تحولات منطقه

قدس آنلاین- مصطفی لعل شاطری: به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) با وجود مشغله فراوان استاد فرشچیان به سراغ ایشان رفته و درباره راز و رمز خلق دو اثر جاودانه ایشان، یعنی تابلو ظهر عاشورا و طراحی ضریح امام حسین (علیه السلام) با ایشان به گفتگو نشستیم. همراه ما باشید:

مادرم عشق و علاقه عجیبی به امام حسین(ع) داشت/ هنوز نمی‌دانم که چگونه تابلوی «ظهر عاشورا» خلق شد/ کرامات ویژه ای در زندگی ام دیده ام
زمان مطالعه: ۱۴ دقیقه

اشاره: استاد محمود فرشچیان در سال 1308 در شهر هنرپرور اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش که مردی هنردوست بود با توجه به اشتیاق فرزندش به هنر نقاشی او را در این راه تشویق کرد. او پس از پایان دوره‌های مقدماتی به اروپا رفت و چند سالی در آنجا به مطالعه و بررسی آثار نقاشان برجسته غرب همت گماشت و پس از بازگشت به ایران کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و بعد از مدتی به مدیریت اداره هنرهای ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد. در این میان با کار و کوشش مداوم و خلق آثار شگفت‌انگیز، آوازه هنری او در ایران و در فراسوی مرزها گسترش یافت. این استاد مسلم در حیطه نقاشی ایرانی به وجود آورنده سبک و مکتب خاصی است که در عین توجه به اصالت مبانی سنتی این هنر، با ابداع شیوه‌های نو، قابلیت و کارایی نقاشی ایرانی را افزایش داده است. نقاشی‌های استاد، آمیزه دلپذیری از اصالت و نوآوری است. وی با خطوط روان و ترکیب‌بندی‌های ظریف و مدور، راز و رمزها و اشارات درونی نهفته را در آثار خود به وجود می‌آورد. در همین حال با نوآوری در گزینش موضوع و پرداخت اثر به گستره‌ای فراتر از قالب ‌های مرسوم می‌رسد.

استاد فرشچیان که تا کنون موفق به دریافت جوایز بی شماری از جمله تندیس طلایی اسکار ایتالیا، تندیس طلایی اروپایی هنر، مدال طلای آکادمی هنر و کار اروپا، نشان هنر نخل طلایی ایتالیا، مدال طلای جشنواره‌ بین‌المللی هنر بلژیک و مفتخر به دریافت درجه یک هنری (معادل دکترا) می‌باشد، علاوه بر خلق آثار جاودانی همچون معراج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، یتیم نوازی حضرت علی (علیه السلام) و ظهر عاشورا در کارنامه خود، طراحی ضریح حضرت رضا (علیه السلام) و طراحی ضریح حضرت اباعبدالله (علیه السلام) و عضویت در هیأت اجرایی و نظارت دقیق بر ساخت آن را داشته است.

این روزها با وجود اینکه یکی از دغدغه‌های اصلی ایشان انتشار آثارشان به صورت عمومی و در اختیار قرار دادن آن از سوی مراکز فرهنگی- مذهبی می‌باشد، طراحی ضریح حضرت عبدالعظیم حسنی را به پایان رسانده و در نیوجرسی امریکا به فعالیت در مرکز نور و دانش (که بنیادی مذهبی-فرهنگی محسوب می‌شود) به ترویج مضامین دین مبین اسلام می‌پردازد. از این رو به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) با وجود مشغله فراوان استاد به سراغ ایشان رفته و در گفت و گویی صمیمی به بررسی راز و رمز خلق دو اثر جاودانه ایشان، تابلو ظهر عاشورا و طراحی ضریح امام حسین (علیه السلام) پرداختیم که از نظرتان می‌گذرد:

استاد فرشچیان! تمام ایران و بلکه جهان تشیع شما را به عنوان خالق بی بدیل و ماندگارِ «ظهر عاشورا» می‌شناسند، آیا شما تا پیش از این اثر، آثار دیگری هم برای امام حسین (ع) خلق کرده بودید؟

