بی شک این موضوع بدیهی به نظر می رسد که حلقه میان جامعه و دانشگاه یعنی استاد هم دغدغه های فراوانی دارد که اگر دل در گرو دانشگاه و علم نبندد چه بسا که دانشجویان به راه درست علم اندوزی رهنمون نشوند. بنابراین یکی از مهمترین وظایف ذاتی دانشگاه ها رفع نیازهای استادان و حمایت های مالی آن هاست.
با دکتر مریم بیگ زاده استاد دانشگاه آزاد اسلامی به گفت و گو نشسته و از او درباره مهمترین دغدغه های پیش روی استادان پرسیده ایم. دغدغه هایی که مهمترین شان برداشتن موانع از پیش روی پیشرفت علم و حمایت های مادی از استادانی است که طرحی در اندیشه دارند و می توانند با حضور و فعالیت شان، گره ای از مشکلات صنعت باز کنند.
زوجی علمی که یکدیگر را درک نمی کنند
دکتر بیگ زاده در ابتدای این گفت و گو به نخستین نکته ای که اشاره می کند، بحث ارتباط بین استاد و دانشجو است. به گفته این استاد دانشگاه، تا زمانی که میان استاد و دانشجو به عنوان یک زوج علمی، رابطه ای فراعلمی برقرار نشود هسته اولیه ای به نام فراگیری شکل نمی گیرد. وی در این باره به خبرنگار ما می گوید: دو رکن اصلی دانشگاه استاد و دانشجو هستند و اصلاً دانشگاه برای فعالیت و پرورش این دو به وجود آمده است اما متاسفانه دانشگاه در این زمینه هیچ گاه نتوانسته است کارکردهای اصلی و تعیین کننده خود را به کار گیرد. بنابراین تنها در دانشگاه های درجه یک شاهد این ارتباط قوی هستیم آن هم تنها میان گروهی خاص از دانشجویان و استادان و نه همه گروه ها و رشته های درسی. اگر شاهد کاهش شوق به مدرک گرایی با استفاده از تصویب و اعمال برخی قوانین و مقررات در دستگاه هایی خارج از دانشگاه باشیم، قطعاً دانشجو به سر منزل خود یعنی همان دانشگاه بر می گردد.
دکتر بیگ زاده بر این نکته هم تاکید دارد که نمی توان تقصیر صرف را به گردن استاد انداخت چرا که استاد هم تنها در قالب چارچوب هایی که برای تدریس خود اعمال کرده به کلاس می رود و شاید بخشی از وقت کلاس را بتواند به مسایل خارج از درس اختصاص دهد و گرنه درس اخلاق دادن به دانشجو وظیفه استاد نیست.
خطر افزایش ناگهانی تعداد مقالات
دکتر بیگ زاده در ادامه این گفت و گو به موضوع مقالات استادان هم اشاره می کند و می گوید: بحث مقاله موضوعی است که در ساعات استراحت بین کلاس ها تبدیل به دغدغه های مورد مذاکره استادان با هم شده است. خوشبختانه یا متاسفانه وزارت علوم هر سال در حال وضع قوانین و مقرراتی است که بتواند نظارت بیشتری روی پیشرفت علمی استادان داشته باشد . با این حال مهمترین ایرادی که می توان به قوانین مقاله نویسی برای استادان گرفت اجبار است. این موضوع برخی استادان را وادار می کند برای ارتقا دست به نوشتن هر مقاله ای بزنند که می دانم بارها و بارها به آن اشاره شده است. در حالی که نگارش یک مقاله گاه بین شش تا یک سال به طول می انجامد اما وقتی رزومه علمی یک استاد را ورق می زنیم متوجه می شویم که او در یک سال سه تا چهار مقاله تولید کرده است!
