حالا اگرچه مدیرکل دفتر زنان و خانواده استانداری به خبرنگار ما میگوید، خشونت جزو پنج عامل نخست منجر به طلاق نیست، اما با این حال مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی خشونتهای خانگی را به دلیل عمق آسیب اجتماعی که دارد، از درجه اهمیت بالایی عنوان میکند.
یافتههای پژوهشها نشان میدهد، خشونت خانگی در زوایای گوناگون آن، یکی از مهمترین عوامل افزایش طلاق در سطح جامعه است، در حالی که مسؤولان سعی دارند این عامل را به دلایل گوناگون پنهان نگه دارند و حتی از ارایه آمار مربوط به آن هم طفره میروند!
زهرا فرشته حسین زاده سلجوقی با وجودی که معتقد به خشونتهای روانی، فیزیکی و کلامی در خانواده است، باز هم تأکید دارد، اعلام آمار مربوط به طلاق قابلیت انتشار ندارد؛ چون سبب تشویش افکار عمومی میشود. این در حالی است که پوریوسف اذعان میدارد: مشکل اصلی در حوزه بررسی علل خشونت دسترسی نداشتن به آمار صحیح ودرست است.
با این حال ما نمیتوانیم رتبه سوم کشوری خراسان رضوی در زمینه طلاق و یا ثبت ۴ هزار طلاق توافقی را از ابتدای خرداد ماه در سامانه مشاوره بهزیستی، افزون بر آماری که در دادگستریها اتفاق میافتد و در محضرها ثبت میشود، از خشونت تفکیک کنیم.
درست است که به گفته خانم سلجوقی، مسایل اقتصادی، دخالت اطرافیان، شناخت نداشتن زوجین و اختلافهای اعتقادی و فرهنگی و یا اعتیاد از مهمترین عوامل به تنش کشیدن رابطه زوجین و در نهایت طلاق است، اما آیا در تمام آنها خشونت نقشی ندارد؟
حالا شما تصور کنید، در این شرایط مدیرکل بهزیستی استان از کاهش ۱۴ درصدی طلاقهای توافقی به دلیل مشاورههای بهزیستی اطلاع بدهد، اما واقعیت آیا این است که مشاورهها سبب شده زوجین واقعاً به توافق برسند و از آن پس زندگی شیرین و در نهایت خوشبختی را سپری کنند؟
*تجربه روزانه چند مورد مرگ توسط زنان
جواد عباسی، وکیل پایه یک دادگستری و رئیس سابق مرکز امور وکلای دادگستری در این زمینه حرفهای دیگری دارد.
او میگوید: وقتی زنی روزی چند بار مورد خشونت کلامی و عاطفی و گاهی فیزیکی قرار میگیرد، روزی چند بار میمیرد و این در حالی است که اگر شکایت کند، دادگاه از او شاهد میخواهد و حتی برگه پزشکی قانونی هم بار اثباتی ندارد. در این وضعیت، اگر دادگاه رأی به طلاق ندهد، این زندگی به چه قیمتی تداوم خواهد یافت؟
عباسی ادامه میدهد: آنچه در خانوادههای درگیر طلاق عاطفی رخ میدهد، نتایجی بس گرانتر از طلاق دارد، نتایجی که گاه به خیانت، گاه به قتل و گاه به فجیعترین ناهنجاریهای اجتماعی ختم میشود. آن وقت مسؤولان در جامعه آمار زده دل خوشند که آمار طلاق را کاهش دادهاند.
این وکیل پایه یک دادگستری میگوید: وقتی فرد را مجبور میکنند در قالبها بماند، او برای خارج شدن از قالب دست به ناهنجاریهای اجتماعی میزند، در حالی که این موضوع برای تصمیم گیرندهها باید جا بیفتد که نیاز عاطفی نیازی نیست که بتوان بر آن سرپوش گذاشت و سرانجام فرد جایی برای جبران این کمبود پیدا میکند، در حالی که مسؤولان چشمها را بر حل مشکل میبندند و تصور میکنند، آمار طلاق را پایین آوردهاند!
نظر شما