نکته ای که باید برای آغاز بحث بیان کنم این است که بی شک هر هنرمند متأثر از محیط رشد و زندگانی و به عبارت بهتر محیط خانواده خود می‌باشد. به لطف خداوند من در خانواده ای رشد پیدا کردم که مذهبی و پایبند به امور شرعی بودند، آن هم در دوره حکومت پهلوی که خیلی‌ها مذهب را به فراموشی سپرده و یا دلداده غرب شده بودند و باورهای فرهنگی- مذهبی خود را مورد بی مهری قرار می‌دادند.لذا پدر و مادر من تاکید ویژه ای داشتند و حتی بانی مراسم مذهبی در ایام شهادت و میلاد ائمه اطهار (علیهم السلام) بودند؛ با توجه به این پشتوانه مذهبی روحیه ای نصیب من شد تا بتوانم از آن در راه خدمت به مضامین دینی استفاده کنم. با این حال من قبل از تابلو «ظهر عاشورا» چندین اثر با درون مایه مذهبی خلق کردم که از جمله آن‌ها تابلو «غار حرا» و یا تذهیبی ممتاز بود که اکنون در موزه حرم مطهر رضوی قرار دارد. اما ماجرای تابلو «ظهر عاشورا» با تمام آثاری که تا پیش از آن ایجاد کرده بودم فرق داشت. نمی‌دانم چگونه بیان کنم؛ با اینکه چندین دهه از خلق آن می‌گذرد، هرگاه به یاد لحظات معنوی خلق آن می‌افتم حال خاصی به من دست می‌دهد و شما با این پرسشتان مجدد آن حال و هوا را برای من زنده کردید.

چه شد که این اثر به وجود آمد، آیا سفارشی از سوی مرکز یا سازمانی و یا نشأت گرفته از غلیان درونی و عشق به سیدالشهدا(ع) بود؟

خیر. این اثر به هیچ عنوان سفارشی نبود، بلکه حاصل یک جوش و خروش درونی و پیوند معنوی بود. ماجرا از این قرار بود که مادر من عشق و علاقه عجیبی به امام حسین(علیه السلام) داشت. به عنوان مثال بارها اتفاق می‌افتاد که حتی در مراسم مولودی امام حسین(ع) از شدت محبت زیاد به این امام همام و مصایبی که بر ایشان اتفاق افتاده بود شروع به گریه می‌کرد، حال دیگر بماند که در مراسم عزای سیدالشهدا (علیه السلام) این شور و حرارت چندین برابر می‌شد. در یکی از دهه‌های محرم دقیقاً در ظهر عاشورا در خانه بودم و حس و حال عجیبی داشتم. مادرم که من را در خانه تنها دید و از اینکه به هیچ مراسمی نرفته ام ناراحت شد و گفت تمام همسن و سال‌های تو در مراسم مشغول عزاداری و خدمت به سید و سالار شهیدان هستند، اما تو در خانه نشسته‌ای؟ این حرف مادرم به همراه حس و حال عجیبی که وجودم را گرفته بود من را راهی اتاق کارم کرد و پشت بوم رفتم. ناگاه قلم به دست گرفتم و طرح اولیه تابلو ظهر عاشورا را در زمان اندکی کشیدم و حتی قسمتی از رنگ‌بندی آن را نیز انجام دادم؛ هنوز نمی‌دانم که چگونه این اثر خلق شد، اما هر چه بود عنایت خداوند و توجه ویژه سیدالشهدا (علیه السلام) بود که توانستم به قول بسیاری از صاحب نظران، اثری جاودانه خلق کنم. در فاصله کوتاهی از خلق این اثر، پیشنهادهای بسیاری با مبالغ هنگفتی به من برای خرید این اثر ارایه شد، اما چون این کار را عنایت الهی می‌دانستم به هیچ کدام پاسخ مثبت ندادم، چراکه آن را برای کسب درآمد خلق نکرده بودم و سرانجام پس از مدتی آن را برازنده حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) دانستم و فارغ از هیچ گونه چشمداشت مادی به آستان قدس رضوی تقدیم کردم.

