تاریخچه سینمای دفاع مقدس در یک نگاه کلی چگونه ارزیابی میکنید؟
دهه اول انقلاب زمان جنگ بود و شاید بتوان گفت بیشترین فیلمهای دفاع مقدسی در این مقطع ساخته شدهاند، علتش هم این است که فیلمها با محوریت جنگ ساخته میشد تا ابعاد مختلف آن را به مردم نشان بدهد. البته در زمان جنگ خط قرمزهایی وجود داشت که نمیشد به تبعات جنگ پرداخت.
اساساٌ سینمای دفاع مقدس با مستند آغاز شد و مستندهای فاخری از فیلمسازان مطرحی در این زمان تولید و ساخته شد. همین گسترش مستندسازی باعث رونق بیشتر در این فضا شد و حضور این مستندها در جشنوارههای مختلف چشمگیر شد اما در کنار اینها هم فیلمهای داستانی کم و بیش تولید میشد.
سال 68 با پذیرش قطعنامه 598 موج دیگری از فیلمهای داستانی دفاع مقدسی شکل گرفت و در همان مقطع هم به دلیل سیاستهای کلان، فیلمهای خوبی ساخته شد. ضمن این که در همین دوره هم مستند خیلی شکوفا شد و عمدتاً فیلمسازان مستند کسانی بودند که برای تهیه گزارش به میدانهای نبرد میرفتند.در دهه دوم انقلاب،سینمای جنگ و دفاع مقدس تولیدات بیشتری داشت و اقبال به ساخت فیلمهای خاکریزی و میدانی و نمایش تبعات جنگ بیشتر شد. فیلسمازان دفاع مقدس زاییده و مولود خود دفاع مقدس هستند و به خاطر جنگ متولد شدند و در همین دوران بود که امثال حاتمیکیا، ملاقلی پور، آوینی، بنده و دیگران در صحنههای جنگ آموزش فیلمسازی دیدیم و در واقع به جای اسلحه با دوربین به ثبت و ضبط وقایع پرداختیم. بنابراین دهه اول پیدایش سینمای دفاع مقدس و دهه دوم زمان یادگیری و مشق فیلمسازی بود که البته در این دوران تولیدات بیشتر شد. ضمن این که نباید فراموش کنیم حاکمیت در آن زمان به این موضوع توجه نشان میداد و اقبال عمومی هم به این آثار زیاد بود اما در کنار این، جریانی در حوزه سینمای ما راه افتاده بود که باید مردم را به نوعی دچار نسیان و فراموشی از مصایب جنگ میکرد و همین باعث شد که به سمت سینمای اجتماعی، سرگرم کننده و فیلمهای کمدی برویم، این سیاستی بود که دولت سازندگی ایجاد کرده بود که فیلم سرگرم کننده نسبت به جنگ ایجاد غفلت و فراموشی کند.
سینمای دفاع مقدس در کدام دوره رونق بیشتری پیدا کرد؟
واقعیت این است که من در همه دولتها فیلم دفاع مقدسی ساختم؛ از «روزنه» که در اوایل انقلاب ساخته شد تا دولتهای سازندگی، اصلاحات و دولت دهم که فیلمهای مختلفی ساختم. میتوان گفت من در دولتهای اصلاح طلب و اصول گرا همیشه فیلم داشتم و فقط در دولت فعلی میسر نشد تا همین حالا که در سال چهارم هستیم حتی یک فیلم بسازم.
به طور کلی میتوانم بگویم در دولت اصلاحات وضعیت بهتر بود.
آیا این بی توجهی از سوی مسؤولان سینمایی عامدانه است؟
شاید دلیلش این باشد که دولت فعلی هنوز نتوانسته با کسانی که در دولت قبل حضور فعالی داشتند کنار بیاید و من علتش را یک جور فرقهگرایی در سینما میدانم. نگاه خاصی به افرادی که در دولت قبلی مؤثر بودند، وجود دارد و به طور کلی این نگاه خوبی نیست و بازدارنده است. ساخت فیلمهای دفاع مقدسی نسبت به گذشته کمتر شده که در کنار همه عوامل نباید از بحث تحریمها و کمبود بودجه بگذریم. بودجه کلی ما در زمان تحریم کم شد و از طرفی این گونه فیلمها هم با بودجه دولتی ساخته میشدند که روی تعداد آنها تاثیر داشت. به همین دلیل در این چهار سال کار خاصی تولید نشده است. البته که فیلمنامه بوده اما دولت، بنیاد سینمایی فارابی و خود ارشاد همکاریهای لازم را نداشتند. پروژه «شیخ احمد قمی» که مدتها پیگیر آن بودم و علیرغم هزینه 200 تا 300 میلیونی که برای آن کردم تاکنون مسکوت مانده و متأسفانه دولت رغبتی به آن نشان نداده است.
