از این رو و به منظور یافتن پرسشهایی از این دست با حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر علم الهدی، رئیس حوزه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(علیهالسلام)، استاد حوزه و کارشناس برنامههای فرهنگی اجتماعی صداوسیما همچون «قرآن، مشاوره زندگی» و «باران» گفتوگو کردهایم که به حضورتان تقدیم میشود:
چه چیز سبب شد، کوفیان در واقعه عاشورا در یاری امام زمانی که منتظرش بودند، کوتاهی کرده و شمشیر به روی او بکشند، آیا آن عوامل میتواند در جامعه منتظر حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) نیز بروز کند؟
یکی از مهمترین دلایل بروز جنایت تاریخی عاشورا در سال 61 هجری، صف آرایی دو اردوگاه مؤمنان راستین و حقیقی و انسانهای منافق صفت بود که قدرت و اقتدار ایمان را در برابر پستی دنیاپرستی و دنیاگرایی به نمایش گذاشتند؛ از این رو، عاشورا تابلوی تمام نمایی از نوع اندیشهها، تفکرات و ثمرات مترتب بر نوع نگاههای مردم در طول تاریخ است؛ یعنی اگر در اردوگاه حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام)، 72 تن نقش آفرین صحنههای بافضیلت انسانی هستند، جایگاه خود را بر حسب ایمان و اعتقاد به دست آوردهاند و با فضیلت مداری توانستند، افتخار تاریخ را به نام خود ثبت کنند، در مقابل آنان بودند انسانهایی که میخواستند در دنیا برای خود پل زده و در کنار ادعای ایمان به خدا، به گرایشهای دنیاپرستانه خود برسند و کار را تا جایی پیش بردند که بر امام زمانشان شمشیر کشیدند، بنابراین عاشورا آوردگاه دینمداران و دین شعاران شد! یعنی بودند دینمدارانی که تا پای جان، امام زمانشان را همراهی کردند و کنار ایشان ایستادند و در مقابل بودند دین شعارانی که بویی از حقیقت دین و قرآن نبرده بودند. در حالی که خداوند در آیه 119 سوره مبارکه توبه میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با راستان باشید»؛ یعنی انسان برای پرواز به سوی کمالات به دو بال نیاز دارد: یکی تقوا و دیگری همراهی با صادقان. اما متأسفانه اهالی کوفه اگرچه در ظاهر تقوا پیشه کردند، اما به دلیل همراهی نکردن با صادقان، آن جنایت عظیم را مرتکب شدند. البته کوفیان پیش از آن نیز در دوران خلافت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) و نیز در زمان امام حسن مجتبی(علیهالسلام) برای رسیدن به امیال دنیوی و گرفتن غرامتهای جنگی در حق ائمه(علیهمالسلام) خیانت کرده بودند، اما در دوران سیدالشهدا(علیهالسلام) خود دعوتنامه به حضرت فرستادند، اما برای دنیا به روی ایشان شمشیر کشیدند. اما حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) برای نمایش عمق و تأثیر ایمان در روح و جان آدمیان و اگرچه امت، قدرت و لیاقت درک وجودی ایشان را نداشتند، حماسه فرهنگی انقلابی خویش را رقم زدند و دست از مخالفت با باطل برنداشتند و برای مردم 14 قرن بعد سرمشق و الگو به یادگار گذاشتند. به عبارت بهتر حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) با قیام و حماسه فرهنگی خود، خط سرخی را در امتداد تاریخ برای بشریت ترسیم کردند تا مردم با الهام از آن، مقابل دشمنان بایستند، چنانکه در انقلاب اسلامیایران و نیز مقاومت لبنان مقابل رژیم غاصب اسراییل، مبارزه شیعیان یمن مقابل عربستان سعودی و... رخ داد و جهان را به تعجب وا داشت.