شما چندسالی است که در امریکا زندگی می‌کنید. شنیده‌ها حاکی است که تابلوی ظهر عاشورا حتی از سوی افراد غیر مسلمانان کشورهای غربی همچون آمریکا مورد توجه گسترده ای قرار گرفته است. به نظر شما دلیل این امر چیست؟

یادم می‌آید چند سال پس از خلق این اثر نمایشگاهی خصوصی از آثارم را برپا کردم. در این نمایشگاه با صحنه ای روبه‌رو شدم که بسیار از آن منقلب شدم. در یکی از روزها یک بانوی مسیحی که مشغول انجام طرح‌های پژوهشی در ایران بود و به نظرم آمریکایی بود وارد نمایشگاه شد و پس از دیدن چند تابلو در مقابل تابلو ظهر عاشورا به مانند مجسمه ای متوقف و خیره به آن شد. برای من بسیار جای تعجب داشت که چرا این همه مقابل این تابلو ایستاده است، از این رو به او نزدیک شدم تا علتش را بپرسم که ناگاه با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم. چشمان او غرق در اشک بود و بدنش می‌لرزید. از کنار او فاصله گرفتم و پس از اینکه به راه افتاد تا از نمایشگاه خارج شود او را صدا کردم تا از علت حال درونی‌اش جویا شوم. او گفت من تا کنون درباره امام حسین (علیه السلام) که در مکتب شیعه به شهادت رسیده است، کتاب‌ها و سخنان زیادی شنیده بودم که چگونه با مظلومیت و غریبانه به شهادت رسیده است و اهل بیت او چه حال و روزی را تحمل کرده بودند، اما این تصویر تمام آن سخنان را برای مجسم نمود و یکباره غم غریبی و عمق واقعه آن روز را برایم آشکار کرد و بی اختیار اشکانم جاری شد.

علاوه بر این سال‌ها پس از این جریان یکی از بزرگان علمی مسیحیت این تابلو را در یکی از تألیفات خود چندبار منتشر کرد و در بیان آن نوشت که این اثر بیشتر از آنچه نشان می‌دهد حرف برای گفتن دارد و تنها یک اثر معمولی مانند نقاشی‌های جهان مسیحیت نیست، بلکه دارای عمق و ژرف نگری عظیمی می‌باشد و پس از آن بسیاری از مسیحیان تحت تأثیر این اثر قرار گرفتند. علاوه بر این در چند دهه اخیر نیز شاهد توجه بی‌مانند به این اثر از سوی جهان تشییع می‌باشیم چنانکه حتی در مراسم شهادت شیخ نمر این تابلو به عنوان زمینه قرار گرفته بود. بر این اساس می‌توان دریافت که این اثر مسلمان و غیر مسلمان را متأثر کرده است و ذکر این چند مورد تنها نمونه‌های اندکی از تأثیرات سترگ و گسترده آن بر ناظران است.

به نظر شما آیا صرفاً بعد هنری این اثر باعث تأثیرگذاری آن در میان غیر مسلمانان و جهان تشیع شده است یا جلوه گری مفاهیم بصری؟