اما آقای ایوبی مدعی هستند که آثار دفاع مقدسی ساخته شده در این دولت قابل توجه بوده است!
اینطور نیست، «بادیگارد» و «شیار 143» که محصول دولت قبل است و اثراتش را در دولت بعدی دیدیم. حتی همین «ایستاده در غبار» هم به همت سپاه و بسیج ساخته شده و دولت کاری برای آن نکرده است. به نظرم این کمکاری به دلایل سیاسی و مختلفی اتفاق افتاده است. من در حوزه ارشاد و صدور پروانه ساخت هستم که یکی از بهترین شوراهای سینمایی است و امیدوارم که آنجا بتوانم به خوبی از جبهه فرهنگی انقلاب دفاع و از آن حراست کنم. البته نباید این را هم فراموش کنیم آنها خودشان با ساخت آثار دفاع مقدسی مخالفتی ندارند اما بعضاً آثاری که برای ساخت ارایه میشود بسیار ضعیف هستند.
وظیفه دولت در قبال فیلمسازان دفاع مقدس چه بوده است؟
این حوزه مغفول است. افرادی مانند حاتمیکیا، رحیمیپور، شمقدری، حمیدنژاد و ... که سالها در حوزه دفاع مقدس کار کردند کجا هستند؟! دولت باید از آنها حمایت کند و به نظرم ابتدای کار، باید دولت و معاونت سینمایی این فیلمسازان را جمع میکرد و به آنها پر و بال میداد. تا حدی هم که برایش مقدور بود باید بودجه در اختیارشان قرار میداد. اصلاً دولت برای تفکر انقلابی و ترویج آن توسط فیلمسازان باید دنبال بودجه برود و از آن حمایت کند اما متأسفانه فقط حرف زده شده است. امثال نرگس آبیار که فیلم «شیار 143» را میسازد باید حمایت میشد اما به جای این که این حوزه را ادامه بدهد در فیلم بعدیاش سراغ یک سوژه اجتماعی رفت. در حالی که میشد زندگی چندین همسر شهید، همسر جانباز و ... را نشان داد و برای آن سفارش تولید فیلم داد. چرا این کارگردان نباید «دا» را بسازد؟ پس میبینیم که سوژه کم نداریم.آقای ایوبی باید در ابتدای سال ورودش همه را جمع میکرد و در عمل خیلی کارها را انجام میداد. چرا نباید بنیاد فارابی بیشترین حمایت را از سینمای دفاع مقدس و ارزشی داشته باشد؟ اینها سؤالاتی است که باید به آن جواب داده شود.
خلأها و چالشهای موجود در سینمای دفاع مقدس را چه میدانید؟
عدم سیاستگذاری مناسب، نبود متولی و مسؤول با جیبهای پر، عدم توجه از طرف مجلس در بودجه بندی به این ژانر و اینکه نهادی باید به صورت مستمر برای تولید آثار دفاع مقدسی تعریف شود. متأسفانه نهادهای دیگر توجهی به این موضوع ندارند، حتی حوزه هنری هم خیلی به جنگ توجه ندارد و شاید سینمای اجتماعی برایش جذاب تر باشد. بنابراین ما نیازمند یک تشکیلات ویژه و مختص به دفاع مقدس هستیم که با بودجه کافی کار تولید کند. همانطور که در صنایع نظامیو بخش سخت افزاری هزینه میکنیم و دشمن نمیتواند چشم ناپاکش را به میهن بدوزد در بخش نرم افزاری، رسانه و تبلیغات فرهنگی هم باید به موازات تجهیزات سخت افزاری پیش برویم.
نظر شما