در چند سال اخیر خبرهای مختلفی از معوقات حقوق کارگران و کارکنان در بخشهای گوناگون منتشر شده که برخی از آنها مانند 17 ماه حقوق معوق کارگران آساک دوچرخ قوچان تأسفبار است.
اما به نظر میرسد، نپرداختن حقوق شاغلان در بعضی از مشاغل پیامدهای بیشتری دارد، به عنوان مثال وقتی کادر درمانی که در حالت معمول حقوق آن چنانی دریافت نمیکند، قرار باشد چشم انتظار واریز مبلغی با هر عنوانی باشد، بیتردید پس از گذشت مدتی تأثیر روانی بر کار آنان خواهد داشت و باز متضرر نهایی مردمی هستند که به مراکز درمانی مراجعه میکنند.
البته ذکر این نکته لازم است که حقوق ماهانه این افراد هرچند با تأخیر چند روزه پرداخت میشود، اما کارانهای که قرار بود پرداخت شود، از یک سال گذشته پرداخت نشده و باید بپذیریم که وقتی فردی مدام به لحاظ فکری درگیر این موضوع باشد که سازمانی که برای آن کار میکند، حقش را پرداخت نمیکند، آرام آرام به این نتیجه میرسد که نباید بیش از اندازه برای آن دلسوزی کند.
چگونه میتوان انتظار داشت، فردی که مشکلات مالی کوچک و بزرگی دارد، حتی در حالت معمول هم بتواند با بیماران برخورد آرام و منطقی داشته باشد، چه رسد به آنکه در ذهن خود این گونه تحلیل کند که اگر معوقه یک ساله آنان پرداخت شود، بخش قابل توجهی از هزینهها یا بدهیهای او و خانوادهاش جبران خواهد شد و این فکر تنها یک نتیجه خواهد داشت و آن اینکه وقتی قرار نیست، کسی برای من تب کند، من چرا برای آن بمیرم.
خلاصه اینکه وقتی صحبت از حق میشود، مقدار آن مهم نیست هم اینکه فردی به این باور برسد که حقش را به او نمیدهند، بیتردید پس لرزههایی در رفتار او به وجود میآید و اگر این افراد شاغلان بخش درمان باشند، بیشتر از هر جایی به ضرر جامعه و شهروندان خواهد بود.
نکته پایانی اینکه مدیران علوم پزشکی بدقولی بیمهها در پرداختها را دلیل اصلی کسری بودجه و نپرداختن کارانهها میدانند که به نظر میرسد، بهانهای همیشگی برای بسیاری از کاستیها در حوزههای درمانی، تجهیز بیمارستانها و سایر موارد است.
نظر شما