این موضوع که تنها بعد هنری این اثر مورد توجه مخاطبان بویژه غیرمسلمانان قرار گرفته و موجب توجه آنان به این اثر شده است، تحلیل درستی نیست، چرا که آنان زیاد با سبک‌های هنری ایرانی آشنا نیستند و از ویژگی‌های آن مطلع نمی‌باشند. به نظر من آنچه دلیل تمرکز و برقراری پیوند آنان با این اثر است، ابهامی غریب می‌باشد که در سراسر اثر به صورت غیرملموس وجود دارد. به این معنا که بر اساس مبانی هنر، قهرمان اصلی به طور غالب در وسط تابلو کشیده می‌شود، اما در این اثر قهرمان که همان امام حسین (علیه السلام) است غایب است. در کنار این عامل به کارگیری جزئیاتی همچون تیرهای واژگون بر پیکر اسب، اسب بی‌سوار، پرندگان آغشته به خون، زین آویزان، حلقه بانوان حرم به دور مرکب قهرمان، نخل‌های خمیده و سایر جزئیات، خود عاملی شده است که هر بیننده ای -خواه مسلمان و غیر مسلمان- با نگاه اول پیوندی روحی با این اثر پیدا و تحولی درونی در او ایجاد شود.

پس از گذر از تابلو ظهر عاشورا، یکی دیگر از آثار جاودانه شما طراحی ضریح امام حسین (ع) در چند سال اخیر است. شما تا قبل از پذیرش این سفارش به زیارت کربلا رفته بودید؟ ضریح آن از نظر هنری چگونه و آیا شایسته قبر سیدالشهدا(ع) بود؟

قبل از پذیرش سفارش طراحی ضریح امام حسین (علیه السلام)، چندین بار همراه مادرم به کربلا سفر کردم و علاوه بر عشق و علاقه درونی مادرم، من نیز ارادت عجیبی به سیدالشهدا (علیه السلام) داشتم، به نحوی که با سخت ترین شرایط خود را به کربلا می‌رساندم تا به زیارت این امام همام بپردازم. با این حال آنچه مشهود است، ضریح قبلی با اینکه دارای ابعاد هنری بود، اما از سوی مذهبیون شهر قم نظر بر آن بود تا ضریحی برای مرقد امام حسین (علیه السلام) طراحی شود تا علاوه بر بعد هنری ممتاز، برازنده بارگاه این امام همام باشد. بر این اساس در سال 1385 نامه‌ای از طرف هیأت امنای قم به من ارسال شد که در آن نوشته شده بود به‌ دلیل اینکه کار ساخت ضریح مطهر حضرت علی بن موسی‌الرضا ‌(علیه السلام) را به‌نحو بسیار خوبی انجام داده‌اید، از شما دعوت می‌گردد تا طرحی برای ضریح حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) ارایه دهید. مبتنی بر آن از من درخواست شده بود تا طرح خود را برای تصویب نهایی ارسال کنم. از این رو من در طی 6 ماه 6 طرح مبنی بر شرح طرح اجرایی به ویژه در زمینه ابعاد ضریح ارسال کردم؛ البته در این بین نکته ای وجود داشت که بر حساسیت کار می‌افزود و آن همه عجله هیأت امنای قم بود، چراکه همزمان با آغاز کار از سوی من، هندی‌ها می‌خواستند ضریحی از جنس طلا و کویتی‌ها نیز ظریحی با طراحی خاص خود برای مرقد مطهر امام حسین (علیه السلام) تهیه کنند، اما لطف پرودگار شامل حال مردم ایران گردید تا این کار با همت مذهبیون قم و این حقیر سرانجام یابد و مبدل به برگی درخشان در کارنامه مردم کشور عزیزمان شود.

من در هنگام آغاز به کار قوانینی را دارم که یکی از آن‌ها به عنوان مثال با وضو بودن است. اما درباره اذکاری که به کار می‌برم نمی‌توانم چیزی از آن به شما بگویم، چرا که آن رازی است بین من و پروردگار. ولی آنچه مشهود است، بی شک توکل به ذات اقدس الهی و ائمه معصومین (علیهم السلام) ثمرات بی‌شماری دارد که من نیز بسیاری از این موارد را شاهد بوده ام و متعاقباً موجب تأثیرگذاری بر جاودانگی‌اش و مقبولیت آثارم از سوی مردم شده است،

از جمله ویژگی‌های این ضریح طراحی خاص آن است، به نحوی که بسیاری از اصحاب هنر به این موضوع اذعان دارند. شما چه روش هایی را در خلق این اثر به کار گرفتید که موجب تمایز طرح و منحصر به فرد بودن آن گردیده است؟

