحوم فروغی کتاب «سیر حکمت در اروپا» را می‌نوشت، به نقش علم در نگرش فیلسوفان توجه داشت. به‌خصوص در طرحی که خود مرحوم فروغی می‌خواست انجام دهد، توجهش به دکارت بود و می‌خواست «گفتار در روش درست راه بردن عقل» را ترجمه کند. بنابراین بر آن مقدمه‌ای نوشت و این سبب شد که آن کتاب بسط پیدا کرد و تبدیل شد به کتاب سه‌جلدیِ «سیر حکمت در اروپا». طبیعی است که کسی مانند فروغی بشدت به بحث روش نزد دکارت توجه دارد و می‌دانیم که بحث روش دکارت به‌عنوان یکی از بنیانگذاران فلسفۀ جدید، بسیار اهمیت دارد، همچنین نگاهی که او به فیزیک و ریاضیات و جایگاه این‌ها در کل پیکرۀ فلسفه دارد. بنابراین می‌بینیم که در دوران جدید نیز بزرگان ما آرام‌آرام به فلسفۀ علم توجهی نشان دادند. حتی پیش از مرحوم فروغی، به نظر می‌آید کسانی که با دانش اروپایی آشنا شده (بیشتر شاهزادگان قاجار) علاقه‌مند طرحِ بحث‌های فلسفۀ مدرن در کشور بودند. در هر حال، می‌بینیم که پس از تشکیل دانشگاه و نهاد آموزشی جدید در 1313 و تشکیل گروه فلسفه که جزو نخستین گروه‌ها بود، کسانی چون یحیی مهدوی‌ها به پیوند فلسفه و علم نیز توجه می‌کنند که البته خیلی جسته‌وگریخته است.

به نظر می‌رسد، در دهۀ چهل، بهتر و دقیق‌تر به فلسفۀ علم توجه می‌شود. اتفاق مهم این دوره، نوشته شدن کتاب «فلسفۀ علوم» توسط آقای دکتر علی‌اکبر ترابی (استاد دانشگاه تبریز) در سال 1348 است. این کتاب اهمیت خاص خودش را داشت و شاید لازم باشد روزی به این کتاب و نقشی که در توجه دادن به فلسفۀ علم در آن زمان داشت، بیشتر توجه شود. در اوایل دهۀ پنجاه، آرام‌آرام علاقه به فلسفۀ علم مشهودتر شد. دکتر هاشم گلستانی، استاد دانشگاه اصفهان در سال 1350 کتابی به نام «فلسفۀ علوم» (انتشارات مشعل) نوشت و علاقه‌ای ایجاد شد که در بعضی از دانشگاه‌ها، فلسفۀ علم را جدی‌تر بگیرند. در دهۀ پنجاه کسانی مانند دکتر نصر هم به فلسفۀ علم توجه دارد و کم‌کم کتاب‌هایی در ارتباط با بنیانگذاران پوزیتیویسم منطقی و فیلسوفان علمِ مطرح، ترجمه می‌شود که در رأس مترجمان، باید از منوچهر بزرگمهر نام ببریم. منوچهر بزرگمهر هم مقاله‌هایی دربارۀ بزرگان فلسفه تحلیلی و فلسفه علم نوشت و هم از خود آن‌ها کتاب‌هایی ترجمه کرد. بنده به یاد دارم، در سال پنجاه، آقای آرام کتاب «فقر تاریخی‌گری» پوپر را ترجمه کرد. در آن زمان، ما دانش‌آموز بودیم، ولی این کتاب برای ما نقطۀ بسیار درخشانی بود و من به تدریس آن برای شماری از دوستان دانش‌آموز پرداختم. البته پیش از آن هم کتاب سر جیمز جینز که کتاب فیزیک و فلسفه بود و بنگاه ترجمه و نشر کتاب آن را به ترجمۀ آقای علیقلی بیانی منتشر کرده بود، کتاب سال شد و مورد توجه نخبگان قرار گرفت. این کتاب برای بنده که در آن زمان دانش‌آموز کلاس پنجم دبیرستان بودم و کسانی که به این حوزه علاقه‌مند بودند، بسیار بااهمیت و تأثیرگذار بود. افزون بر این‌ها، مؤسسۀ فرانکلین نیز توسط انتشارت جیبی، دو جلد کتاب با عنوان «فلسفۀ علمی» منتشر کرد که این دو جلد در فضای کشور در دهۀ چهل، بسیار تأثیرگذار بود و متون بسیار مهمی را از علم جدید با رویکردهای فلسفی منتشر کرد.

به هر حال کم‌کم به نظر می‌آید، خیلی از دانشگاهیان ایرانی تمایل دارند که فلسفۀ علم را حداقل به‌عنوان رشتۀ دانشگاهی تدریس کنند. در دانشگاه صنعتی شریف و در دانشسرای عالی، دکتر اسماعیل خویی تدریس این درس‌ را بر عهده داشت. در دانشگاه اصفهان هم تشویق‌هایی صورت گرفت و خود آقای دکتر گلستانی حداقل یک ترم این درس را (گمان کنم در سال 1353) عرضه کردند و در آنجا هم مورد توجه قرار گرفت.

در هر صورت می‌توان گفت، پیش از انقلاب هم با مباحث کلی علم آشنا بودیم، اما پس از انقلاب با نوعی رویکرد جدید و با نوعی تحول کیفی و کمی در روآوری به سمت فلسفۀ علم و انتشار آثار مواجه شدیم. در سال 1369 همایش فلسفه و روش شناسی علوم تجربی در دانشگاه صنعتی شریف تشکیل شد که تقریباً همۀ کوشندگان فلسفۀ علم کشور در آن گرد آمدند. سرانجام فلسفۀ علم به یک رشتۀ دانشگاهی تبدیل شد. به همت کسانی مانند دکتر گلشنی و کسانی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تأثیرگذار بودند، برنامه و سرفصل‌های دورۀ کارشناسی ارشد این رشته نوشته و منابع آن تهیه شد و در مجموع بنیان نیکویی نهاده می‌شود تا آرام‌آرام نسلی پرورانده شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.