اگر بخواهیم درسهای آخرالزمانی عاشورای حسینی را بررسی کنیم و از آنها برای پیشگیری از ابتلا به فرجام شوم کوفیانِ منتظر بهره بگیریم، مهمترین این درسها کدام است که ما را در میدان انتظار از انحرافها مصون دارد؟
یکی از مهمترین درسهای قیام عاشورا، دریافت زوایای پنهان حماسه حسینی است؛ زیرا تاریخ برای عبرت است؛ اگرچه مردم کوفه امام حسین(علیهالسلام) را با 18 هزار نامه دعوت کردند، اما حضرت پیش از حرکت، مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود به کوفه گسیل داشتند تا این عبرت تاریخ را به ما در عصر غیبت گوشزد کنند که اگر از نماینده امام زمان مان تبعیت نکنیم، به فرجام کوفیان دچار میشویم.باید توجه داشت، آنانی که روی حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) شمشیر کشیدند، روزی منتظر حضور ایشان در شهر خود بودند و اهل بیت امام توسط همان کسانی به اسارت گرفته شدند که درخواست حضور امام حسین(علیهالسلام) و درک سعادت زیر سایه آن حضرت را داشتند! آنان نه تنها نماینده و سفیر امام را یاری نکردند، بلکه به دروغ او را به کنار گذاشتن شمشیرش تشویق کرده و در نهایت وی را به شهادت رساندند.
چه ویژگیهایی در یاران سیدالشهدا(علیهالسلام) بود که اگر منتظران، آنها را در خود ایجاد کنند، میتوانند از صف کوفیان زمان جدا شده و به عاشوراییان عصر غیبت بپیوندند؟
یاران حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) به جز تبعیت از ولی و بصیرتی که داشتند، دارای فضیلتهایی مانند ایثارگری، تعهد و مسؤولیت پذیری در مقابل گزارههای دین بودند و درد دین داشتند، افزون بر این، دشمن شناسی آنها بالا بود، احکام دین خدا را بخوبی میشناختند و ضرورت امر و نهی را میدانستند؛ آنها کوچکترین تعلقی به دنیا نداشتند، نه اینکه دنیا را دوست نداشته باشند یا از مظاهر دنیایی استفاده نکنند، اما آنجا که دنیایشان در تعارض با آخرت قرار میگرفت، دنیا را رها کرده و از امام خود تبعیت میکردند. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) هم از میان چنین انسانهایی، یارانشان را برمیگزینند.
اگر ما درصددیم عاشوراییان را الگو قرار دهیم، باید بدانیم الگوگیری بدون توجه به صادقان و همراهی و تبعیت از آنان ممکن نیست؛ اینکه امثال داعش و وهابیت از صبح قرآن میخوانند، اما انگیزه و تحول مثبتی در آنها ایجاد نمیشود، برای غفلت از همراهی صادقان است، در حالی که اگر تقوای انسان با این همراهی، توأم باشد «مسلم بن عوسجه»ها و «حبیب بن مظاهر»ها تربیت شده و امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) را یاری میکنند.
با توجه به حدیث منتسب به حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» چه نوع شناختی مانع از مرگ جاهلی ما میشود؟ با توجه به آنکه مردم کوفه امام زمان خود را میشناختند، آیا شناخت ظاهری و دانستن نسب و آشنایی با امام، برای رها شدنشان از چنین مرگی کافی بود یا این مهم مختصات دیگری میطلبد؟
بیتردید این شناخت ظاهری کافی نیست، کوفیان امام حسین(علیهالسلام) را میشناختند و به ظاهر میدانستند ایشان نوه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و فرزند امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است، اما با حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) چنان کردند که میدانیم.بنابر این، باید اهداف، راه و روش و حقانیت امام را بشناسیم و بصیرت لازم را داشته باشیم؛ وقتی کسی این بصیرت را یافت و حقانیت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را درک کرد، آن وقت میتواند حبیب بن مظاهر زمان خود شود، وگرنه همچون کوفیان به روی امام خویش شمشیر میکشند. امروز هم که مردم ادعای انتظار فرج امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) را دارند، باید برایشان مهم باشد که از کجا ارتزاق میکنند و با چه کسانی در رفت و آمد هستند وگرنه امام شناسی ظاهری به کارشان نمیآید، همان طور که شناخت ظاهری عمربن سعد و امثال او از سیدالشهدا(علیهالسلام) مانع از مرگ جاهلی آنها نشد. بنابراین، باید امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را در عمل شناخت؛ زیرا شناخت و همراهی با حجت خدا، مهمترین ارزش و فضیلت انسان است.
نظر شما