همان‌طور که فرمودید این طرح به صورت ممتاز و متمایز با سایر طرح‌های تولید شده تا کنون شناخته شده است، چراکه در آن تمامی عناصر هنری به صورتی منسجم و یکپارچه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و هیچ‌گونه الگو برداری و تقلید از آثار دیگران در آن وجود ندارد. به عنوان نمونه می‌توان به کاربرد اسمای الهی در آن اشاره داشت که در سراسر ضریح به کار رفته است و یا برگ و گل‌های منقوش به آن که به گونه ای طراحی شده است که یادآور صحنه کربلا و شهادت مظلومانه یاران امام حسین (علیه السلام) می‌باشد؛ همچنین این ضریح دارای شش چراغ است که برای شش‌گوشه ضریح طراحی شده و آیه مبارکه «الله نورالسموات و الارض» روی آن مشبک شده و از درون آن نور سبز رنگ زیبایی پرتوافشانی می‌کند. از این رو در این طرح تمامی عناصر بصری در وحدتی درونی و القا کننده معنایی الهی و واقعه کربلا می‌باشد.

آیا پس از نصب ضریح حاصل طراحی خودتان به زیارت کربلا مشرف شدید؟ اولین باری که نگاهتان به ضریح افتاد چه حسی به شما دست داد؟

متأسفانه در هنگام قرارگیری و پس از نصب ضریح توفیقی برایم به وجود نیامد تا در آن لحظه در کربلا حظور داشته باشم. اما تمامی مراحل کار را به صورت تصویری زیر نظر داشتم و نظارتی شبانه روزی بر نصب ضریح داشتم. با این حال پس از آنکه کار نصب و استقرار نهایی پایان یافت حالتی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت به نحوی که بغضی غریب بر من حاکم و ناخودآگاه بر زمین افتاده و سجده پروردگار را به جا آوردم. با این حال از آن وقت تا به ‌حال قسمت نشده به کربلا بروم؛ البته چند بار از من دعوت کرده‌اند و چندین لوح قدردانی با زبان فارسی و عربی برایم نوشته‌اند و بارها از کار ساخت ضریح تشکر کرده‌اند ولی سیدالشهدا (علیه السلام) باید بطلبند. با این حال شکر خدا آنچه مشهود می‌باشد، طراحی این ضریح مورد استقبال زائران و جهان تشییع قرار گرفته است.

برای خلق این دو اثر جاودانه شما چندین ماه مشغول بودید، آیا در این مدت در هنگام آغاز به کار ضوابط و قوانین خاصی یا مثلاً ذکر خاصی را مورد نظر داشتید؟ دلیل آن چیست؟ آیا در کار شما تأثیر دارد؟

من هیچ گاه برای خلق آثارم زمانی را مشخص نمی‌کنم، چراکه برای کار هنری اصولاً نمی‌توان زمانی را به صورت دقیق مشخص کرد و بسته به حالات و روحیات خالق اثر می‌تواند بازه زمانی آن اندک و یا طولانی شود. با این حال من در هنگام آغاز به کار قوانینی را دارم که یکی از آن‌ها به عنوان مثال با وضو بودن است. اما درباره اذکاری که به کار می‌برم نمی‌توانم چیزی از آن به شما بگویم، چرا که آن رازی است بین من و پروردگار. ولی آنچه مشهود است، بی شک توکل به ذات اقدس الهی و ائمه معصومین (علیهم السلام) ثمرات بی‌شماری دارد که من نیز بسیاری از این موارد را شاهد بوده ام و متعاقباً موجب تأثیرگذاری بر جاودانگی‌اش و مقبولیت آثارم از سوی مردم شده است، اما از بیان آن‌ها معذور می‌باشم و اگر اجازه دهید آن‌ها در سینه ام بماند.

