به گزارش قدس آنلاین به نقل از حوزه، حضرت آیت الله مظاهری در بحث معرفة النفس درس اخلاق هفتگی خود دربارۀ «رابطۀ انسان با خدا» اظهار داشتند: اگر رابطۀ انسان با خدا محکم و جداً عالی باشد، شخص می تواند به جایی برسد که به جز خدا نداند.
«وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»[1] و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
قرآن فراوان به همۀ ما دستور می دهد که اگر راه را می خواهی، مجاهدت کن. مجاهدت یعنی به همۀ واجبات و مخصوصاً نماز اهمیت بده. از نماز لذت ببرد. اگر نماز بخواند و نماز برایش سنگین باشد، به جایی نمی رسد. باید نماز شب بخواند و از نماز شب رابطۀ کامل با خدا را پیدا کند. باید به فکر دیگران باشد و به هر اندازه می تواند حاجت مردم را برآورده نماید؛ خدمت به خلق خدا بالاترین چیزها و دوش به دوش نماز است. بالاتر از این دو، اجتناب از گناه است.
گناه انسان را زمین می زند. اگر کسی با مجاهده و با عمل به جایی هم برسد، اگر یک گناه به سوی او بیاید، سقوط می کند. زیاد دیده ایم از اهل دل که به جاهایی رسیده اند، اما ناگهان به خاطر یک گناه سقوط کردند یا به خاطر یک شبهه یا غذای شبهه ناک سقوط کردند.
* دستورالعملی که آیت الله العظمی خویی از یک عارف گرفتند
مرحوم آیت الله العظمی خوئی (ره) انصافاً مرد بزرگ و اهل دلی بود. ایشان گفته بودند: من در خوی طلبه بودم و کسی آمد و قرآن را در تاریکی می خواند. ما اطرافش را گرفتیم که این چه معجزه ایست. مثل کربلایی کاظم نور قرآن را می دیده است. مرحوم آیت الله خوئی از وی تقاضا کرده بودند یک دستورالعمل به ایشان بدهند و او یک دستورالعمل داده بودند.
ایشان گفته بودند: آن فرد، دستورالعمل چهل روزه به من داد؛ اما یک امتحان برایم شخصی کرد. ایشان دستور داده بود روزه بگیرم و از غذایی که برایم می آورد، افطار کنم، امّا روزی برای افطار نیامد و من نتوانستم تاب بیاورم و به کبابی رفتم و غذا خوردم؛ تا غذا تمام شد، دیدم آنچه در این مدّت به دست آورده ام، تمام شد. بعد آن مرد آمد و تبسمی کرد و گفت: نتوانستی در امتحان نمره بیاوری! هر وقت توانستی در امتحان نمره بیاوری، می آیم و به تو کمک می کنم.
اگر بخواهیم می شود و خداوند رُسُلش را می فرستد. قرآن می گوید ملائکه می آیند و میگویند ما نوکر شما هستیم: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ، نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ»[2]
کسانی که جداً می گویند الله؛ یعنی رابطه با خدایشان محکم است و اهمیّت به واجبات می دهند و با لذّت اهمیّت به مستحبّات می دهند و اجتناب از گناه دارند، قرآن می گوید ملائکه بر اینها نازل می شوند و به اینها دلداری می دهند که از آینده نترسید و از گذشته غم و غصّه نداشته باشید؛ ما در دنیا و آخرت کمک کار شما هستیم.
فقط در آخرت نیست که دست شما را می گیریم و فقط در آخرت نیست که به اذن امیرالمؤمنین شما را پای حوض کوثر می بریم، بلکه در دنیا نیز به شما کمک می کنیم.
جوان ها! بیایید و تجربه کنید. جداً اهمیّت به همۀ واجبات دهید. برسد به آنجا که وقتی موقع نماز شد، دگرگونی در شما پیدا شود. قرآن می گوید باید چنین باشد که وقت نماز در خیابان ها ترافیک نباشد. خیابان ها و بازارها صددرصد خلوت بوده و مسجد پر از جمعیت باشد.
* توبه، لطف خدا به بنده
یکی از الطاف خدا توبه است: «قُلْ یَا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»[3] بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.
خداوند به گنهکار و به آنکه روسیاه و دل سیاه است، خطاب می کند: ای بندۀ گنهکارم که خیلی گناه کرده ای! مأیوس نشو و جداً توبه کن. کسی از رحمت خدا ناامید نمی شود و گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، اگر توبه کند، خدا حتماً می آمرزد. این راهی است که خدا جلوی پای ما گذاشته است.
به راستی صد بار هم اگر توبه شکستید، بازآیید و در راه باشید. خداوند وعده داده، دست انسان را بگیرد. خدا به ملائکه وعده داده که به ما کمک کند.
قرآن می فرماید: «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»[4] برای او فرشتگانی است که پی در پی او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری می کنند.
یک دسته از ملائکه مواظب ما هستند. معنای این آیه این است که اگر حرفشان را بشنوی، آنها محیط هستند و شیطان فرار می کند. شیطان با کسی است که حرف شیطان را بشنود و الاّ قرآن می فرماید شیطان حق ندارد کسی که خدا را دارد، وسوسه کند. شیطان وقتی راندۀ درگاه خدا شد، به خدا قسم خورد و گفت خدایا من همه را گمراه می کنم، اما با مخلصین هیچ کاری نمی توانم بکنم و مخلصین از دست من رها شدند و در صورت من زدند و من از آنها مأیوسم.
بنابراین یک دسته ملائکه منتظر این انسان هستند و کمک کار او هستند. می رسد به اینجا که این ملائکه با او حرف می زنند و می گویند: «نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ» به او می گویند هم در دنیا و هم در آخرت به تو کمک می کنیم. رابطۀ با خدا آدم را به اینجا می رساند.
* عالمی که به خاطر ترک یک نماز شب گریه می کرد!
حاج میرزا علی آقای شیرازی یکی از علمای بزرگ اصفهان بود. مرحوم شهید آیت الله مطهری عاشق او بود و ایام تعطیلی برای درس نهج البلاغۀ محضر این آقا می آمد. ایشان به قم آمده بود و یک شب نماز شبش تعطیل شده بود و علت آن هم مهمانانی بود که به دیدنش آمده بودند و موجب شد، ایشان در وقت مشخص نخوابد، لذا در خواب ماند و از خواندن نماز شب محرو شد. فردای آن روز به خاطر قضا شدن نماز شبش مثل باران گریه می کرد، معلوم است که چنین شخصی به جاهایی می رسد و راه را پیدا کرده و می تواند در این راه برسد به جایی که به جز خدا نداند.
پاورقی:
[1]. [2]. العنکبوت، 69.
[2]. فصلت، 30 و 31. در حقیقت، کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند [و می گویند:] هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید، در زندگی دنیا و در آخرت دوستانتان ماییم.
[3]. الزمر، 53.
[4]. الرعد، 11.
نظر شما