دانشگاه ها پیشرفت می کنند اما کشورمان باور ندارد
این استاد دانشگاه آزاد اسلامی، با مطرح ساختن رنکینگ دانشگاه های مطرح کشور در میان رتبه بندی های معتبر دنیا، اظهار می دارد: عددها حاکی از آن است که پنج دانشگاه ایران یعنی تهران، صنعتی شریف، علم و صنعت، امیرکبیر و شهید بهشتی در میان 916 دانشگاه برتر جهان قرار دارند. این موضوع در نگاه نخست بسیار خوشحال کننده به نظر می رسد که دانشگاه های یک کشور در حال توسعه که البته در جهان سوم واقع شده در حال پیشرفتی چشمگیر هستند اما یک پرسش مطرح می شود و آن اینکه در ادوار مختلف چقدر از دانشگاه های برتر ما حمایت شد؟ چقدر جلوی خروج نخبگان مان را گرفته ایم؟ از نخبگان مان در کجای صنعت بهره برده ایم؟ پاسخ هایی که داده می شد شاید در نگاه اول دلگرم کننده بود اما اگر با چند نخبه مصاحبه کنید چیزی جز نا امیدی از آن ها می شنوید؟ پیشرفت کشور در سخنان تمام وزیران و معاون رئیس جمهور شنیده می شود اما مگر پیشرفت دست خالی هم داریم؟ پیشرفت ابزار می خواهد و مهمترین رکن آن همان نخبگان هستند! اما قرار نیست روزی برسد که دست آن ها را در دست بگیریم و با این افراد خاص کمی مهربان تر باشیم؟ قرار نیست کشورمان را از شر اصطلاح " در حال توسعه بودن " با جلو راندن نخبگان رها سازیم؟
به گفته این استاد دانشگاه ، اگر به شعارهای کاندیداهای ریاست جمهوری هم نگاه کنیم دانشگاه در اولویت چندم قرار دارد در حالی که به نظر من استاد دانشگاه، این دانشگاه است که می تواند سردمدار پیشرفت و تعالی کشور باشد نه چیز دیگری. مذاکره ها تحریم را بر می دارد اما دانشگاه ها فراتر از تحریم ها عمل کرده اند. آن ها در روزهای تحریم، با کمک نخبگان شان طراحی های ایرانی را به جامعه عرضه کرده اند و نمونه های مشابه کم نساخته اند،نمونه های مشابهی که حتی از اصل خودشان هم پیشرفته ترند.
کارت شنا و سینما درمان درد نمی شود
دکتر بیگ زاده در بخش دیگری از این گفت و گو اظهار امیدواری می کند که در سال تحصیلی پیش رو، دانشگاه ها و روسای شان به حضور استادان غنای بیشتری ببخشند و نسبت به گذشته در رفع مهمترین دغدغه های آن ها اهتمام بیشتری بورزند.
وی در این باره می گوید: در هر سازمان و نهادی، توجه به نیروی انسانی و برطرف ساختن نیازهای معقول مادی و معنوی یکی از اصلی ترین وظایف ذاتی به شمار می آید. باید راحت بگویم که ارایه چند کارت و بلیط استخر و سینما به یک استاد دانشگاه دردی را دوا نمی کند. نکته اینجاست که دانشگاه به عنوان مرکزی علمی که به وظایف خطیر خود علم دارد باید زمینه را برای رفع دغدغه ها و نگرانی های اولیه یک استاد مثل مسکن و حقوق برطرف سازد. در حالیکه دانشگاه های ما احترام را در راس امور خود قرار داده اند و با دیوار کردن این احترام که در برخی موارد هم کاذب است، توجهی به رفع این نیازها ندارند. متاسفانه استاد هم گاهی مجبور است برای رفع این ضرورت ها شغل دومی برای خود دست و پا سازد و کم کم استادی را در اولویت های چندم خود قرار می دهد. مانند استادی که سردبیر یک روزنامه است و یا استادی که شریک تجاری یک برند خارجی لباس شده است و تنها 9 ماه سال در کلاس حاضر می شود و بقیه وقت خود را پس از کلاس به شغل مهمترین و پر درآمدتر خود اختصاص می دهد.
وی تاکید می کند: با توجه به نکته ای که در خصوص برند شدن پنج دانشگاه برتر کشور مطرح کرده ام این پرسش را باید مطرح کرد که مگر دانشگاه های دیگر در سایر شهرها دانشگاه نیستند که در فهرست برترین ها قرار نمی گیرند؟ مطمئن باشید همه دانشگاه ها این پتانسیل را دارند که در زمینه ای سرآمد باشند اما اصل و ریشه مشکل را باید پیدا کرد و تازه قصه از همین جا شروع می شود که پیدا کننده این سرنخ ها در هیچ دولت و وزارت علومی و دانشگاهی از کشور وجود ندارد!
نظر شما