کاملاً درست است، ولی هر چند بعضی اتفاقات در زندگانی افراد بیان آن گاهی مشکل و رازگونه و به عبارتی دیگر مرتبط با حریم خصوصی افراد است، اما اگر ممکن است برای خوانندگان ما بفرمایید که در طول خلق آثار هنری خود آیا کرامت، عنایت و یا حادثه‌ای خاص برای شما اتفاق افتاد که تا پیش از آن برایتان سابقه نداشته باشد؟

البته اتفاقات و عنایات بسیاری از سوی معصومین(علیهم السلام) در حق من رخ داده است و از بیان بسیاری از آن‌ها معذور می‌باشم و حالا که شما اصرار می‌فرمایید تنها یکی از آنان را بهتر می‌دانم بیان کنم که در آن نکات بسیاری مبنی بر خدمت صادقانه و توسل پیوسته به خاندان پاک عصمت و طهارت نهفته می‌باشد، چراکه هر چه ما داریم از نگاه رحمت و لطف آنان است. ماجرا از آن قرار بود پیش از آنکه درباره طراحی ضریح حضرت امام رضا(علیه السلام) با من تماس بگیرند می‌خواستم برای چاپ یکی از کتاب‌هایم به خارج از ایران بروم. در فرانکفورت وقتی داخل قطار در حال رفتن به محل چاپخانه بودم دست راستم در بین در قطار قرار گرفت و عضلاتش به‌شدت آسیب دید، به نحوی که دیگر حتی یک قلم را نمی‌توانستم جابه‌جا کنم. در آمریکا برای درمانش به بهترین پزشکان مراجعه کردم، اما آن‌ها گفتند شانه‌ات باید جراحی شود و اگر این‌کار را انجام ندهی دستت ‌خشک ‌و ضعیف و به مرور زمان فاقد کارآیی می‌شود. در این شرایط قرار داشتم که از مشهد با من تماس گرفتند تا طراحی ضریح حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) را آغاز کنم. وقتی پس از قبول این سفارش برای نخستین بار کاغذها را پهن ‌کردم تا طراحی را شروع کنم، باورتان نمی‌شود کوچک‌ترین دردی نداشتم و به طرز معجزه گونه‌ای دستم شفا پیدا کرده بود، به نحوی که حتی پس از آن این موضوع برای دکترها و اطرافیانم جای تعجب داشت. اکنون که سال‌ها از آن عنایت می‌گذرد، نه تنها دستم دچار کوچک‌ترین ضعفی نشده است، بلکه به مانند دوران جوانی قلم به دست می‌گیرم و به خلق آثار می‌پردازم که این همه در پرتو کرامتی از حضرت رضا (علیه السلام) در حق من بوده است.

با تشکر از شما برای وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر نکته‌ای خاص دارید بفرمایید.

بهتر می‌دانم پایان این گفت و گوی صمیمانه با مجله وزین، غنی و باسابقه زائر را با ذکر این موضوع به سرانجام رسانم که تمام تابلوهای هنری، ضریح‌ها، کاشیکاری‌ها، زیبایی‌ها و ارداتمندی ‌هایی که در ساخت آثار هنری- دینی صرف شده است، تنها برای ستایش خداوند متعال می‌باشد وگرنه ضریح و سنگ و چوب به خودی خود اهمیتی ندارند؛ همه این‌ها وسیله‌ای محسوب می‌شوند که هر کسی آن اثر را می‌بیند و یا به زیارتگاهی می‌رود توسط آن به درگاه الهی به واسطه ائمه اطهار (علیهم السلام) تقرب پیدا کند و نباید فراموش کنیم که این‌ها وسیله ‌هایی هستند تا روح انسان بیشتر به طرف ذات پاک الهی سوق داده شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ناشناس ۰۱:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۲
    1 0
    با آرزوي موفقيت روزافزون براي استادعاليقدر و تشكر از گزارش خوبتان
  • ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
    1 0
    تشکر فراوان از نقل گزارش و آرزوی سلامتی و ماندگاری هنرمندان خاصه فرشچیان عزبز